سيستان، امروز مشكل دارد

واقعيت‌هاي امروز جامعه سيستان فقر و بيكاري است و نمي‌توان آنها را انكار كرد. فقر در سيستان زياد است. وقتي بنا بر آمار رسمي، حدود نيمي از جامعه سيستان، تحت پوشش كميته امداد و بهزيستي است، به اين معناست كه فقر در اين منطقه خيلي گسترده است. اقتصاد غالب اين منطقه هم بر اساس كشاورزي و دامپروري بوده كه درآمد مردم از اين محل‌ها هم با خشك شدن آب رودخانه هيرمند، به كلي از دست رفته اما بخشي از درآمد مردم هم ناشي از مبادلات مرزي بوده كه اين هم دچار آسيب و مشكل شده. بنابراين، مردم سيستان، دو منبع اصلي درآمد خود را از دست داده‌اند و هيچ فرصت جايگزيني هم براي مردم ايجاد نشده در حالي كه امروز در سيستان، به دليل كنترل آب در افغانستان و فقدان آب كافي در سيستان، ديگر از كشاورزي و دامپروري هم خبري نيست. امسال 98 درصد آورد رودخانه‌اي سيستان كاهش داشته و بارندگي هم كمتر از 10 ميليمتر بوده. حتي آب شرب مردم هم مشكل دارد و كيفيتش مناسب نيست و حتي در اين گرماي فوق‌العاده زياد و فقر شديد، آب برخي روستاها هم قطع مي‌شود آن هم در حالي كه مردم، شغل و درآمدي ندارند. چند شب پيش در جمع روستاييان بودم و آنها به خوبي تحليل مي‌كردند و من هم روز يكشنبه اين تحليل را به وزير كشور منتقل كردم. روستاييان مي‌گفتند ما در تمام اين سال‌ها، هم سيل و هم خشكسالي داشتيم چون طبيعت سيستان اين است. اما در سال‌هاي پيش از انقلاب، هر وقت اين اتفاقات مي‌افتاد، دولت دست مردم را مي‌گرفت و با حمايت‌هاي اندك، سعي مي‌كرد سختي‌هاي شرايط بحران را براي مردم كاهش دهد در حالي كه متاسفانه در خشكسالي دو دهه اخير، دولت آن طور كه بايد از مردم دستگيري نكرد. شايد تلاش‌هاي كلان زيادي انجام شده و طرح 46 هزار هكتار انتقال آب طرح بزرگي است ...
كه در تاريخ آن منطقه بي‌سابقه است اما مردم، امروز گرفتارند و نيازمندند. همان فرد روستايي مي‌گفت وقتي سال 49 خشكسالي آمد، خيلي‌ها مهاجرت كردند اما خيلي‌ها هم اينجا ماندند و حكومت، روزها اين عده را مي‌برد كه رودخانه‌ها را لايروبي كنند، رودخانه‌اي كه آبي هم نداشت. بعداز ظهر هم يك كيسه گندم به همين افراد مي‌داد كه با آن ارتزاق كنند. امروز دقيقا شرايط 50 سال قبل را داريم و يكي از مهم‌ترين خواسته‌هاي مردم اين است كه يك كيسه آرد داشته باشند كه حداقل، از گرسنگي نميرند. نيازها در منطقه سيستان فوق‌العاده زياد است و شرايط فوق‌العاده سخت است. به وزير كشور هم گفتم كه براي حل مساله زابل در دولت مرحوم آيت‌الله رفسنجاني، كار خيلي خوبي انجام دادند و اگرچه برداشتي از يك تجربه بين‌المللي بود كه بومي‌سازي شده بود. اينكه يك سازمان عمران و توسعه سيستان ايجاد كردند كه حدود 8 وزير هم عضو اين سازمان بودند و قرار بود اين سازمان با توجه به شرايط خاص آن منطقه و اكوسيستم سيستان برنامه‌هاي توسعه‌اي خود را اجرا كند ولي متاسفانه اين سازمان منحل شد كه اقدام بسيار بدي هم بود. امروز توسعه سيستان راهي ندارد جز اينكه يك سازمان توسعه‌اي، مانند يك دولت در اينجا ايجاد شده و باقي كار را به عهده بگيرد، در غير اين صورت با اين پراكنده‌كاري دستگاه‌ها و با اين ظرفيت‌هاي مديريتي بعيد مي‌دانم گشايشي در حال مردم انجام شود. بعد از وقوع زلزله كرمانشاه، همه حكومت بسيج شد و خود مقام معظم رهبري و نمايندگان‌شان ورود پيدا كردند تا بتوانند گوشه‌اي از آلام مردم را تسكين بدهند. سيستان امروز هم همين وضع را دارد. سيستان امروز، نيازمند توجه ويژه تمام اركان نظام است و همه بايد توجه كنند كه كاري براي مردم انجام دهند. مردم وقتي ناني براي خوردن نداشته باشند و جايي براي زندگي نداشته باشند، ايماني هم باقي نمي‌ماند؛ گورستان كه سهل است هر جاي ديگر هم مي‌روند و مي‌خوابند.