دوران نفت به پايان رسيده است

اكنون در شرايطي به سر مي‌بريم كه بايد در چارچوب اقتصاد به اقتصاد مقاومتي يا همان اقتصاد تاب آور در برابر شوك جديد، ‌حركت كنيم. بايد بدون رودربايستي آماده شويم. آمادگي با استارت مجلس آغاز مي‌شود؛ به شكلي كه مجلس دهم و دولت دوازدهم بايد با فوريت بودجه سال 97 را مورد بازبيني قرار دهند. دولت بايد واقعيت را به مردم بگويد،‌ سنگيني كسري بودجه را به مردم اعلام كرده و همچنين بازگو كند كه قاچاقچيان فرآورده‌هاي نفتي با سود فراواني كه به دست مي‌آورند، اقتصاد ايران را در راستاي اهداف ترامپ دچار تزلزل مي‌كنند. اكنون ايران به يك انقلاب انرژي نيازمند است. اولين قدم در ايجاد انقلاب اين است كه بايد فرآورده‌هاي ارزي كه يورو،‌ يوان يا روبل هستند، با احتياط و بهينه مصرف شود. دولت بايد بحثي را كه با مجلس دهم داشت (جوسازي قاچاقچيان نفتي موثر واقع شد) در راستاي مخالفت با افزايش قيمت فرآورده‌هاي نفتي،‌ به نتيجه برساند و به طور شفاف قيمت فرآورده‌هاي نفتي افزايش و به ازاي آن نيز ماليات‌ها براي توليد كاهش يابد. اكنون در سالي كه قرار است سال حمايت از توليد ملي باشد، توليدكنندگان زير بار ماليات‌هاي سنگين توان قد علم كردن و ادامه دادن به توليد خود را ندارند. ترامپ اين اقدام را در آمريكا انجام و ماليات‌هاي مستقيم را كه 35 درصد بود به 21درصد كاهش داد اما براي فرآورده‌هاي نفتي هرگز در آمريكا يارانه‌اي وجود ندارد. علاوه بر اينكه يارانه‌اي اطلاق نمي‌شود، هر شهروند آمريكايي در هر جاي آمريكا زندگي‌كند، بايد حدود 18 و نيم درصد ماليات خود را براي مصرف فرآورده‌هاي نفتي به دولت ارائه دهد. علاوه بر اين دولت‌هاي ايالتي نيز حدود 49 درصد روي قيمت بنزين ماليات اخذ مي‌كنند. به ازاي آن خدمات درماني،‌ بورسيه‌هاي تحصيلي خدمات آموزشي و پرورشي ارائه مي دهند كه نمي‌توان آن‌ها را قاچاق كرد. اين اقدامات به نوعي انجام سرمايه‌گذاري در كشور است. اگر كارخانه‌ها و توليدكنندگان بيش از ميزان مشخص استخدام كنند، تخفيف‌هاي ماليات بردرآمد به دليل افزايش نرخ اشتغال به آن تعلق مي‌گيرد؛ براي اينكه دولت درآمدش را در پمپ بنزين اخذ مي‌كند و مالياتش را آنجا مي‌گيرد. اين نشان دهنده يك اقتصاد شفاف است. اين طور نيست كه 10 ميليارد تومان بايد ماليات بدهد و از مسيرهاي ديگر به جاي پرداخت ماليات اصلي 10 ميليارد تومان ماليات بدهد. من به عنوان يك كارشناس سنگ‌اندازي آمريكا براي فروش نفت ايران را يك فرصت مي‌بينم و آن را تهديد نمي‌دانم. افزايش توليد اوپك و كاهش قيمت‌ نفت اتفاقي است كه رقم خورده، عربستان و آمريكا در حال تبادل نظر هستند كه تهديدي را متوجه ايران كنند. ايران بايد از اين تهديد استفاده كرده و آن را تبديل به فرصت كند و انقلاب انرژي را رقم بزند. پرداخت يارانه‌هاي نفتي بايد متوقف شود. يعني به جاي آنكه به مردم بليت مجاني اتوبوس بدهيم و هزينه‌هاي حمل نقل عمومي را كاهش دهيم، درمان و آموزش را براي آن‌ها مهيا كنيم. با اين سرمايه‌گذاري مردم زماني كه بيمار مي‌شوند، خيال‌شان راحت است و نبايد رنج درد و بي پولي را با هم تحمل كنند. در حال حاضر بيمه سلامت در چه درمانگاه يا بيمارستاني به درد مردم مي‌خورد؟ هر جا مي‌بريم قبول نمي‌كنند. وقتي دولت پول داشته باشد و به تعهدات خود در برابر بيمارستان و دكتر عمل كند، همه قبول مي‌كنند. اكنون دشمن روي جنگ رواني و اين موضوعات سرمايه گذاري كرده و بايد منتظر نفت 40 دلاري باشيم. انرژي‌هاي جايگزين هر روز اقتصادي‌تر و مسائل زيست محيطي و قوانين مربوط به آن سخت‌تر مي‌شود. استفاده از سوخت‌هاي كربني در حال كاهش است و به نوعي دوران نفت به سر مي‌رسد. متاسفانه در ايران اين اتفاقات رقم نخورده است. در حالي كه در هلند، وين و ساير كشورهاي پيشرفته خودرو‌هايي كه سوخت بنزين مصرف مي‌كنند از دور خارج مي‌شود،‌ در اين ميان عده‌اي تلاش مي‌كنند كه خودرو‌هايي را كه خريدار ندارند را يا به صورت قاچاق يا با اخذ مجوز وارد ايران كنند و اين مافياي اتومبيل است كه فشار مي‌آورد تا قيمت سوخت افزايش پيدا كند چراكه با اين اتفاق استفاده و استقبال از حمل نقل عمومي افزايش پيدا مي‌كند؛ در اين حالت چه كسي حاضر مي‌شود 40 ميليون تومان بابت اتومبيل بپردازد،‌ اين سرمايه را به بانك مي‌برد و بانك آن را در اقتصاد كشور استفاده مي‌كند.