روزنامه اعتماد
1397/07/05
انزواي ترامپ
شب گذشته جلسه شوراي امنيت سازمان ملل با موضوع عدم اشاعه سلاحهاي كشتار جمعي و با رياست دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده برگزار شد. در خصوص نتايج اين نشست بايد به چند نكته عمده اشاره كرد. نخست بايد به وزارت امورخارجه و شخص آقاي دكتر ظريف تبريك گفت. به اين دليل كه ديپلماسي و سياست خارجي كشور، ثمره و ميوه خود را در شوراي امنيت سازمان ملل نشان داد.نشان داد كه اگر ايران بر پايه تصميمهاي كارشناسي، حرفهاي و تخصصي عمل كند و برابر با قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران سياست خود را در نظام بينالملل به صورت حرفهاي معرفي كند ميتواند فضاي جامعه بينالمللي را به سمتي سوق دهد كه نتيجه آن تاييد مواضع و سياستهاي ايران باشد. ديروز در شوراي امنيت سازمان ملل آقاي ترامپ و خانم هيلي نقشه محكوميت ايران را كشيده بودند و اساس تشكيل جلسه و هدايت آن توسط ترامپ با انگيزه محكوم كردن ايران بود. اما در جلسه شب گذشته شاهد آن بوديم كه نتيجه معكوس شد و همه كشورها رفتار و حركت ايران را در قالب برجام تاييد كردند. هرچند كه برخي كشورها از جمله رييسجمهور فرانسه، نخستوزير هلند و نخست وزير بريتانيا از برخي مواضع ايران انتقاد كردند اما همه آنها در قالب مذاكره با ايران قابل حل است نه با دشمني و تحريم ايران. اين نشان ميدهد كه ايران توانسته ادبيات روابط بينالملل را تغيير دهد و ادبيات روابط بينالملل را از ادبيات زور و قلدري به سمت ادبيات گفتوگو، منطق و تعامل هدايت كند.
نكته دوم اينكه در گذشته مرتب تكرار كردم كه ترامپ در جامعه جهاني منزوي شده است. اما در داخل ايران اين موضوع معكوس برداشت ميشد و عنوان ميكردند كه هرچه ترامپ گفته به نتيجه رسيده است. نشست شب گذشته يك آبروريزي بزرگ براي ترامپ بود. حتي در مجمع عمومي نيز آبروي ترامپ رفت. همه كشورها در شوراي امنيت نيز معكوس ترامپ حرف زدند و رييسجمهور ايالات متحده را زير سوال بردند و اين نشاندهنده آن است كه ايالات متحده با اين شيوه سياسي در مرحله انزوا و بدفهمي قرار گرفته است. لازم به ذكر است كه حتي كشورهاي اسكانديناوي همچون سوئد موضع شديد انتقادي از سخنان ترامپ داشتند.
اما برخي از كشورهايي مانند كويت كه اينها كشورهايي كوچك و ذرهاي در روابط بينالملل هستند كه به كشورهاي بزرگ اقتدا ميكنند ولي ملاحظه هژمونهاي منطقهاي را دارند. صحبتهايي كه نماينده كويت انجام داد نيازمند يك پاسخ جدي از سوي وزارت خارجه است. كشورهايي كه حقايق منطقه را به مانند كويت منعكس نكردند و قواعد حقوق بينالملل را ناديده گرفتند قطعا در روابطشان با جمهوري اسلامي متضرر خواهند شد. بهويژه اينكه اين كشورها زماني كه مورد حمله حاميان خود يعني صدام حسين قرار گرفتند ايران تنها بر پايه حقوق بينالملل حق حاكميت و استقلال اين كشور را مورد حمايت قرار داد و چنين موضعي در شوراي امنيت سبب ساز اين خواهد شد كه جمهوري اسلامي در روابط خود با اين كشور موضوع را مورد توجه قرار دهد.
نكته سوم اين است كه وضعيت بازار در ايران به ويژه نرخ دلار و سكه و وضعيت معيشتي ايران با يك برنامه خارجي صورت ميگيرد و به شخصه بنده را به اين نتيجه ميرساند كه عواملي از سوي كشورهاي بيگانه كه دستهاي پنهان دارند در بالا و پايين رفتن نرخ مايحتاج مردم دست دارند و در اين زمينه دخالت ميكنند. زيرا با منطقي كه اكنون شاهد آن هستيم كه همراهي در نظام بينالملل با ترامپ صورت نميگيرد قاعدتا در دورهاي كه نفت ايران خريداري ميشود و كليه مايحتاج نيز خريداري شده است نبايد چنين اتفاقاتي در اقتصاد ايران
رخ دهد و اين نشان ميدهد كه عوامل بيگانه و متخاصم در اين وضعيت نقش دارند.
در حال حاضر بايد گفت كه هرچند برجام پايدار باقي مانده و حفظ شده است ولي منافع ايران از برجام به دليل خروج امريكا و شركتهاي تجاري كاسته شده است. كشورهاي اروپايي، چين و روسيه بايد منافع ايران را در برجام به نحوي تامين كنند كه تاكنون اين خسارتها جبران نشده است و حتي در اين جلسه بايد شيوه جبران خسارتهاي خروج امريكا از برجام مورد بحث قرار ميگرفت. حتي بايد اين پيشنهاد مطرح ميشد تا جلسه شوراي امنيت با موضوع بررسي قطعنامه 2231 باشد نه موضوعي كه خانم هيلي و آقاي ترامپ مطرح كردند و فضاي جلسه نيز به همين سمت سوق پيدا كرد. يعني همه اعضا روي اهميت قطعنامه و دستاوردهاي آن سخن گفتند.
در حال حاضر به دليل قدرت اقتصادي امريكا ممكن است ديپلماسي يكجانبه گرايانه در تحريم امريكا به نتيجه برسد ولي ديپلماسي يكجانبهگرايي سياسي در تحريم امريكا به نتيجه نرسيد. يعني امريكا نتوانست سياست يكجانبهگرايانه سياسي خود را عملي كند. تحريم اقتصادي امريكا به دليل در اختيار داشتن بازار و قدرت مالي كه در اختيار دارد تا اندازهاي ايران را تحت فشار قرار داد و تا به لحاظ سياسي جامعه جهاني نتواند يك كشور را متقاعد به پذيرش يك امر كند آن كشور ميتواند بحران اقتصادي را پشت سر بگذارد. بنابراين سياستهاي ترامپ از هماكنون شكست خورده است.
آن چيزي كه اكنون مشخص است اينكه براي امريكاييها روشن شده است حاميان محدودي دارند كه از جمله آنها عربستان سعودي، امارات و اسراييل هستند. اينها مثلثي هستند كه در برابر ايران، امريكا را حمايت ميكنند و اين براي ايالات متحده روشن شده است. براي امريكا و ترامپ روشن شده است كه اگر تحريمهاي اقتصادي نيز تا حدي موفق بوده به دليل زور و توان اقتصادي امريكاست و نه به دليل همكاري همهجانبه ساير كشورها در اجراي آن، بلكه شركتهاي تجاري از ترس در حال اجراي اين تحريمها هستند. شفاف شدن اين موضوع ميتواند برگ برندهاي در دست ايران باشد كه امريكا را تحت فشار قرار دهد تا مواضع خود را تغيير دهد و روي اين موضوع بايد كار شود و اين نياز به يك ديپلماسي عمومي دارد و بايد به اين نقطه رسيد كه براي تغيير مواضع امريكا نياز به يك ديپلماسي قوي عمومي و نيمهرسمي است.