مصوبه ای برای انحصار کشت برنج در املاک اختصاصی رضا شاه!

اشاره: «سرریدر ویلیام بولارد» ،سفیر کبیر انگلستان در ایران ،در اواخر حکومت رضاشاه و اوایل سلطنت پسر وی در ایران مشغول به کار بود .وی در بخشی از خاطرات، نامه های خصوصی و گزارش های محرمانه خود که در کتابی تحت عنوان خاطراتش به چاپ رسیده ،آورده است: تهران- سوم مارس 1941[1319.12.12] ایران به علت سیاست اقتصادی نابخردانه ای که سال ها در این مملکت دنبال شده ،در وضع بدی قرار دارد. درحالی که برخی مواد غذایی در کشور یافت نمی شود اما سال هاست حتی مقادیر عظیمی مواد غذایی به روسیه و آلمان صادر می شود. اکنون سیلوهای عظیمی در نقاط مختلف کشور وجود دارد که در هیچ کدام از آن ها دانه ای گندم یافت نمی شود و ایران – یک مملکت تولیدکننده گندم- ماه هاست که آرد مورد نیاز نانوایی را با آرد جو و برنج مخلوط می کند و از هند، گندم وارد کرده و می خواهد بیشتر هم وارد کند. مملکت در این جا و آن جا ،مزین به صنایع و کارخانه های جدیدی شده که اداره بعضی از آن ها از توان ایرانی ها خارج است و همچنین مزین به هتل های عظیمی گردیده که به خرج دولت ساخته شده و معمولا خالی است بدون این که ذکری از یک سری قصرهایی شود که شاه هرچند ماه یک بار، احتمالا در سر راه خود، برای خوردن یک فنجان قهوه در آن جا فرود می آید. وضع ارزاق به حدی بد است که برای کشت برنج در اصفهان و چند جای دیگر که کاشت آن ممنوع شده بود، دوباره مجوز صادر شده است. این ممنوعیت اسما برای حفظ جان مردم در مقابل مالاریا و در واقع به خاطر جلوگیری از رقابت با برنج املاک اختصاصی شاه در شمال است، املاکی که بیشتر آن ها به طریق مشکوکی به دست آمده است. مالیات در پوشش ایجاد انحصارات دولتی افزایش چشمگیری یافته، مثلا مالیات برای شکر وگندم. ولی هر ایرانی می داند که چون دستمزدها افزایش کمی می یابد، افزایش قیمت ها او را خیلی فقیرتر از آن چه بوده، می کند و طبعا فرمانروای خود را مقصر می داند. تهران- شانزدهم مارس 1941 [1319.12.25] یک شخص انگلیسی که به طور مستقیم با محافل درباری ایران ارتباط دارد از سوی ولیعهد ،مامور شده است تا برای تهیه آمارهایی که نشان دهنده افزایش هزینه زندگی در طول پنج سال گذشته باشد اقدام کند و به او تفهیم شده که به آمارهای سرهم بندی شده به وسیله مراجع رسمی اعتماد کمی وجود دارد. می گویند چند مقامی که تاکنون سعی کرده اند درباره مظالم، با شاه صحبت کنند غالبا از کاربرکنارشده یا تنزل مقام یافته اند.بنابراین ،رغبت کمی برای بیان حقایق وجود داشته است. مقالاتی که دیروز به مناسبت تولد شاه در مطبوعات نشر یافت ،آکنده از عجیب ترین چاپلوسی ها بود. یک قسمت آن، این است: «امروز اگر دهقان مالیات بپردازد همچنان که در گذشته می پرداخته است، اصلا متوجه آن هم نمی‌شود، زیرا دولت چنان مهربانانه و ملایم با دهقان رفتار می کند که کمک کردن در حد توانایی به طرح کلی که متضمن آسایش فزاینده اوست ،برایش لذتی به حساب می آید.»