پوپولیسم از نوع سوئدی

مانا اسکویی* - کشورهای واقع در شبه‌جزیره اسکاندیناوی از نروژ و دانمارک گرفته تا سوئد در بررسی تطبیقی شاخص‌های زندگی همواره در رده‌های بالا و در مواردی هم در زمره اولین‌ها قرار می‌گیرند که به تبع چنین مشخصه‌ای و به‌طور طبیعی هم از منظر تعامل و سازگاری فرهنگی و اجتماعی و ارتباط با دیگرانی صاحب عقاید، مذهب، نژاد و رنگ پوست متفاوت نیز دست‌کم تا چند سال پیش با معدود استثناهایی از جایگاه ویژه مثال‌زدنی و قابل احترامی برخوردار بودند.
تا پیش از اوج‌گیری بحران خاورمیانه و جنگ سوریه و ظهور و ویرانگری داعش، هر گاه سخن از مهاجرت به اروپا پیش می‌آمد، همه نگاه‌ها به کشورهای جنوبی قاره، ایتالیا و فرانسه و سپس آلمان و انگلیس متوجه می‌شد چراکه شرایط کشورهایی چون سوئد، دانمارک و در مجموع کشورهای کوچک واقع در مناطق سردسیر اروپا و همچنین دارای زبان و فرهنگ متفاوت با حال و هوای مردم خاورمیانه و آفریقا، به نظر می‌رسید به مراتب کمتر با انتظارات مهاجران همخوانی داشته باشند که به تبع آن میزان مهاجرت به این کشورها هم به خودی خود می‌توانست کمتر باشد اما چنین برآوردی از 2015 به این سو با موج فزاینده آوارگان و همچنین کسانی که با سود بردن از شرایط در جست‌وجوی زندگی نیز دست‌کم از منظر اقتصادی بودند، به یکباره دگرگون شد و در هنگامه بحران عمیق مهاجرتی اروپا، کشورهای اسکاندیناوی هم از پیامد آن دور نماندند تا جایی که رفته‌رفته صداهای مخالف به ویژه از سوی احزاب راست افراطی که پیش از آن در ایتالیا، فرانسه، آلمان، اتریش و برخی از کشورهای شرق اروپا شنیده می‌شد، در سوئد، نروژ و دانمارک هم طنین‌انداز شد تا جایی که در انتخابات پارلمانی سوئد که یکشنبه گذشته برگزار شد، نتایج عینی آن را شاهد بودیم. در شرایط امروز اروپا که بیش از همیشه دست‌کم بیشتر از دهه‌های پایانی قرن بیستم، افکار ناسیونالیستی و جدایی‌طلبی نه‌تنها از نظر جغرافیایی بلکه از منظر سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرقه‌ای رواج‌ یافته و نشانه‌های عینی آن هم از صندوق‌های رای بیرون می‌آید. گرایش افکار عمومی کشورهایی چون سوئد به چنین مشخصه‌هایی، جای تامل و نگرانی به ویژه از سوی اتحادیه اروپا دارد. با توجه به نتایج برآمده از انتخابات سوئد، اقبال عمومی نسبت به احزاب افراطی و ناسیونالیست، مخالف مهاجرپذیری، دست‌کم به سبک و سیاق کنونی رو به افزایش است تا جایی که احزاب سنتی چپ و سوسیال‌دموکرات، بخش عمده‌ای از طرفداران خود را به سود دست راستی‌ها از دست داده و برای تشکیل دولت ائتلافی کاری بس دشوار پیش‌رو دارند.آنچه یکشنبه گذشته از دل صندوق رای در سوئد بیرون آمد، نه‌تنها زنگ خطر را برای اتحادیه اروپا، بلندتر از همیشه به صدا درآورد بلکه از منظر تحولات سیاسی- اجتماعی در سوئد هم به یقین سرآغاز شرایط جدیدی خواهد بود که پیامدهای آن می‌تواند ساختارهای جامعه این کشور را دگرگون سازد.
* تحلیلگر سیاست بین‌الملل
osk.ma@yahoo. com