حزب یا تنور انتخابات؟

لیلا مهداد| صحن بهارستان با مرور خاطرات خود بی‌شک دوره‌های مختلفی را به یاد می‌آورد که موضوع فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی کشور را به نظاره نشسته است؛ بحث‌هایی که طرح‌ها، لوایح مختلف و متعدد را برای اصلاح قانون فعالیت احزاب، جمعیت‌ها و انجمن‌های سیاسی و صنفی مطرح می‌کنند؛ لوایح، طرح‌ها و ... که مصوب‌ سال 1360 ارایه شده‌اند. اما نکته این ماجرا جایی است که این طرح‌ها و پیشنهادهای ارایه‌شده تاکنون گشایشی در فعالیت احزاب نداشته‌اند و گویی توان این را نداشته‌اند که فعالیت تشکلات سیاسی را که نشانه دموکراسی است، تقویت کند. تیرماه 91 بود که طرح نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی با امضای 34نفر  از نمایندگان به هیأت‌رئیسه تقدیم شد و تصویب کلیات آن در 18تیر 93 اتفاق افتاد، البته از ابتدای بررسی آن در صحن علنی مجلس، نمایندگان ایرادات اساسی به این طرح داشتند؛ ایراداتی که یکی از آنها ماده 5 طرح را شامل شده، ماده‌ای که برخی افراد و اشخاص را از عضویت در احزاب یا تأسیس حزب محروم می‌کند، موضوعی که مورد تأیید افکار عمومی و مجامع بین‌المللی نیست. بعد از این مسأله بود که دولت اعلام کرد درحال تنظیم لایحه‌ای درخصوص نحوه فعالیت احزاب است. لایحه اصلاح‌شده بعد از پشت‌پاگذاشتن مراحل مختلف در دستور کار مجلس قرار گرفت، اما طرح اصلاحی هم نتوانست نظر فعالان سیاسی را جلب و گره‌ای از این مشکل بازکند، این درحالی است که در دنیای امروز گفتن از حزب، صحبت از دموکراسی است و سیاسیون بر این عقیده‌اند تعدد احزاب به حکومت دموکراتیک کمک می‌کند، البته همین سیاسیون دموکراسی را در انتخابات آزاد تعریف می‌کنند که خود نشان از این دارد که موجودیت و اعتبار حزب به رقابت انتخاباتی وابسته است. یکی از ویژگی‌های احزاب این است که تعامل دوطرفه‌ای را با مردم ایجاد می‌کنند، به‌گونه‌ای که احزاب برای رسیدن به اهداف خود از مردم به‌عنوان رکن اصلی سیاست‌های خود بهره می‌برند. به این شکل که در این راستا اطلاعات و آگاهی‌های سیاسی مرتبط را به مردم ارایه می‌دهند و همین مسأله عاملی می‌شود به علاقه‌مندی مردم به فعالیت در احزاب، البته مردم نیز به احزاب برای رسیدن به یک اندیشه سیاسی کمک می‌کنند. نقش‌آفرینی نهادهای مدنی نیز برای احزاب ارزشمند است، چون این نهادها وابسته به قدرت سیاسی نیستند، اما در عین حال در صورتبندی ساختارها و قدرت‌های سیاسی نقش‌تعیین‌کننده‌ای دارند. از آن‌جایی که در ایران مشارکت در نهادهای مدنی از اقبال بالاتری برخوردار است، می‌توان از این پتانسیل در مشارکت در احزاب نیز بهره برد، البته در کنار آن باید نگاه به احزاب تغییر کند و آنها تنها وسیله‌ای برای گرم‌کردن تنور انتخابات نباشند، چون در این نوع نگاه احزاب نمی‌توانند کارکرد واقعی خود را داشته باشند و تجربه  احزاب در جوامع مختلف نشان داده می‌توانند در ایجاد پارلمان یا دولت ایفای نقش کنند. درواقع وقتی احزاب پویا و فعال در جوامع فعالیت می‌کنند، دیگر خبری از پول‌های بادآورده و آنچنانی نیست و تبعیضات در زمینه‌های مختلف دیده نخواهند شد، البته در راستای این مسائل جوامع شاهد توسعه سیاسی خواهند بود، بنابراین برای رسیدن به اهداف اقتصادی و توسعه سیاسی لازم و ضروری بهترین نقشه راه، حزب‌ها هستند. پیشینه  احزابی که با 7 مرد اهل سیاست، 11 دولت را رقم زدند اولین رای گیری بعد از انقلاب اسلامی در سال  58 برگزار شد و مردم با شور انقلابی که داشتند در آن شرکت کردند به طوری که بیش از 10.7 میلیون رای داده شد و به این ترتیب اولین رئیس‌جمهور  جمهوری اسلامی روی کار آمد.
انتخابات بعدی ریاست‌جمهوری ایران در‌ سال 1360 برگزار شد و برنده کارزار محمدعلی رجایی بود که با بیش از 13میلیون رأی (90درصد آرا) بر کرسی ریاست‌جمهوری ایران تکیه زد. در آن دوران حزب جمهوری اسلامی حامی رجایی بود تا به سمت ریاست‌جمهوری دست بیابد؛ ریاستی که عمری 28روزه داشت و با ترور به پایان رسید. در همان‌ سال برای انتخاب رئیس‌جمهوری سوم رأی‌گیری شد؛ رأی‌گیری که منتخب آن مقام معظم رهبری بودو ایشان برای این سمت انتخاب شدند. -15.9میلیون رأی یعنی 95درصد آرا- به رسم مقرر شده این ریاست عمر 4ساله خود را به پایان رساند و به‌ سال1364 رسیدیم؛ سالی که مردم با شرکت در انتخابات بیش از 12.2میلیون رأی یعنی 85درصد آرا را به نام معظم له ثبت کردند و ایشان برای دور دوم نیز انتخاب شدند. دورانی که جناح چپ جمهوری اسلامی قدرتمند بود و ایشان از چهره‌های نسبتا معتدل به حساب می‌آمدند؛ دوران ریاست‌جمهوری ایشان مصادف با جنگ و مشکلات مختص آن بود. بعد از اتمام دوره 4ساله، کشور انتخابات‌ سال 1368 را پیش‌رو داشت؛ انتخاباتی که اکبر ‌هاشمی‌رفسنجانی با بیش از 15.5میلیون رأی یعنی 94درصد آرا به مقام ریاست‌جمهوری رسید. انتخابات بعدی در‌ سال 1372 برگزار شد و در این کارزار نیز‌ هاشمی‌رفسنجانی با کسب 10.5میلیون رأی یعنی 63درصد آرا برای دور دوم سمت ریاست‌جمهوری برگزیده شد. جامعه روحانیت مبارز از حامیان ایشان بود. آغاز ریاست‌جمهوری ‌هاشمی مصادف با پایان جنگ بود. کشور با انتخاب رهبر جدید وارد مرحله تازه‌ای شده بود. در آن دوران قانون اساسی مورد بازنگری قرار گرفت و پست نخست‌وزیری حذف شد و جناح چپ افول کرد. در انتخابات ‌سال1376 مجمع روحانیون مبارز از کاندیدایی حمایت کرد که توانست 20.1میلیون رأی یعنی 69درصد آرا را به خود اختصاص بدهد و این‌گونه سیدمحمد خاتمی در پست ریاست‌جمهوری جای گرفت تا این‌که کشور انتخابات‌ سال 1380 را تجربه کرد؛ تجربه‌ای که در آن با 21.6میلیون رأی یعنی با 77درصد آرا سیدمحمد خاتمی برای دور دوم رئیس‌جمهوری ایران شد؛ دوران موسوم به «دولت اصلاحات و دوم خرداد» گفت‌وگوی تمدن‌ها و تنش‌زدایی در سیاست خارجی در آن مطرح شد. در عرصه سیاست داخلی نیز گسترش آزادی‌های مدنی در چارچوب قانون اساسی مدنظر قرار گرفت. جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، جامعه اسلامی مهندسان و ائتلاف آبادگران ایران اسلامی احزابی بودند که در انتخابات 1384 نامزدی را مورد حمایت داشتند و به این ترتیب محمود احمدی‌نژاد با بیش از 17.2‌میلیون رأی به ریاست‌جمهوری رسید و همین اتفاق در‌ سال 1388 تکرار شد و احمدی‌نژاد با بیش از 24.5میلیون رأی دور دوم خود را شروع کرد و اما انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری که کاندیدای منتخب آن دولت خود را دولت تدبیر و امید نامید، در ‌سال1392 برگزار شد و حزب اعتدال و توسعه و اصلاح‌طلبان حامی کاندیدای منتخب بودند و بیش از 18.6میلیون رأی یعنی 51درصد آرا تعیین‌کننده رئیس‌جمهوری یازدهم شد.     نظر موافق دیدگاه‌های کلی پیش برده می‌شوند داریوش قنبری- نماینده اسبق مجلس| حزب در ایران در مقایسه با تعریف این پدیده در کشورهای توسعه‌یافته تفاوت معنایی زیادی دارد و این در حالی است که ایران در شکل‌دهی حزب در عرصه خاورمیانه جزو پیشروان بوده اما بعد از گذشت سالیان سال در عرصه فعالیت این پدیده کمی عقب‌تر هستیم حتی در مقیاس جغرافیایی خاورمیانه. درواقع به معنای واقعی در این زمینه نتوانسته‌ایم همسنگ و همتراز کشورهای توسعه‌یافته پیش‌ برویم. واقعیت امر این است که مواردی که در این ایران به نام حزب فعالیت می‌کنند درواقع تشکل‌هایی هستند که نام حزب بر خود نهاده‌اند، البته نه می‌توان اذعان کرد که فعالیت این تشکل‌ها تعیین‌کننده هستند نه می‌توان روی این مساله تاکید کرد که تلاش‌ آنها بی‌تاثیر است. اگرچه احزاب در ایران کارکردهای یک حزب تمام‌عیار با تعریف حزب را ندارند اما در حدواندازه‌های خود به ایفای نقش سیاسی خود می‌پردازند؛ نقش‌های سیاسی که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. به عنوان نمونه در عرصه انتخابات نامزد برای ریاست جمهوری نقش، تعیین،حمایت و به پیروزی رساندن کاندیدای موردنظر را نمی‌توان کتمان کرد، البته این مساله را ما در انتخابات مجلس نیز شاهد بودیم. به عنوان مثال در انتخابات 94 مجلس، یک جریان سیاسی لیستی منتشر کرد؛ لیستی که در نهایت رای نیز آورد. در حقیقت همان تشکل‌های سیاسی در ایران هستند که در این عرصه‌ها ورود کرده و ایفای نقش می‌کنند؛ نقشی که در ارایه لیست انتخاباتی موثر است. در این میان نکته‌ای که باید روی آن تاکید کرد این است که از آنجایی که حزب به معنای واقعی کلمه در ایران وجود ندارد و تشکل‌ها نقش‌آفرین هستند، یک تشکل به تنهایی لیست ارایه نمی‌دهد، بلکه با به ائتلاف به یک لیست می‌رسند. در ایران ما شاهد جناح‌های سیاسی هستیم که گاها از واژه حزب برای آنها استفاده می‌شود در حالی که هر حزب می‌تواند چند جناح سیاسی را در درون خود داشته باشد.درواقع جناح‌ها همان جبهه‌ها هستند که گاها در ایران با هم همراه می‌شوند و نامزدی را اعلام می‌کنند. به عنوان مثال ما اصلاح‌طلبان و اصولگرایان را داریم؛ دو جبهه‌ای که اشخاص سرشناس و شناخته‌شده‌ در عرصه سیاست را در خود دارند؛ اشخاصی که تعیین‌کننده هستند و برای همین ما تاثیرگذاری و تعیین‌کنندگی این دو جبهه‌ را بارها شاهد بوده‌ایم. ما شاهد رقابت‌هایی بوده‌ایم که این دو جبهه ورود کرده‌اند؛ رقابت‌هایی که طی چند سال اخیر شاهد بوده‌ایم، البته فضای حاکم بر انتخابات پیش‌رو فعلی نیز حکایت از همین مساله دارند. اینکه این شائبه وجود دارد که چرا ریاست‌جمهوری‌هایی که از دل این جبهه‌ها شکل می‌گیرند برنامه‌‌ای را دنبال نمی‌کنند برای این است که یکی از مشکلات جبهه‌های فعلی در مجموع این است که برنامه‌ مدونی برای اداره کشور ندارند، بلکه یک دیدگاه کلی وجود دارد و نامزدهای هر دو جناح آن دیدگاه کلی را پیش‌ می‌برند. درواقع برنامه‌های رئیس‌جمهورها برگرفته از دیدگاه کلی حاکم بر جبهه‌ها است. و نمی‌توان اذعان کرد جبهه‌ها برنامه‌ای ارایه نمی‌دهند. به عنوان نمونه زمانی که نامزد منتخب اصلاح‌طلب منشور شهروندی را رائه می‌دهد در واقع برنامه حزبی خود را در پیش گرفته است یا زمانی که در سیاست خارجی برنامه‌ها و تاکتیک‌هایی را شاهدیم که در راستای حل مشکلات کشور پیش می‌رود یعنی برنامه‌ای وجود دارد، اما اگر این دو جبهه به دو حزب بدل شوند بی‌شک کاراتر،بهتر و فراگیرتر عمل خواهند کرد درواقع این دو جبهه توان و ظرفیت این را دارند که حزبی را تشکیل بدهند و موثرتر از گذشته به فعالیت‌ها و برنامه‌های خود بپردازند؛ حزبی همسو با ارزش‌های نظام.    نظر کارشناس دو سکه، یک‌رو محمدجواد حق‌شناس- کارشناس مسائل سیاسی| بحث انتخابات و احزاب دو واقعیت و پدیده‌ای است که در کنار یکدیگر تعریف می‌شوند. درواقع انتخابات بدون حزب دور از واقعیت است، یعنی در انتخاباتی که نقش احزاب در آن دیده نشود، با انتخابات اصلی فاصله دارد. وجود احزاب در کشورهای توسعه‌یافته به یک مولفه شناخته‌شده بدل شده است که بیشتر جوامع از آن پیروی می‌کنند. در حقیقت در این جوامع احزاب و انتخابات دو روی یک سکه هستند، درحالی‌که در ایران این پدیده به شکل دیگری دیده می‌شود؛ به این شکل که ما این دوپدیده و واقعیت یک روی دوسکه هستند که به‌ یکدیگر مرتبط نیز نیستند؛ سکه تحزب و سکه انتخابات. وجود چنین مسأله‌ای درواقع به سیکل معیوب انتخابات‌مان برمی‌گردد. ما در ایران، هم حزب را داریم و هم انتخابات را؛ دوپدیده‌ای که باید دو روی یک سکه و در ارتباط با یکدیگر باشند، ارتباطی که تکمیل‌کننده این دوپدیده باشند. این شائبه در افکار عمومی وجود دارد که چون نامزد‌های ریاست‌جمهوری از طریق حزب وارد این عرصه نمی‌شوند، نوعی بی‌برنامگی وجود دارد، البته افکار عمومی این بی‌برنامگی را تنها به نبود احزاب خلاصه نمی‌کنند و بر این باورند اگر نامزدها با حمایت حزبی پیروز میدان انتخابات هستند ،برنامه حزب حامی خود را دنبال نمی‌کنند.در این‌باره  باید اذعان کرد این بی‌برنامگی تنها به ریاست‌جمهوری یا مجلس خلاصه نمی‌شود و در شورای شهر و... ما شاهد آن هستیم، چون در این ساختار مباحثی که باید به آن توجه کنیم  به ترمیم قانون و مفاد آن برمی‌گردد. حزب نهاد سیاسی مهمی است و این اهمیت باید مورد توجه قرار بگیرد. ترمیم قوانین کمک می‌کند تا نامزدها به شکل منفرد وارد انتخابات نشوند و برای ورود از کانال احزاب بهره ببرند. متاسفانه درحال حاضر مقوله ثبت‌نام به‌گونه‌ای شده که دنیا خبر آن را به سخره می‌گیرد. انتخابات ریاست‌جمهوری از اهمیت بالایی برخوردار است و برای ثبت‌نام آن نیز باید فاکتورهایی را مدنظر قرار بدهیم تا خوراک سوژه‌ای برای اخبار جهانی مهیا نکنیم. فردی برای نامزدی ثبت‌نام می‌کند که به سن قانونی نرسیده یا فردی که ادعای پیامبری دارد می‌خواهد کاندیدا شود، درحالی‌که اگر انتخاب و معرفی نامزدها از کانال احزاب صورت بگیرد، ما این مشکلات را نخواهیم داشت و از همه مهم‌تر این‌که جایگاه این سمت این‌گونه تنزل نمی‌یابد.    نظر مخالف ما جریان فکری داریم نه حزب محسن کوهکن- عضو کمیسیون صنایع و معادن| ما احزابی به آن معنا که کار حزبی انجام بدهند، یعنی حوزه داشته باشند و کانون‌های حزبی تشکیل بدهند و در فرآیند مخروطی درقالب نهایتا کنگره تصمیم‌گیری کند یا هر فرآیند دیگر حزبی نداریم. ما تنها یک حزب داریم که شاکله حزبی دارد و کار حزبی انجام می‌دهد و در استان‌ها و شهرستان‌ها فعال است و آن هم حزب موتلفه اسلامی است که برای انتخابات اخیر کاندیدای خود را معرفی کرده. ضمن این‌که به این نکته نیز اشاره کرده که اهل تأمل و گفت‌وگو با دیگران است. در واقع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عمدتا افراد بودند که تصمیم‌ می‌گرفتند و نهایتا اشخاص حقیقی و حقوقی تاثیرگذار درعرصه سیاسی از انها حمایت می‌کردند. در یک دوره که حزب جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرد، این اتفاق زمانی بود که برای دوره اول ریاست‌جمهوری، حزب جمهوری اسلامی کاندیدا معرفی کرد و بعد از آن موردی به این شکل عملا نداشته‌ایم. در واقع رویه به این شکل بوده که یا خود افراد تصمیم به نامزدی می‌گیرند یا جمعی از شخصی می‌خواهند وارد عرصه انتخابات شود، البته باید اذعان کرد؛ بیشتر خود افراد بودند که تصمیم می‌گرفتند که ورود پیدا کنند و برای همین ثبت‌نام می‌کردند و وارد عرصه می‌شدند. شاید این شائبه درجامعه و افکارعمومی وجود داشته باشد که اصولگرایی و اصلاح‌طلبی احزابی هستند که کاندیداهایی را مطرح می‌کنند؛ درحالی‌ که باید گفت این دو حزب نیستند بلکه یک جریان هستند، چون احزاب درعرصه انتخاباتی تلاش می‌کند و با معرفی کاندیدای موردنظر خود فرآیندهای حزبی را طی می‌کند. حتی این احتمال وجود دارد که در فرآیند حزبی کاندیدایی بیرون از حزب برای ورود به عرصه انتخابات انتخاب شود و با دادن تعهدات و تذکرات لازم در راستای برنامه‌های حزب به این کارزار ورود می‌کند اما در ایران ما این مسأله را نداریم و جریان‌های اصولگرایی و اصلاح‌طلبی نیز حزب‌گرایی نیست؛ یعنی هر دو ساختار یک جریان فکری هستند؛ در واقع مجموعه‌ای از اشخاص حقیقی یا حقوقی تاثیرگذار دراین جریان است. درجوامع دیگر، نامزدها با پشتوانه احزاب وارد عرصه انتخابات می‌شوند و درمقابل حزب مسئول است و فرآیند حزب نیز بر کار او نظارت می‌کند، چون اگر نامزد انتخابی نتواند با موفقیت عمل کند، به حزب لطمه می‌زند. در واقع به نوعی ضمن این‌که درمقابل قانون، پاسخگو است، یک تعهد حزبی نیز دارد. متاسفانه ما ازچنین چیزی برخوردار نیستیم و برای همین است که وقتی افرادی کاندیدا شده و رأی می‌آورند، خودشان به یک پدیده تبدیل می‌شوند و معمولا اشخاص را دور خود جمع می‌کنند و بعضا بعد از این مراحل این افراد حزبی تشکیل می‌دهند یا حزبی را که از قبل بوده را تقویت می‌کنند. در واقع یکی از دلایل بی‌برنامگی که شاهد آن هستیم، همین مسأله است. راهکار برون‌رفت ازچنین شرایطی این است که دراین زمینه صحبت و بحث‌هایی شود و افراد صاحب‌نظر به آن ورود کنند تا به مرور زمان به سمت‌وسویی برویم که مطالبات به‌گونه‌ای باشد که احزاب فعال‌تر شوند و درنهایت احزاب کاندیداها را معرفی کنند و این حزب باشد که برنامه‌های پیش‌رو را به مردم ارایه بدهد و اعلام کند که کاندیدای موردنظر این برنامه‌ها را دنبال خواهد کرد. یکی از روش‌ها درحال حاضر این است که رسانه‌ها منافع کارکرد حزب را درجریان انتخابات ریاست‌جمهوری بازگو کنند تا به سمت مسیری گام برداریم که یکی‌، دو حزب قوی فعال شوند و در زمان انتخابات برنامه‌هایشان را ارایه بدهند. در واقع باید روی این مسأله به‌ حدی بحث و کار کارشناسی صورت بگیرد تا به یک مطالبه عمومی مردمی تبدیل شود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، سیاسیون ناگزیر هستند فعالیت‌های سیاسی‌شان را چه در ارتباط با ریاست‌جمهوری یا مجلس و امثال آن به سمت‌وسوی کارکرد حزبی ببرند.  تجربه دیگران بازی مهره احزاب پنجمین رئیس‌جمهوری چپ‌دست آمریکا، باراک حسین اوباما در علوم سیاسی با گرایش بین‌الملل فارغ‌التحصیل و برای تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه ‌هاروارد شد. باراک در ‌سال 2005 وارد سنا شد و «پیت روز» کهنه سرباز قدیمی در امور سیاست ملی را به‌عنوان رئیس ستاد خود انتخاب کرد. اوباما در گنگره ملی حزب دموکرات، هیلاری کلینتون رقیب جدی خود را کنار زد و به‌عنوان نامزد این حزب معرفی و نماینده حزب دموکرات در انتخابات ‌سال 2009 شد تا جایی که سرانجام در 7ژوئن 2088 تنها رقیبش کلینتون از رقابت دست کشید و از او حمایت کرد.  
دونالد جان ترامپ، چهل‌و پنجمین رئیس‌جمهوری آمریکا در‌ سال1946 در بخش کوییز نیویورک به دنیا آمد و مقطع کارشناسی خود را  در اقتصاد به پایان برد و شاید به پشتوانه آن بود که از همان دوران تحصیل در شرکت هلدینگ پدرش مشغول به کار شد، تا جایی که در سمت رئیس‌ هیات‌مدیره جای گرفت و بعدها آن را به «سازمان ترامپ» تغییر نام داد. ترامپ را شاید از این منظر کارآفرین می‌نامند که هتل‌ها، کازینوها، زمین‌های گلف، محله ریورساید ساوت منهتن و ساختمان‌های متعدد دیگری ساخته و نام خود را بر بسیاری از آنها گذاشته است. درواقع با رویه دونالد، ترامپ به برندی بدل شد، البته فعالیت‌های دونالد به ساختمان‌سازی محدود نشد و در ‌سال2000 برای کسب نامزدی حزب ریفورم در انتخابات ریاست‌جمهوری رقابت کرد و در انتخابات مقدماتی این حزب در 2 ایالت پیروز شد و بعد کناره‌گیری کرد. ترامپ در 16ژوئن 2016 به‌عنوان یک‌ جمهوری‌خواه رسما نامزدی خود را برای انتخابات مقدماتی ریاست‌جمهوری 2016 اعلام کرد و در می 2016 بعد از موفقیتش  در پیروزی در بیشترین ایالت‌ها و به‌دست‌آوردن بیشترین آرای رقابت مقدماتی حزب جمهوری‌خواه، رقبایش کناره‌گیری کردند و ترامپ در ژوئیه رسما نامزد جمهوری‌خواه شد. مسن‌ترین رئیس‌جمهوری آمریکا در 8نوامبر 2016به طرز غافلگیرکننده‌ای بر نامزد دموکرات‌ها؛ هیلاری کلینتون پیروز شد.
فرانک والتر اشتالین‌مایر در کارنامه خود سمت معاونت صدراعظم آلمان آنگلا مرکل را دارد که به سال‌های 200 تا 2009 می‌رسد؛ سمتی که مایر برای نامزدشدن در انتخابات ریاست‌جمهوری از آن استعفا داد تا بتواند جانشین یواخیم گاوک شود. (بوندسرات) مجمع فدرال آلمان در 12فوریه 2017 مایر را به‌عنوان رئیس‌جمهوری فدرال آلمان برگزید. اشتاین‌مایر که در ‌سال 2016 مقام دبیرکلی سازمان امنیت و همکاری اروپا را به عهده داشت و تا مقطع دکترای حقوق ادامه تحصیل داده است و از حزب سوسیال دموکرات آلمان و وابسته به جناح راست این حزب است، در مجمع فدرال آلمان با 931رأی موافق از 1260رأی منتخب شد.


ایتالیا، کشوری است که دوره ریاست‌جمهوری خود را 7ساله در نظر گرفته است و سرجیو ماتارلا از فوریه 2015 به‌عنوان رئیس‌جمهوری دوازدهم این کشور در سمت خود نقش‌آفرینی می‌کند. ماتارلا که نخستین سیسیلی است که به ریاست‌جمهوری رسیده است، قبل از این به‌عنوان قاضی دادگاه قانون اساسی کار می‌کرد. معمار قوانین انتخاباتی ایتالیا در دهه 1990، 3سال بعد از کشته‌شدن برادر بزرگترش به دست مافیا به‌عنوان یکی از اعضای حزب دموکرات مسیحی وارد پارلمان ایتالیا شد و در دولت‌های مختلف سمت‌های نخست‌وزیر، وزیر آموزش‌وپرورش و وزیر دفاع را تجربه کرد.
 3‌روز پس از این‌که «دونالد ترامپ» در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا پیروز شد «مارین لوپن» رهبر حزب جبهه ملی راست افراطی فرانسه اعلام کرد که رئیس‌جمهوری بعدی فرانسه خواهد بود و این درحالی است که نظرسنجی‌ها آن را تایید نمی‌کنند، البته کارشناسان او را یکی از 2 نامزد احتمالی می‌دانند که به دور دوم انتخابات راه می‌یابد. «فرانسوا اولاند» رئیس‌جمهوری فعلی فرانسه با داشتن تنها 4درصد محبوبیت همان ابتدای راه انصراف داد و سوسیالیست‌های فرانسه حالا باید نامزدی برای خود بیابند. اعضای حزب جمهوری‌خواه نیز «فرانسوا فیون» نخست‌وزیر سابق را به‌عنوان نامزد خود انتخاب کرده‌اند. پیروزی لوپن سیاست فرانسه را برهم می‌زند و به احزاب راست افراطی در نقاط دیگر اروپا انرژی می‌دهد و باعث می‌شود آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به‌عنوان تنها رهبر اروپایی باقی بماند که از اتحادیه اروپای متحد دفاع می‌کند.  بیشتر بدانید اگر مایلید بدانید احزاب در جوامع می‌توانند چه نقش‌هایی را برعهده بگیرند و به ضرورت نقش‌ احزاب در توسعه سیاسی، اقتصادی و توسعه پایدار پی ‌ببرید، این لینک‌ها می‌توانند کمک‌تان کنند.    
http: //www.irna.ir/fa/NewsPrint.aspx?ID=80983296ایرنا
http:  //www.ana.ir/news/87826آنا
http:  //donya-e-eqtesad.com/news/936583دنیای اقتصاد
http:  //www.ilna.irایلنا
http:  //www.icana.ir/Fa/News/315792خانه ملت
http:  //www.ebtekarnews.com/18849-روزنامه ابتکار