یادی از کارگران به بهانه روز کارمند

سجاد وجدانیان- چهارم شهریور هر سال‌ روز کارمند نامگذاری شده است. این مناسبت بهانه‌ای برای نقادی موضوعات مربوط به کارمندان است. در قانون مدیریت خدمات کشوری کارمند فردی تعریف شده که بر اساس ضوابط و مقررات مربوط، به موجب حکم یا قرارداد مقام صلاحیت‌دار در یک دستگاه اجرایی به خدمت پذیرفته می‌شود. اگر این تعریف بر مبنای واقعیات نظام مدیریتی کشور ترجمه شود، آنگاه کارمند فردی تعریف خواهد شد که در یک سیستم اداری مبتلا به بوروکراسی شدید و با حداقل کارایی به خدمت پذیرفته شده است. این افراد پس از مدتی با محیط بیمار اداری خو می‌گیرند و آنچنان درگیر فرآیندهای داخلی می‌شوند که نمی‌توانند با واقعیات بیرونی کنار آیند و آنها را بپذیرند؛ حالتی که گرت مورگان از آن به استعاره زندان روح یاد می‌کند. در این زندان روح حتی پیشرفت‌های سیستم‌های مدیریتی نیز به وضع موجود تطبیق می‌یابند‌ یعنی به جای آنکه نوآوری‌ها نظام اداری را بهبود بخشند، نظام اداری آنها را به حال و وضع موجود تغییر می‌دهد. به عنوان نمونه الکترونیکی شدن امور یکی از مباحثی است که تحت تاثیر تحولات نظام ارتباطات اتفاق افتاده است. این اتفاق نه تنها نتوانسته کاغذبازی را در اداره‌ها کاهش دهد‌ بلکه گردش کار الکترونیکی را هم به تشریفات کاغذبازی اضافه کرده است. در بهترین حالت الکترونیکی شدن منجر به ایجاد سامانه‌ای برای خدمت به ارباب رجوع شده است که آن هم هیچ تاثیری بر حذف فرآیندهای زائد نداشته است. از کارمندانی که تحت این شرایط کار می‌کنند، نمی‌توان انتظار تحول داشت. آنها حداکثر بتوانند امور جزیی را بهبود بخشند. با این وجود کارمندان از حمایت‌های قانونی بسیار خوبی بهره‌مند می‌شوند که در راس آنها می‌توان به ثبات کاری و تضمین دریافت حقوق اشاره کرد. این را مقایسه کنید با کارگری که بعضا همان کاری را در بخش خصوصی انجام می‌دهد که یک کارمند در بخش دولتی انجام می‌دهد ولی هیچ‌گونه حمایتی نمی‌شود و ممکن است ساده‌تر از نوشیدن یک لیوان آب، کارش را از دست بدهد. به ویژه الان که نابسامانی‌های نظام اقتصادی از حد گذشته است. این وضعیت نابرابر و ناعادلانه است. در جهت کاهش این نابرابری، اولین کار، یکسان‌سازی قانون است. تعدد قوانین استخدامی زمینه بی‌عدالتی را مهیا می‌سازد. چرا یقه‌سفیدها از قانون مدیریت خدمات کشوری بهره‌مند شوند ولی یقه‌آبی‌ها مشمول قانون کار شوند؟ مباحث این دو قانون یکسان است و دلیلی ندارد دو قانون وجود داشته باشد. با همسان شدن قوانین‌ حداقل در ضریب افزایش حقوق، عیدی و پاداش و سایر مزایا- صرف‌نظر از اینکه پرداخت شود یا نشود- عدالت به وجود خواهد آمد. مورد دوم نحوه پرداخت است. حقوق و مزایای کارگران به وضعیت اقتصادی کشور بستگی دارد و هر گاه کشور در دوران رکود باشد، حقوق آنها یا معوق می‌شود یا اصلا پرداخت نمی‌شود. در مقابل، دولت با هر رقمی از کسر بودجه، باز هم حقوق و حتی مزایای کارمندان را پرداخت می‌کند. آیا این توجیه دارد؟ آیا در رنگ خون کارمندان با کارگران تفاوتی وجود دارد؟ با ملاحظه اینکه روش‌های تامین کسر بودجه دولت برای تامین مخارج جاری، مستقیما بر نظام اقتصادی و معیشت کارگران تاثیر می‌گذارد، چرا کارگران باید تاوان حقوق کارمندانی را بپردازند که برخی از آنها به لطف بی‌کفایتی‌شان، حقوق نجومی می‌گیرند؟ روز کارمند بهانه‌ای شد تا به وسیله آن به دولت یادآوری کنیم که باید بیشتر از اینها به فکر کارگران باشد. خیلی از این کارگران به حداقل حقوق هم راضی‌اند.
s.vojdanian@chmail.ir