نهادسازی بدون آمریکا

امیرحسین یزدان پناه-« قرار نیست واشنگتن تصمیم بگیرد که آیا ما مجاز به تجارت با ایران هستیم یا خیر. بحران ایران، فرصتی است که اروپا با تشکیل نهادهای مالی مستقل بتواند با هرکسی که می‌خواهد تجارت کند».این موضع را وزیر دارایی فرانسه سه روز گذشته مطرح کرد. از این جنس مواضع و سخنان از سوی سیاستمداران جهانی در واکنش به رویکردهای  یک جانبه گرایانه واشنگتن به وفور شنیده می‌شود. سخنانی که به نظر می‌رسد از حد موضع‌گیری خارج شده و در حال تبدیل شدن به رویه‌ها و نهادهای جدید در ساختار نظام بین‌الملل است.  درهم تنیدگی نظام‌های مالی و حقوقی بین‌الملل با ساختارهای مالی و حقوقی آمریکا، قدرتی برای این کشور ایجاد کرده تا بتواند با اتکا به آن، سیاست‌های خود را به کشورهای مختلف تحمیل کند؛ قدرتی که البته نشانه‌هایی اولیه از افول آن دیده می‌شود و تحلیل گران مختلف پیش بینی می‌کنند که ممکن است ساختارهایی مالی و حقوقی در جهان شکل بگیرد که در آن آمریکا دیگر قدرت سابق را نخواهد داشت. هرچند تا زمان ایده آل این اتفاق فاصله زیادی وجود دارد اما نشانه‌های مختلفی نیز دیده می‌شود. در شرایط کنونی هر کشوری که بخواهد مستقل باشد و مطابق سیاست‌های آمریکا گام برندارد، بدون شک سروکارش به تحریم‌های آمریکا خواهد افتاد، البته درجه این تحریم‌ها و تنبیه‌ها متفاوت است و به درجه استقلال طلبی کشورها و ملت‌ها بستگی دارد. بالطبع ایران که ایستادگی قاطعانه و تمام عیار مقابل سیاست‌های سلطه جویانه و استعمارگرایانه آمریکا دارد، با شدیدترین رژیم‌های تحریمی مواجه می‌شود.
بانک مرکزی آمریکا چه جایگاهی دارد؟
این تحریم‌ها البته برای اجرا شدن باید نظام‌های مالی دیگر کشورها و پیمان‌های منطقه‌ای را نیز تحت فشار قرار دهد. اتفاقی که اکنون می‌افتد و به پشتوانه قدرتی که دلار در عرصه بین‌المللی دارد، هرگونه استفاده از دلار در نظام بانکی در هرکجای جهان، نیازمند دریافت مجوز لازم از نظام بانکی آمریکاست. به بیان دیگر اگر «فدرال رزرو» (بانک مرکزی آمریکا) مجوز ندهد، هیچ تراکنش مالی براساس دلار قابل انجام نیست، مشابه اتفاقی که به تبع تحریم‌های ثانویه برای ایران رخ می‌دهد و کشورها از مبادله دلاری با ایران منع شده‌اند. آمریکا هرجا توانسته از این قدرت علیه همه کشورها حتی علیه اروپایی‌ها که متحد این کشورهستند، استفاده کرده و می‌کند. مسئله‌ای که نقدهای جدی در عرصه بین‌المللی دارد. تابستان سال گذشته ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در حاشیه نشست گروه «بریکس» به انتقاد از این شرایط پرداخته بود: «اکنون نظام مالی جهان بیش از حد به دلار آمریکا متکی است و این مسئله محدودیت‌های زیادی را برای کشورهای جهان ایجاد کرده است...انحصار دلار شرایط رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه را محدود کرده است، از این رو کشورهای گروه بریکس باید برای ارتقای نظام مالی جهانی و رهایی آن از سلطه دلار اقداماتی را انجام دهند.» اقداماتی که البته در همین پیمان «بریکس» توسط هند، چین و روسیه دنبال می‌شود.
نشانه‌هایی که باید دید


بنابراین مطابق با واقع بینی است اگر ادعا شود که نوعی استقلال طلبی در نظام‌های مالی غیر آمریکایی برای جدا شدن از قدرت دلار ایجاد شده است. اوایل هفته جاری نشریه «فایننشیال تریبیون» در گزارش تحلیلی خود به این استقلال طلبی اروپایی‌ها پرداخت و تیتر زد: «تحریم‌های ایالات متحده علیه ایران فرصتی برای استقلال مالی اروپا». بهانه پرداختن به این موضوع برای این نشریه، جمله مهمی بود که «برونو لی‌مایر»، وزیر دارایی فرانسه گفته بود: «نتیجه بحران ایران، فرصتی برای اروپا خواهد بود که نهادهای مالی مستقل خودشان را ایجاد کنند تا بتوانیم با هر کسی که می‌خواهیم تجارت کنیم...قرار نیست واشنگتن تصمیم بگیرد که آیا ما مجاز به تجارت با ایران هستیم یا خیر.» او همان کسی است که چند ماه پیش گفته بود که «اتحادیه اروپا باید مقاومت بیشتری را از خود در برابر آمریکا در حفظ برجام نشان دهد و نباید شبیه برده از آمریکا پیروی کند». اسپوتنیک نیز مواضع وزیر دارایی فرانسه را «انگیزه‌ای برای اروپای قدرتمندتر» توصیف کرد. این اتفاق البته زمینه‌هایی نیز دارد. مثلا  اروپایی‌ها طی شش سال اخیر دست کم در دو سند راهبردی خود تلویحا و تصریحا بر تعریف روابط جدید با برخی کشورها از جمله ایران تاکید و تصریح کرده‌اند که این روابط باید «مستقل» از شرکایی چون آمریکا باشد. مسئله البته فقط اروپا نیست؛ چند روز پیش پایگاه آمریکایی «بارونز» در مطلبی راجع به تحریم‌های نفتی آمریکا علیه ایران و احتمال بروز تنش و برخورد جدی میان پکن و واشنگتن نوشت: «چین که هم اکنون یک چهارم از نفت ایران را خریداری می‌کند، در حال تبدیل شدن و شکل دهی به مرکز مقاومت جهانی برای مقابله با اقدامات یک جانبه آمریکا علیه ایران است.» روز گذشته هم وزیر نفت هند با اعلام این خبر که «به خرید نفت از ایران ادامه می‌دهیم» تاکید کرد که کشورش در نظر دارد از یک سیستم پرداخت غیردلاری برای معامله با ایران استفاده کند؛ و این یعنی کنار گذاشتن دلار.
آمریکا خطر را درک کرده است؟
قابل قبول است که این اتفاقات آن قدر بزرگ نیست که بتوان آن‌ها را در شرایط کنونی ایجاد کننده نهادهای بین‌المللی بدون آمریکا دانست اما همین نشانه‌های بسیار مهم، نشان دهنده فرایندی است که می‌تواند خطرات جدی برای آمریکا داشته باشد. البته آمریکا  این خطر را جایی که باید درک کند، درک کرده است. از همین رو وزارت خزانه داری آمریکا هفته گذشته در ایمیلی تاکید کرد که اقدامات اروپایی‌ها برای جلوگیری از تحریم ایران را به دقت بررسی می‌کند. اشاره این ایمیل به سازوکار مالی جدیدی (SPV) است که اروپا برای دور زدن تحریم‌های ایران ایجاد کرده و عمده کارکرد آن نیز کنار گذاشتن دلار در مبادله با ایران است. سازوکاری که نفت ایران را به یورو یا کالا از دیگر کشورهای اروپایی تبدیل خواهد کرد. موضوعی که «مایک پمپئو» وزیرخارجه آمریکا آن را «سیاست فاجعه آمیز» خوانده است. او خوب درک کرده، چرا که مسئله اصلی نه فقط دور زدن یا دورنزدن تحریم‌های ایران بلکه ساختارهای  درحال شکل گیری است و مهم‌ترین ویژگی آن، نبود آمریکا در آن است. به بیان دیگر ساختارها و نهادهایی که آمریکا را از مبادلات مالی در جهان حذف می‌کند. «پیتر ایویس» تحلیل گر روزنامه نیویورک تایمز، هفته پیش در گزارش خود به این موضوع اشاره کرد: «خطر برای آمریکا آن جاست که مکانیزم پرداخت به اتحادیه اروپا، تجربه با ارزشی در کارکردن خارج از حیطه مالی تحت نفوذ واشنگتن می‌دهد و جزئی  دایمی در سیستم پرداخت‌های بین‌المللی می‌شود.» هرچند درباره کارکرد «SPV» ابهام‌ها و سوالات جدی وجود دارد اما اگر اروپا بتواند چنین نهادی را ایجاد کند، اصلی‌ترین گام برای شکل گیری ساختاری بدون حضور آمریکا برداشته خواهد شد.» در این باره «رضا نصری»، حقوق دان بین‌المللی با اشاره به شکل گیری این اتحادیه نوشته است: «اتحادیه اروپا در علم نهادسازی و طراحی ساختارهای جدید بی نظیر است. اتحادیه موفق شده با «نهادسازی»، ۲۸ کشور ناهمگون را - با تمام پیچیدگی‌های حقوقی و عملی - در هم ادغام کند و تحت یک نظام اداری واحد درآورد. به احتمال قوی سیستم پرداخت مالی مستقل آن برای ایران بسیار کارآمد خواهد بود.»
مسئله فقط عرصه مالی نیست
البته نشانه‌هایی که ذکر شد تنها به حوزه مالی محدود نیست و در دیگر عرصه‌ها نیز می‌توان این نشانه‌ها را هرچند کم‌رنگ دید. به عنوان نمونه هفته گذشته دیوان بین‌المللی دادگستری در لاهه که در حقیقت بازوی قضایی سازمان ملل محسوب می‌شود، رایی صادر کرد که به نفع ایران و علیه آمریکا بود.رایی که می‌تواند ساختارهای جدیدی را در نظام حقوقی بین‌المللی ایجاد کند که علیه تحریم‌های یک جانبه و نیز تحریم‌های ثانویه آمریکا باشد و باعث شود «تحریم ثانویه» آمریکا قدرت خود را برای اجرا از دست بدهد و دیگر بُرش قبلی را نداشته باشد. این فرایندهای حقوقی و مالی گرچه ممکن است در کوتاه مدت اثراتی را که انتظار داریم نداشته باشد اما نشان می‌دهد که حداقل بخشی از جامعه بین‌المللی تصمیم گرفته سازوکارهایی داشته باشد که در صورت نیاز بتواند مسیرهای مالی آمریکا را دوربزند و  چه بسا در دراز مدت آمریکا و حاکمیت دلار را هم کنار بگذارد یا نظام‌های جدید، دیگر مبتنی بر این کشور نخواهند بود. بدون شک بخشی از این اتفاق و چه بسا بخش مهمی از آن را می‌توان یکی از نتایج مقاومت ایران مقابل آمریکا و استقلال خواهی مردم ایران دانست که البته با هزینه‌های سنگین و در نتیجه «چالش عقلایی» با نظام بین‌الملل و «دیپلماسی انقلابی»  توانسته‌اند چنین پیامدهایی را به نظام سلطه تحمیل کنند.