غرب دوست ندارد که اسد، ادلب را پس بگیرد

اتفاقات در سوريه هر روز رنگ تازه‌اي به خود مي‌گيرد وبازيگران جنگ داخلي آن،بر سر ديدگاه‌هاي خود نزاع دارند. زمانی نه چندان دور به آمریکا به‌عنوان تعیین‌کننده امور در خاورمیانه نگریسته می‌شد اما به نظر می‌رسد این روزها دوران طلایی واشنگتن درخاورمیانه تنها به خودنمایی‌های تويیتری منتهی شده است.
برنامه ترامپ برای سوریه تا آنجایی که به عنوان یک سیاست تعریف شده ارائه شود دو جنبه دارد؛ اول از همه کشتن یا اسیر کردن تروریست‌های داعشی باقی مانده و دوم نیز مقابله با نفوذ ایران از طریق مجبور کردن نيروهاي تحت كنترل ايران به خروج از سوریه طبق درخواست اسرايیل است.
درهمين راستا و بررسي بيشتر موضوع با حسن لاسجردي،كارشناس خاورميانه ،گفت‌وگويي داشته ايم كه در ادامه مي خوانيد:
چرا ادلب برای بازیگران جنگ داخلی سوریه به خصوص اسرايیل و آمریکا مهم است؟


علت اساسی اهمیت یافتن ادلب برای همه بازیگران به ویژه آمریکا و اسرايیل، این است که ادلب در حال حاضر آخرین نقطه تجمع گروه‌های تروریستی و در طول بحران سوریه این شهر اکنون به عنوان آخرین پایگاه گروه‌های تروریستی معروف مانند جبهه النصره و فرزندان شام است.به همین جهت علت اساسی نگرانی بازیگران بزرگ مانند آمریکا و اسرايیل این است که آن‌ها بر این باور هستند كه نخست اگر ادلب را از دست بدهند به نوعی ادلب آخرین پایگاه و اولین نشانه موفقیت همه جانبه دولت بشار اسد در کنترل سوریه خواهد بود، دوم اينكه افرادی را که به دلایل مختلف وارد سوریه کرده وآموزش داده و حمایت مالی کردند از دست می‌دهند.
مهم‌ترین نکته این است که آمریکا و اسرايیل نگران هستند تعداد چندهزار تروریستی که درادلب حضور دارند، زمانی که از ادلب خارج شوند به کجا می‌روند و کدام منطقه از جهان را ناامن كرده و عملیات تروریستی انجام می‌دهند. بنابراين نگرانی آن‌ها عوامل چندگانه‌اي دارد و برای کسانی که در حوزه امنیت فعالیت می‌کنند، قابل درک است.
به نظر شما نشست تهران میان روسای جمهوری ترکیه، ایران و روسیه چه تاثیری بر موضوع ادلب خواهد داشت؟ آیا با وجود منافع مشترک کشورها و نزدیکی دیدگاه‌ها، میان این کشورها شكاف ایجاد می‌کند؟
به نظر می‌رسد که به جهت اهمیت ادلب كه در بخش قبلی صحبت هایم عرض کردم، بازیگران مختلف نگاه‌های متفاوتی در رابطه با ادلب دارند. موضوع ادلب از آن جهت برای ترکیه قابل توجه است كه نزدیک خاک اين کشور است و به نوعی ترک ها بر این باور هستند که باید نقش بیشتری را در آن منطقه بازی کنند. از آن مهم تر باید با برخی از گروه‌های تروریستی که در طول بحران سوریه، علیه ترک‌ها عملیات داشتند، تسویه حساب کنند. در عین حال ترک‌ها نگرانی‌هایی دارند که مربوط به نیروهای سرگردان، کرد یا هر گروهی که دشمن ترکیه محسوب می شود، است؛بنابراين نگاه ترک‌ها به موضوع ادلب نگاه هم زيستانه و به اصطلاح قرابت جغرافیایی است.
در رابطه با روسيه و ایران همان‌طور که می‌دانید بر این باور هستند که چون درادلب گروه‌های تروریستی تجمع کردند وآخرین پایگاه گروه‌های تروریستی است،دولت سوریه حق دارد این منطقه را آزاد کند و تمامیت ارضی آن را به رسمیت بشناسد و حقوق خود (حق مالکیت) را در این منطقه اعمال کند.
بنابراين این همراهی دیده می‌شوداما در رابطه با دیگر کشورها که از بیرون به تحولات ادلب می‌نگرند به نظر می‌رسد تنوع دیدگاه دیده می‌شود؛ به‌خصوص آمریکا و اسرايیل.
بسیاری بر این باور بودند که سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در رابطه با ادلب نمی‌توانند اتفاق نظر داشته باشد که اجلاس تهران این موضوع را حل کرد.
به این معنا که نخست ترک‌ها در رابطه با موضوع آتش بس و مواجهه با تروریست ها با ایران و روسیه همراه شدند. در عین حال ملاحظات انسانی عملیات نظامی مورد توجه قرار گرفت.
بحث‌های مربوط به آتش بس و بحث‌هایی که مورد منازعه کشورها،درگذشته در اجلاس آستانه یا نشست‌های دیگر بود هم تا حد زیادی حل شد .به نظر می‌رسد اجلاس تهران توانسته است زمینه آغاز عملیات ادلب يا فضا سازی لازم برای انجام عملیات ادلب را فراهم کند.
در صحبت‌های‌تان به منافع و دلایل حضور ترکیه در نشست اخير در تهران اشاره کردید. به نظر شما آیا ترکیه در ادامه هم در این نشست‌ها حضور خواهد داشت؟ آیا تنش با آمریکا و تحریم‌ها از سمت آمریکا باعث شد تركيه مجبور به حضور در این نشست شود؟
این‌طور نیست .ترک ها بیش از یک سال است که از محور اعراب بیرون آمدند و به محور مقابل یعنی روسیه و ایران پیوستند. حضور آن‌ها در اجلاس سوچی یا تهران نشان می‌دهد که ترک‌ها علاقه مند هستند که فضا یا جبهه جدید را تجربه کنند.در عین حال مشکلات با آمریکا در این موضوع بی‌اثر نیست.
اما اینکه بگوییم اکنون این موضوع باعث تغییر جبهه ترک شده، درست نیست.
مشکل ازاختلافاتی که از زمان انتخابات پارلمانی داشتند،شروع شده و در حال حاضر ترک‌ها در این تقسیم‌بندی ها و ملاحظات منطقه‌ای از جریان عربی -غربی خارج شدند و به جریان مقابل پیوستند.
استنباط شما در خصوص تهدیدهای ترامپ برای حمله به ادلب چیست؟
همان‌طور که عرض کردم به دلیل اینکه ادلب آخرین پایگاه تروریست‌ها و به نوعی بازوی اجرایی جبهه غرب و عربی است،تلاش می‌کنند که نخست حکومت سوریه ادلب را بازپس نگیرد و عملیات نظامی انجام ندهد،دوما اينكه بتوانند با همین فضای در اختیار خوداز طریق گروه‌های تروریستی به دولت سوریه فشار بیاورند و آن را مجاب به قبول شرایط کنند.
در عین حال حیات گروه‌های تروریستی هم حفظ خواهد شد و می‌توانند دیگر کشورها مانند ایران، روسیه وترکیه را به وسیله گروه‌های تروریستی تحت فشار قرار دهند.
بنابراين به نظر می‌رسد تهدیدات از سمت غرب به ویژه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها برای حفظ گروه‌های تروریستی است.
بحث‌هایی که در خصوص عملیات شیمیایی می‌شود با اين هدف است كه بتوانند در سوریه بمانند و فعالیت خود را پیش ببرند .