روزنامه اعتماد
1397/06/24
اصلاحطلبيدر برابر براندازي
حكمراني خوب و حل مشكلات اقتصادي دو مساله مهم پيش روي اصلاحطلبان است. روندي كه بر اداره جامعه در سطوح كلان حاكم است، نشاندهنده نوعي ناكارآمدي مزمن و ساختارمند را به ما نشان ميدهد كه براي برونرفت از اين روند بايد كاري كرد. ما با چند پرسش روبهرو هستيم. پرسش اول اين است كه آيا از وضعيت موجود جامعه و اداره امور كشور در سطح كلان و سه قوه راضي هستيم؟قاعدتا اين وضعيت به طور كلي راضيكننده نيست و نياز به اصلاحات دارد. پرسش دوم اين است كه در مقابل اين نارضايتي با چه واكنش و عملي براي تغيير بايد وارد ميدان شد؟ ما بايد كمك كنيم كه از اين وضعيت ناهنجار به وضعيت هنجار تغيير كنيم. ما نميتوانيم نسبت به ناهنجاريها در اداره جامعه بيتفاوت باشيم و بايد براي بهبود كيفيت اداره جامعه تلاش كنيم. در عين حال پرسش بعدي اين است كه چه مسيري براي تغيير بايد در پيش گرفت؟ از منظر سياسي پاسخ به اين پرسش از دو وجه كلي صورت ميگيرد. اول تغييراتي است مبتني براي روشهاي اصلاحطلبانه، تدريجي، آرام و دوم تغييراتي دفعي كه از لايههاي پاييني جامعه ميآيد. عمدتا اين نوع تغييرات با خشونت و حركات غيرقابل پيشبيني و بدون برنامه همراه است. در اصطلاح سياسي پاسخها در دو دسته كلي اصلاحات و انقلاب قرار ميگيرد. يا شورش محسوب ميشود كه عمدتا در لايههاي پايين اجتماعي شامل اعتراضاتي است كه خيلي نتيجه بخش نيست اما به هر حال آثار خود را دارد. اتفاقاتي كه در دي ماه رخ داد نوعي از شورش اجتماعي بود.
در فضاي مجازي عدهاي كه خود را برانداز ميخوانند تلاش ميكنند تا تغيير را با چنين ادبياتي نمايندگي كنند. جريان اصلاحطلب توسط اين دسته مورد شماتت قرار ميگيرد. نبايد فراموش كرد كه آثار تخريبي و ويرانگري اين نوع تغييرات غير قابل پيشبيني است و چون مبتني بر برنامه و هدف نيست، با آسيبهايي همراه است و موجبات تقابل نيروهاي سياسي را به وجود ميآورد. حتي باعث فراگير شدن نگاه امنيتي خواهد شد.
تمامي جامعهشناسان سياسي و نيروهاي اصلاحگر توجيه ميكنند كه هيچ جامعه هوشمندي وقوع انقلاب را به نفع جامعه ارزيابي نميكند و به حاكمان توصيه ميشود كه با روندي اصلاحگرايانه جامعه را از دو قطبي براندازي يا نظم آهنين كه مداخلات قدرتهاي سخت را در پي دارد، دور كنند.
جريان اصلاحطلب به عنوان مهمترين، سالمترين و خوش سابقهترين نيروهاي موجود در جامعه كه اتفاقا افكار عمومي با آنها همراه است، ميتواند وارد صحنه شود و زمينه را براي برونرفت جامعه از وضعيت انسداد فراهم كند تا موجب شكلگيري رفتاري شود كه هم رضايت آحاد جامعه را دنبال داشته باشد و هم موجب توانمندي نظام سياسي شود. جريان اصلاحات دو هسته اصلي مخالف دارد؛ يكي اقتدارگرايان كه هسته سخت دولت را نمايندگي ميكنند و اصلاحطلبان را مزاحم خود تلقي ميكنند و ديگري براندازان كه به اين روند راضي نيستند و فكر ميكنند كه جريان اصلاحطلب سقوط حاكميت را به تاخير انداخته است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
از بازرگانآموختم نبايد با سياست قهركرد
ديپلماسي درسايه
غيرنظاميان بيدفاع يا كانون تروريسم؟
شمر امروز ترامپ است
صدا نداشتم
اصلاحطلبيدر برابر براندازي
انتقادات وارد است عذرخواهي ميكنم
عشق به امام حسين (ع) ميتواند زندگي ما را تغيير دهد
حضور در سازمان ملل
ايران- اروپا و بحران يمن
در نقد آمار خطرناك