صف‌آرایی جدید در سوریه

دکتر صلاح‌الدین هرسنی*- آنچه در سوریه می‌گذرد، ناشی از تضاد منافع بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است به این معنی که هر یک از این بازیگران اهدافی خاص و جهت‌دار را دنبال می‌کنند. با وجود ابتکارات برخی از بازیگران فرامنطقه‌ای برای برقراری آتش‌بس و همچنین تلاش‌های دوره‌ای که از سوی صلح سازمان ملل برای پایان دادن به بحران سوریه صورت گرفت، هم‌اینک هرگونه امید به صلح و ثبات در هفتمین سال جنگ سوریه کمرنگ شده است. در این راستا حمله شیمیایی در خان‌شیخون در استان ادلب بحران این کشور را وارد فاز تازه‌ای کرده است. با الگوها و کنش‌هایی که پس از این حادثه در رفتار بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مشاهده شده به نظر می‌رسد تداوم بحران و همچنین بی‌ثباتی و تصاعد آشوب و خشونت و حمام خون ادامه داشته باشد.
جدا از عواملی که در بروز حادثه شیمیایی نقش داشته‌اند و به وضوح مشخص نیست در پی حمله جنگنده‌های سوریه به یک انبار مواد شیمیایی متعلق به شورشیان رقم خورده یا به استفاده مستقیم ارتش سوریه برای مقابله به مثل در برابر معارضان و نیرو‌های شورشی برمی‌گردد، این حادثه پیامد‌هایی را به دنبال دارد؛ اولین پیامد متوجه شخص بشار اسد در نظام سیاسی سوریه است به این معنی که شانس بقای وی را کاهش می‌دهد. بزرگ‌ترین نشانه این احتمال هم در تلاشی نهفته است که از سوی جریان‌های ضدسوری از فردای حادثه خان‌شیخون به راه افتاده است. در این ارتباط رسانه‌های غربی و عربی با راه انداختن هیاهوی تبلیغاتی با نشان دادن تصاویر کودکان قربانی انفجار بمب‌های شیمیایی شخص بشار اسد را به دست داشتن در این حمله شیمیایی متهم کرده‌اند. مسلم است که در صورت اثبات کوچک‌ترین نشانه مبنی بر نقش اسد در این حادثه، همه حمایت‌های قانونی سازمان ملل و حتی حمایت‌های راهبردی روسیه و چین که سوریه وتوی قطعنامه‌های سازمان ملل را مرهون مساعی جمیله آنان بوده است از دست خواهد داد.
دومین پیامد، وضعیتی است که قرار است با آرایش جدید بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در سوریه صورت گیرد. در این ارتباط راهبرد جدید روسیه تا حد زیادی نقشی تعیین‌کننده دارد. از قرائن پیداست که تعیین‌کنندگی نقش مسکو در بحران سوریه بعد از انفجار‌های تروریستی در سن پترزبورگ، موجب حضور سازمان‌یافته روسیه در سوریه به منظور پاسخ به رفتار‌های گروه‌‌های تروریستی از جمله داعش می‌شود. البته چنین حضوری از طرف روسیه فقط یک طرف ماجراست. طرف دیگر ماجرا اما مربوط به واکنشی است که از سوی آمریکا نسبت به حادثه خان‌شیخون صورت گرفته است. با وجود آنکه پیش‌بینی می‌شد دولت ترامپ راهبرد خاصی نسبت به وضعیت سوریه نداشته و راضی به وضع موجود باشد اما حادثه شیمیایی خان‌شیخون پای آمریکا را برای ورود به بحران سوریه باز کرد. بنابراین ارتش آمریکا در اولین واکنش به حادثه حادثه شیخون حملات موشکی سازمان‌یافته‌ای را با فرمان ترامپ از ناوهای آمریکا در دریای مدیترانه علیه سوریه انجام
داده است. به واقع با ورود آمریکا به سوریه این کشور تبدیل به آوردگاه روسیه و آمریکا خواهد شد، هرچند مواضع این دو کشور بر سر مسایلی چون امحای داعش همسو است. ضلع دیگر ماجرا به راهبرد‌های ترکیه و ایران مربوط می‌شود. در این ارتباط از آنجایی که ترکیه در سایه رفتار‌های فرصت‌طلبانه و پاندولی خود همراه و همپیمان مناسبی برای روسیه در بحران سوریه نیست، حادثه خان‌شیخون راهبرد‌های ترکیه را به آمریکا نزدیک می‌کند تا منویات این کشور که همان سرنگونی و براندازی دولت اسد باشد، محقق شود. از طرف دیگر راهبرد ایران است که مسلما در پاسخ به رفتار‌های آمریکا صورت می‌گیرد. مسلما ایران نمی‌تواند سیاست‌های آمریکا در بحران سوریه را بی‌پاسخ بگذارد. در این ارتباط ایران تلاش دارد راهبرد‌های آمریکا را در آن حوزه‌هایی که منافع حیاتی دارد، خنثی کند. به این ترتیب حادثه شیمیایی خان‌شیخون با توجه به شرایط میدانی و سیاسی حاکم بر اوضاع سوریه شروع بحران جدید برای این کشور است و با صف‌آرایی و راهبرد‌های تقابلی که از سوی روسیه، آمریکا، ترکیه و ایران در سوریه جاری است، خطر تجزیه سوریه افزایش می‌یابد.


* مدرس علوم سیاسی
و روابط بین‌الملل
S.Harsani.k@gmail.com