راه پله فرار اضطراری کجاست

رضا فراهانی*‪-‬ این روزها که کشور عزیزمان غرق در مسائل بغرنجی که در راس آنها مشکلات اقتصادی به چشم می‌آید، شده است، در مجامع ورزشی حرف و حدیث‌های بسیاری پیرامون قانون جدیدی که توسط مجلس شورای اسلامی تصویب شده و به وسیله شورای نگهبان به تایید رسیده است، شنیده می‌شود؛ قانونی که پس از سال‌ها حضور عاشقان خدمت و مشتاقان رشد و تعالی کشور به آنها مرخصی اجباری می‌دهد و سرانجام جا برای حضور جوانان- البته اگر همین مساله نیز جایگاهی برای رانت و پارتی‌بازی نشود- باز خواهد شد؛ اتفاقی که خیلی زودتر از اینها باید رخ می‌داد تا شاهد فاصله و شکاف اینچنینی نباشیم. فردی با بیش از 40 سال حضور در یک دستگاه دولتی اکنون در مسند ریاست و فعالیت حضور دارد و در آن سو جوانی با چند سر عائله و کلی تحصیلات، بیکار در منزل حضور دارد یا به کارهای غیرمرتبط مشغول شده است؛ فردی که بی‌شک می‌تواند با نیروی جوانی، بسیاری از مشکلات موجود را مرتفع کند اما شوق خدمت در دوستان آنقدر زیاد است که اجازه حضور و خودنمایی و بروز و ظهور این پتانسیل‌ها را نمی‌دهد.مساله‌ای که ورزش کشور را حسابی تحت‌الشعاع قرار داده، همین بحث بازنشسته‌هاست؛ موضوعی که هر یک از مدیران عزیز و خدوم حاضر به قبول و اجرای آن نیستند و به نوعی به دنبال راهکاری می‌گردند تا کماکان در چرخه مدیریت ورزش کشور باقی بمانند. یکی از مدیران به دنبال افزایش روزانه درصد جانبازی است و در پی ارتقای درجه و درصد آن است؛ درصدد درجه‌ای که روزگاری از روی عشق و علاقه و شوق و اشتیاق میهن‌پرستی و ناموس‌دوستی بود اما ظاهرا یا جایگاه این درصدها و درجه‌ها تغییر کرده یا علاقه به قدرت یا شوق خدمت جای آن را گرفته است. سردار دیگری در ورزش حضور دارد و به رسانه‌ها ایراد می‌گیرد که چرا به وی می‌گویند بازنشسته است و چرا از کارش استعفا نمی‌دهد. معلوم نیست به چه دلیلی همگان دوست دارند به دنبال راهکاری برای تداوم حضور چندین ساله یا درست بگوییم چند دهه‌ای هستند؟! یکی از روسای فدراسیون‌ها با 41 سال سابقه خدمت هنوز اعتقاد دارد بازنشسته نیست و می‌تواند در منصب فعلی حضور داشته باشد درحالی که ایشان و امثال ایشان شاید امروز تجربه خوبی در امر مدیریت ورزشی داشته باشند اما قطعا جوانی که با مدرک دکترای تربیت‌بدنی یا رشته‌های مرتبط اینچنینی بیرون از گود نشسته‌اند با فرصت کمتری نسبت به این دوستان می‌توانند برای سال‌های متمادی در ورزش کشور مثمرثمر واقع شوند. ای کاش مجلس محترم شورای اسلامی یا شورای نگهبان راهی برای بستن راه‌پله‌های فرار یا تدبیری برای سوء‌استفاده ار برخی عناوین می‌نمودند تا به واقع اشتغالزایی که یکی از اساسی‌ترین معضلات کشور در دو سه دهه اخیر بوده است راحت‌تر حل شود.
طبیعی است تا زمانی که راه‌های فرار از قوانین و خلاهای قانونی وجود دارد نمی‌توان با قدرت یک قانون را به صورت کامل و شفاف عملی و اجرایی کرد هر چند با قوانینی که برای حضور در مناصب مدیریتی مانند ریاست فدراسیون‌ها شرایطی مطرح شده که کسی خارج از دایره دوستان فعلی، قدرت نفوذ و ورود به این مشاغل را نخواهد داشت و تمام این گفته‌ها باید به صورت دقیق کارشناسی شود و خلاها بررسی و مشخص شود که چرا یک جوان تحصیلکرده نمی‌تواند با بالاترین مدرک مرتبط جای یک مدیر بازنشسته که دیگر فکر و ایده جدیدی ندارد و حتی با ایده‌ها و تفکرات جدید نیز مقابله می‌کند، جایگزین شود. اینها سوالاتی است که این روزها پیرامون قانون بسیار منطقی و خوب رفتن بازنشسته‌ها از مشاغل دولتی به اذهان خطور می‌کند و به نظر می‌رسد تنها راهی که می‌تواند راه‌های اضطراری یا پله‌های فرار را مسدود کند یک قانون متقن، بدون تبصره و... است.
* روزنامه‌نگار