روحاني بدون هماهنگي نامزد نمي‌شود

«عباس عبدی» در گفت‌وگوی مفصلی که با «ایرنا» انجام داده درباره موضوعات متنوعی ازجمله حقوق شهروندی، انتخابات سال 92، روی‌کارآمدن ترامپ و انتخابات سال 96 صحبت کرده است که اهم آن را در ادامه می‌خوانید. این گفت‌وگو را «ناصر غضنفری» انجام داده است. ضمانت حقیقی برای اجرائي‌شدن حقوق شهروندی در بسیج و آگاهی نیروها شکل می‌گیرد. با این تفاسیر، تهیه و انتشار منشور حقوق شهروندی یک معنی می‌تواند داشته باشد و آن کمک به افزایش ضمانت حقیقی است؛ ضمن اینکه تأییدی بر کارآمدنبودن ضمانت حقیقی و حقوقی این منشور است؛ چراکه در غیراین‌صورت، دیگر نیازی به نوشتن و انتشار آن نبود. درباره منشور حقوق شهروندی وقتی این موضوع مورد بحث قرار می‌گیرد و تبدیل به یک چالش عمده می‌شود نشان‌دهنده این است که این دو ضمانت خوب کار نمی‌کنند. معمولا هم اگر ضمانت حقیقی وجود نداشته باشد ضمانت حقوقی هم کارآمد نیست و مطابق سلیقه حکومت‌کنندگان شکل می‌گیرد و اجرا می‌شود؛ بنابراین انتشار منشور حقوق شهروندی می‌تواند قدمی برای تقویت ضمانت حقیقی و در نتیجه تأثیرگذاری بر کارایی بیشتر ضمانت حقوقی باشد. اهمیت قانون دسترسی آزاد به اطلاعات از یک منظر برای من هیچ است؛ چراکه این حق هم فاقد یک ضمانت حقوقی است که ضمانت حقیقی را پشت سر خود ندارد. صرف‌نظر از پیش‌نویس اولیه قانون مذکور که تا زمان تصویب نهایی آن 10 سال بالا و پایین شده و حدود 90 درصد آن ریزش کرد و محتوای خوب آن کنار رفت؛ اما همین قانون تصویب‌شده فعلی هم انجام نمی‌شود. من 10 مورد اطلاعات به شما می‌گویم که اگر توانستید آنها را از سیستم دولتی دریافت کنید به شما جایزه بدهم. به دیگر قوا کاری نداریم چون آنها کل اطلاعات خود را غیرآشکار کرده‌اند! به‌علاوه اصل اطلاعات در دست دولت است. اصلا دولت باید خودش پیش‌قدم شده و این اطلاعات را در اختیار مردم قرار دهد. اطلاعات مال مردم است و همه باید بتوانند از آن استفاده کنند. نباید از این فراکسیون توقع زیادی داشت. بشخصه توجه چندانی به این فراکسیون ندارم بلکه بیشتر روی نیروهای سیاسی بیرون از مجلس حساب می‌کنم؛ اگر اینها خوب کار کنند روی عملکرد فراکسیون امید هم تأثیر مثبت می‌گذارد. اگر در داخل با یکدیگر انسجام و وحدت داشته باشیم ترامپ هم مجبور به راه‌آمدن با ما می‌شود ولی اگر وحدت و انسجام داخلی نباشد اوباما هم فرصت گیر بیاورد ما را می‌زند. عملکرد ترامپ متغیر صددرصد مستقل نیست بلکه تا حدی متغیر وابسته نیز هست؛ یعنی ابتدا شما را ارزیابی می‌کند و متناسب با آن واکنش نشان می‌دهد. *آمدن ترامپ باعث روی‌کارآمدن تندروها در ایران نمی‌شود. برجام فقط یک توافق هسته‌ای نبود. مخالفان داخلی برجام یا اصلا متوجه واقعیت برجام نشده‌اند یا شده‌اند ولی ابراز نمی‌کنند چراکه می‌دانند پرونده سیاسی آنها نیز با برجام بسته شده است. به نظرم با وجود برجام، امکان روی‌کارآمدن تندروها در کشور وجود ندارد و نشان داده‌اند در مقاطع بحرانی، محافظه‌کارانه به معنای عقلانی تصمیم می‌گیرند و وارد چالش‌هایی که آن سویش پیدا نیست، نمی‌شوند. *بخش درخور ‌توجهی از انتقادات به برجام به خاطر داشتن تریبون است نه قدرت واقعی. نقطه ضعف حامیان برجام هم این است که بیش از حد تحت‌تأثیر این صحبت‌ها قرار می‌گیرند؛ براي مثال همین‌که آقای ظریف می‌نشیند و به اینها اعتماد می‌کند و جلویشان حرف می‌زند نشان می‌دهد که چندان اهل سیاست نیست و شناخت درستی از سیاست داخلی ندارد. کاری به محتوای حرف‌های ایشان هم ندارم و نفس کار را می‌گویم. دلیلی ندارد نزد این افراد چیزهایی را بگویی که جور دیگری تعبیر کنند. *تردیدی نیست که مردم از وضعیت موجودشان رضایت ندارند؛ چراکه این مریض همچنان زیر سرم و تحت درمان است. اما نباید روی این اظهارنظرها حساب چندانی باز کرد. حرف‌هایی که مردم می‌زنند نقد است نه انتخاب. دلیلش هم این است که اردیبهشت سال آینده مردم در نهایت باید انتخاب کنند که این بیمار را که پزشک می‌گوید در صورت ترک بیمارستان ممکن است بمیرد مرخص کنند یا بگذارند همچنان تحت درمان باشد. مردم در اردیبهشت سال آینده باید تصمیم بگیرند می‌خواهند این بیمار همچنان در بخش بماند یا مجددا روانه آی‌سی‌یو یا بهشت‌زهرا شود. *کسانی که از ردصلاحیت روحانی حرف می‌زنند، نه درک درستی از نظام ایران دارند و نه از روحانی. این، تف سربالاست که بگویند روحانی صلاحیت ندارد. *اگر سیستم به هر دلیلی به این نتیجه برسد که روحانی نباشد، روحانی خودش نامزد نمی‌شود، نه اینکه بیاید و ردصلاحیت شود؛ اما من مطمئنم که مطلوب سیستم این است که روحانی دوباره بیاید و رئیس‌جمهور شود، چون سیستمی که برجام را پذیرفته، به تبعات آن هم ملزم است. شما نمی‌توانید برجام را بپذیرید اما آن را ادامه ندهید. متأسفانه کنشگران ما خیلی سطحی شده‌اند و به عمق قضایا توجه چندانی ندارند وگرنه این بحث‌ها محلی از اعراب ندارد.  *البته شاید سؤال کنید چرا آقای هاشمی با آن سابقه‌اش در سال 92 ردصلاحیت شد؟ چند دلیل دارد؛ یکی اینکه اولا به آقای هاشمی نگفتند که شما صلاحیت عام ریاست‌جمهوری را ندارید بلکه به سن و توانایی‌های جسمی ایشان ایراد وارد کردند. دلیل دیگر این است که آقای هاشمی ضوابط معمول نظام را برای نامزدی ریاست‌جمهوری رعایت نکردند و این‌طور پاسخ گرفتند. اما این ضوابط معمول چیست؟ اینکه کسی که می‌خواهد نامزد ریاست‌جمهوری شود قاعدتا باید ابتدا برود با رهبری ملاقات کند؛ البته کسی در سطح آقای هاشمی نه نامزدهای معمولی. طبیعی است که با توجه به رفاقت دیرینه آقای هاشمی و رهبری، ایشان باید با رهبری دراین‌باره مشورت می‌کرد؛ یا به توافق می‌رسیدند که ایشان بیاید یا اینکه نیاید. اگر برای آمدن ایشان به توافق می‌رسیدند، دیگر رد صلاحیتشان بی‌معنی بود؛ اینکه ساعت چهار بعدازظهر روز آخر برای کسب مشورت زنگ زده شود اصلا معمول و پذیرفتنی نیست. به نظر من یکی از پروتکل‌های نانوشته ولی معقول و قابل دفاع نظام از سوي آقای هاشمی رعایت نشد و شاید آن ردصلاحیت پاسخی به عدم رعایت این پروتکل بود. منطقی است از آن جهت که شخصی که می‌خواهد در ایران رئیس‌جمهور شود باید در حد معمول با رهبری هماهنگ باشد. *اما نکته مهم دیگر این است که آقای هاشمی در سال 92 رئیس‌جمهور نبود و رد صلاحیت ایشان با رئیس‌جمهور مستقر فرق می‌کند. مطمئنم آقای روحانی قبل از نامزدی مجدد، مسئله آمدن خود را با رهبری حل می‌کند و این‌طور نیست که بدون توجه به نظر رهبری بخواهد نامزد شود. *روحانی درحال‌حاضر رقیبی ندارد ولی باید منتظر بود. اگر روحانی نامزد نشود حتما به خاطر خواست حکومت است ولی بعید می‌دانم چنین اتفاقی بیفتد؛ چون اگر از روحانی خواسته شود که نامزد نشود، این ابتدای کار است. بعدش چه می‌شود؟ مسئولیت وضعیت بعدی به عهده چه کسی می‌افتد؟! الان مسئولیت این وضع به عهده روحانی و مردمی است که به او رأی دادند؛ ضمن اینکه رهبری نظام بارها و ازجمله در سال 88 گفتند که معتقد به ریاست‌جمهوری دودوره‌ای هستند تا فرد منتخب بتواند زمان کافی برای اجرای برنامه‌های خود داشته باشد.