نگاه به شرق و غرب در راستای منافع ملی

نگاه به شرق و نگاه به غرب در محیط نزدیک پیرامونی یعنی همسایگان، روش‌های متفاوتی است که در چارچوب استراتژی مشخص کردن شرکای استراتژیک در سیاست خارجی مورد توجه است و بیش از هر چیز مرجع آن نه شرق، غرب یا منطقه که اهداف ملی تعریف شده یک کشور است. به بیان دیگر نگاه به شرق، غرب یا نگاه به منطقه در تعیین شرکای استراتژیک در نظام بین‌الملل به خودی خود دارای ارزش نیست بلکه زمانی ارزشمند است که بر اساس منافع ملی و اهداف ملی تعریف شده دریابیم که کدام یک از این مناطق جغرافیایی در وضعیت مناسب‌تری در جهت رسیدن به اهداف ملی قرار دارند و بر این اساس بتوانیم در بافت موقعیتی مناسب نزدیکی به هر کدام از این محورها را در دستور کار قرار داده و بر اساس مشخص کردن این شراکت استراتژیک با هزینه‌های کمتر در یک بستر مشارکت منطقه‌ای و بین‌‌المللی به اهداف و منافع ملی خویش در برابر «Ozer» یا دگر استراتژیکی که این اهداف و منافع را محدود می‌سازد نائل آییم. فلذا اگر ما می‌خواهیم نگاه به شرق را در قیاس نگاه به غرب یا منطقه قرار دهیم باید ببینیم که شرق می‌تواند چه آورده‌ها و داده‌هایی برای ایران و توان ملی ایرانیان و قدرت سیاسی آنها برای رسیدن به اهداف فراهم کند. احتیاج‌ها، نیازها، خواسته‌ها و آمال کشور باید اولویت‌بندی خاص خود را مشخص و سپس در یک محیط استراتژیک معین شود که کدام یک از این مناطق جغرافیایی برآورنده این مولفه‌ها و شاخصه‌ها بوده و بر اساس قرابت و نزدیکی با کدام یک از آنها می‌توانیم پارادایم اصلی حاکم بر سیاست یعنی منابع و منافع را پیاده کنیم و به بیان ساده‌تر با کم‌ترین منابع در این مسیر منافع بیشتری را دریابیم. چین از نظر فناوری با تمام مختصاتی که اکنون دارد یک کشور دسته دومی است. از نظر اقتصادی گرچه می‌تواند خود را در یک مقام ارشد به نمایش بگذارد، اما اقتصاد چین نیز در دهه گذشته مستحیل در اقتصاد سرمایه‌داری است. از نظر سیاسی چین نیز خواهان آن است که کشورمان را به عنوان بازار مصرف کالاهای تولیدی خود در تیررس داشته باشد. با توجه به معانی این مولفه‌ها و مولفه‌های بسیار زیادتر از این مولفه‌های برشمرده شده می‌توان گفت، اگر نیاز کشور برای پیشرفت و ترقی برای آینده ایران است باید بدانیم که پیشران اصلی پیشرفت و توسعه در جهان امروز فناوری است. به گونه‌‌ای که بسیاری از اندیشمندان مانند «اشکی» یا اندیشمندی مانند «رابرت کاگ» معتقدند که اساسا پیشران اصلی در ایجاد توسعه و پیشرفت در جهان مدرن کنونی فناوری است. لذا آیا درارتباط استراتژیک و مشخص کردن شریک استراتژیک می‌توانیم به فناوری‌های موجود در چین اکتفا کرده و چینی‌ها را در ارتباط با تهران در وضعیتی صادقانه‌تر از مسکو یا دیگر کشورهای شرقی و محیط نزدیک پیرامونی خود بازیابیم. اگر پاسخ مثبت است تاکید بر پکن می‌تواند برای ما کارساز باشد و اگر جواب منفی است یا تزلزلی در اعتماد و اعتبار در پاسخ مثبت به این پرسش وجود دارد، باید درباب آن درنگ کرد و به طور اصولی بیشتر در باب آن دقت کرد.
* تحلیلگر و آینده‌پژوه سیاسی