نه به خشونت عليه كودكان

مدتي است كه خبرهاي خشونت، به ويژه خشونت‌هاي جنسي عليه كودكان و نوجوانان افزايش يافته است. شايد فراواني چنين مواردي در گذشته نيز كمابيش به اندازه حال بوده است، در اين مورد نمي‌توان نظر قطعي داد، ولي در وجود يك نكته ترديدي نيست، اين‌كه به واسطه امکان و آزادي بيشتر در انتشار اينگونه رويدادها و حتي تا حدي بازتاب بزرگتر آنها از واقعيت، موجب بروز نوعي نگراني و دغدغه همگاني شده و در صورت سكوت يا بي‌توجهي نسبت به اين رفتارها ممكن است شاهد تشديد اين رفتارها در آينده نه‌چندان دور شويم. بنابراين و در گام نخست درخواست مي‌شود تصويري روشن و مستند از واقعيت خشونت، به‌ويژه خشونت‌هاي جنسي عليه زنان و كودكان در اختيار افكار عمومي قرار گيرد. گزارشي كه مورد تاييد كارشناسان مستقل باشد. در گام بعد يا همزمان بايد تحليلي از علل و چرايي بروز و احتمالا تشديد اين آسيب و جرم ارايه كرد. سهم عوامل گوناگون از قبيل ضعف‌هاي قانوني و حقوقي، نارسايي‌هاي فرهنگي و اجتماعي، ناكارآمدي نهادهاي نظارتي، مناسب‌نبودن نظام و محتواي آموزشي، مشكلات نهاد خانواده و تضادها يا اختلال در سياست‌گذاري‌هاي اجتماعي و... را در شكل‌گيري اين پديده بايد توضيح داد.
شايد جامعه ايران از منظر شاخص‌هاي مرتبط با خشونت در مقايسه با جوامع مشابه خود در وضع بدي نباشد، ولي متاسفانه بايد گفت شواهدی دیده می‌شود که ظرفيت آن وجود دارد تا روند تصاعدي را تجربه كند. از اين‌رو توجه به این پدیده و انجام اصلاحات و اقدامات پيشگيرانه در اين زمينه ضروري است.
خشونت به معناي اعمال زور براي رسيدن به خواسته‌ها و مطالبات و نيازها، اعم از مشروع و نامشروع است. در جامعه‌اي كه امكان تحقق خواست‌ها، مطالبات و نيازها از طريق مسالمت‌آميز و آرام ممكن نيست، يا پرهزينه يا زمان‌بَر است، برخي از افراد ترجيح خواهند داد كه دستيابي به اهداف خود را از طريق اعمال زور و خشونت محقق كنند. بنابراين با افزايش مطالبات و نيازها و بالاخره با ضعف‌هاي نظارتي و حقوقي و مسدود بودن دسترسی‌ها به اهداف و نیازها، به ناچار شاهد افزايش رفتارهاي خشونت‌آميز به ‌ويژه عليه بخش‌هاي آسيب‌پذير جامعه و به‌طور مشخص كودكان و زنان خواهيم بود.
سياست‌گذاري اجتماعي و فرهنگي امري سهل و ممتنع است. نمي‌توان همه خوب‌ها را يكجا به دست آورد. بايد براي تحقق هر هدفي هزينه‌هاي متناسب آن را پرداخت. متاسفانه اين، يك اصل روشن و بديهي است كه تاكنون كمتر به آن تن داده‌ايم و در نتيجه به تبعات و ناكارآمدي سياست‌گذاري‌های خود نيز نپرداخته‌ايم. اقدام براي جلوگيري از خشونت، منحصر به حكومت نمي‌شود. اين كاري است كه بايد همه ما و به ويژه مردم در آن مشاركت كنند. بدون حضور و مشاركت مردم و هنرمندان، نويسندگان و فعالان مدني و سمن‌ها امكان موفقيت در هيچ زمينه‌اي و به‌طور مشخص در موضوع خشونت عليه كودكان و زنان وجود ندارد.