بحران ارزی : اقتصاد و اعتماد

دکتر علی نوری‪-‬ از زمانیکه برنامه خروج آمریکا از برجام مطرح شد، یعنی هنگامیکه هنوز هیچ تحریمی وضع نشده بود و منابع ارزی کشور نیزتغییری نکرده بود، نرخ دلار و سایر ارزها به سرعت شروع به افزایش کرد. خیلی از مردم و مسئولان و حتی رییس جمهور به درستی تاکید میکردند که منابع ارزی ما از مصارف بیشتر است و هنوز هم که عملاً اتفاقی رخ نداده، چرا نرخ دلار افزایش روزافزون را تجربه میکند؟ به جرات میتوان گفت امروزه نیز این موضوع سوال اساسی مردم است. اما واقعاً چه اتفاقی افتاده بود؟
با اعلام خروج آمریکا از برجام و اطلاع از برقراری تحریمهای مالی و نفتی به فاصله 3 ماه و 6 ماه پس از آن، مردم نسبت به آینده نگران شدند و افرادی که نیازدارویی، دانشجویی، مسافرت، مواداولیه و . . . داشتند تلاش کردند ارز مورد نیازشان را تهیه و ذخیره کنند، زیرا به برنامهها و طرحهای دولت اعتمادی نداشتند. این بی اعتمادی هم دلایل زیادی داشت؛ اما یک دلیل مشخص آن، خلف وعده بانکها در دوره قبلی تحریمها بود.آن زمان نیز که بحران ارزی به اوج رسیده بود، بانکها اعلام کردند مردم ارز خود را در بانکها سپردهگذاری و ضمن برخورداری از بهره ارزی، هر زمان بخواهند میتوانند ارز خود را از بانک دریافت کنند. اما وقتی مردم برای دریافت ارزهای خود به بانکها مراجعه کردند بانکها اعلام کردند که ارز موجود نیست و معادل ریالی آن را به مردم پرداخت کردند. این شیوه عمل، مردم را به بانکهای داخلی بی اعتماد کرد و بلافاصله پس از اطلاع از برقراری تحریم ها در آینده، به چاره جویی پرداختند؛ آنهایی که میخواستند ارزش داراییشان حفظ شود، با تبدیل سرمایه ریالی خود به دلار، آن را به صورت قانونی یا قاچاق از کشور خارج کردند و این امر خود سبب افزایش کاذب تقاضا برای دلار شد.
اکنون با وجود این که بانک مرکزی مجدداً همان سیاست سپردهگذاری ارزی را به مردم پیشنهاد کرده است و خود بانک مرکزی نیز، باز پرداخت ارز را ضمانت کرده است، آیا مردم با توجه به سابقه قبلی، به این شیوه اعتماد خواهند کرد؟ بهنظر میرسد دولت و بانک مرکزی باید اطمینان بیشتری در این زمینه ایجاد کنند و بیشتر برای مردم توضیح دهند که اتفاق قبلی تکرار نخواهد شد. توجه داشته باشید که اگر مردم به این روش اعتماد کنند، دلارهای انباشته شده در دست مردم با ورود به بانکها، میتواند مقدار زیادی از مشکل کمبود عرضه آن را حل کند و خروج سرمایهها از کشور را نیز کند نماید. لذا میتوان گفت بخش قابل توجهی از بحران کنونی ارز در ایران ناشی از بی اعتمادی بین مردم و دولت و رویههای نادرست گذشته است. نه حبابی وجود دارد و نه اقتصاد بیدلیل روانی شده است. مساله ناشی از نگرانی مردم نسبت به آینده است و همین امر آنها را به تکاپو واداشته است که حتی به زیان خود و منافع ملی اقدام کنند؛ شاید مانند فردی که در باتلاق افتاده و با دست و پا زدن، وضع بدتری پیدا میکند. لذا باید مدیران جامعه بکوشند تا اعتماد اجتماعی را بازسازی کنند. آن زمان میتوان از مردم هم توقع یاری داشت و به حل مساله امیدوار بود.