‫ حامد وکیلی‬ ‫« مرده » آن‌ است که‌ نامش به نکویی نبرند!‬

‫١- چند روزی است که عجیب‌الخلقه سیاست ایران، به عرصه عمومی بازگشته است. به قول آن خبرنگار، همچنان اما «تناقض دست از سرش بر نداشته است». هم بیانیه صریح چند ماه پیش خود را نقض کرد و هم دست یک متهم فساد مالی را برای اجرای عدالت بالا می‌بَرَد. سِرِّ عجیب بودنِ او البته بیشتر از این حرف‌هاست. او هم خلقت عجیب در سیاست دارد، هم خُلقیات عجیب!‬
‫او یک آنارچپِ رادیکال است، اما از اردوگاه راست پا گرفته است. او حاصل آمیزش نامانوس و نامبارکِ رادیکالیسم و بنیادگرایی است. حتما این خلقت عجیب، مخلوق عجیب هم در پی دارد. از او رفتارهای عجیب کم ندیده‌ایم. نشان‌های عدالت را بر سینه مفسدان و ناقضان عدالت می‌زد. دولتش را خط قرمز می‌نامید و ملت را خس و خاشاک. خُلق عجیب و نامتعادل او، چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد.‬
‫٢ - بخشی از شخصیت نامتعادل او البته جنبه تبلیغاتی دارد. در واقع، پاره‌ای از هنجارشکنی‌هایش بخشی از کوشش او برای دیده شدن است. او با هنجارهای عقلانی درمی‌افتد تا تیتر یکِ رسانه‌ها شود. بدین منظور بهترین شخصی را که می‌توانست انتخاب کند آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی بود. او توانست با «گیر دادن» به‌ هاشمی به صدر رسانه‌ها بیاید و از مخالفت با ‌هاشمی برای خود اعتباری دست و پا کند. در واقع او در این کار متخصص است. او گمنام‌ترین و بی‌سابقه‌ترین سیاستمدار در این سطح بود و به درستی نامدارترین و تاثیرگذارترین شخصیت سیاسی را برای کسب اعتبار انتخاب می‌کند. او سعی کرد در همه منازعات، خود را مقابل ‌هاشمی معرفی کند تا سطح کار خود را ارتقا دهد. او می‌دانست فقط در صورت رقابت با کسی مثل ‌هاشمی، جدی گرفته می‌شود، چرا که خود هیچ حرف ایجابی و جدی در آستین نداشت.‬
‫٣- هرچه زمان بیشتر می‌گذرد متوجه می‌شویم که تشخیص احمدی‌نژاد، درست بود. او بر خاص‌ترین رجل سیاسی نیم قرنِ اخیر دست گذاشته بود. دامنه تاثیر و نفوذ ‌هاشمی، خیره کننده بود. با وجود یک دهه تبلیغات علیه ‌هاشمی از تریبون‌های رسمی، در پایان اما، در اوج اقبال رفت. ‬


‫تاریخ نیم قرن اخیر ایران را از هر طرف که ورق می‌زنیم نام ‌هاشمی را بلند می‌بینیم. بلندای نام او، کوتوله‌ها را به حسادت می‌انداخت. نام ‌هاشمی به قدری بلند بود که یک کوتوله می‌توانست با مخالفت با او، برای خود نام و نانی کسب کند. لذا طبیعی است که احمدی‌نژاد، ‌هاشمی را برگزیند. لقمه‌ای چرب‌تر از این نمی‌توانست پیدا کند.‬
‫۴- ‌هاشمی هنوز هم لقمه‌ای چرب و نرم است. ‌هاشمی از آن دست آدم‌هایی است که بعد از مرگ نیز توان جریان‌سازی دارند. هنوز هم کوتوله‌ها به جسد او لگد می‌زنند تا برای خود نامی دست و پا کنند و نامشان در رسانه‌ها تکرار شود. این طبیعی است. نه احمدی‌نژاد تغییر کرده و نه قدرت ‌هاشمی از بین رفته است. هنوز هم اگر عبای ‌هاشمی را بتکانی، امثال احمدی‌نژاد را باد می‌برد. آزمون این ادعا نیز آسان است. او می‌تواند با محسن‌ هاشمی در این انتخابات به هر صورتی که می‌تواند رقابت کند و انتهایش را بسنجد.‬
‫۵- جسم‌ هاشمی میان ما نیست؛ اما هنوز سایه او در پاستور است. مدعی‌ترین گزینه در انتخابات ریاست جمهوریِ پیشِ رو از نزدیک‌ترین افراد به او است. فرزندش جدی‌ترین گزینه انتخابات شورای شهرِ تهران است. مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی برای رحلت او هنوز سیاه‌پوش است. مجمع تشخیص مصلحت نظام هنوز بوی او را می‌دهد. تشییع جنازه او، بزرگ‌ترین تجمع سال‌های اخیر ایران بوده است.‬
‫در طرف دیگر، احمدی‌نژاد است با یک دو نفر رمال و رانده از قدرت. او سر جمع دو سه نفر مهره دارد که هر طور بازی می‌کند نمی‌تواند آنان را جایی، جا دهد. حال واقعا چه کسی مُرده است؟!‬
‫احمدی‌نژاد خود بهتر می‌داند چه کسی مرده است؛ او می‌داند که هنوز هم باید از اعتبار ‌هاشمی بالا برود. کسی مرده است که برای احیا و دیده شدن به زنده‌ها در قلب ملت لگد می‌زند.‬