امید به آینده و چند نکته

معاون اول رئیس‌جمهور چندی پیش در ارتباط با آینده ایران گفت که آینده ایران و اتفاقات پیش رو ارتباط وثیقی با نقش آفرینی کسانی دارد که رفتار و عملکردشان بر وضعیت کشور اثرگذار است. در این ارتباط باید اذعان داشت: بسیاری فکر می‌کنند که چون انقلابمان اسلامی است و خون‌های پاکی در سیراب کردن نظام و انقلاب هزینه شده و برای اثبات و بقای این نظام حرکات بسیار صمیمانه و خالصانه از اول انقلاب انجام گرفته حتما باید بر همین منوال جلو برویم. در حالی که باید بدانیم که در قرآن کریم آمده «به‌درستی که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنها خود بخواهند.» خداوند به کسی قول نداده که آنچه هست را نگه دارد. هر جامعه‌ای باید در نگهداری هر آنچه دارد خود کوشا باشد. خداوند تغییراتی ایجاد نخواهد کرد مگر اینکه خود مردم بخواهند. پیش از انقلاب نیز این مساله را به مردم گوشزد می‌کردیم که رژیم طاغوت به راحتی تغییر نمی‌کند بلکه باید مردم خود بخواهند و اراده کنند. خواستن نیز سرمایه‌گذاری، زحمت، به دردسر افتادن، زندان رفتن، فشار و... دارد. مردم نیز با توجه به تمامی این مسائل خواستند که این تغییر انجام شود و بر خواسته مردم خدا نیز مقدر کرد که این اتفاق بیفتد. این از عدالت و لطف خدا دور است که مردم به دنبال عدالت بروند، تلاش و فداکاری کنند و خداوند نخواهد. در اول انقلاب نیز دیدیم که همه دشمنان، مخالفان و... سال‌ها قصد داشتند در جنگ کشور را از بین ببرند. از نیمه دوم دهه 60 جنگی با منافقین داشتیم و از بیرون نیز با جنگی تمام عیار مواجه بودیم که صدام ظاهر ماجرا بود چرا که از شرق و غرب همه کشورها به وی کمک می‌کردند و در حقیقت ایران با چند کشور همزمان می‌جنگید. در آن زمان چون خواستیم و ایستادگی کردیم خداوند نیز کمک کرد. امروز نیز همین است، اگر نظر آقای جهانگیری این است که بزرگان نظام و نخبگان باید کنش مناسب داشته باشند، باید غرور کامل داخلی را کنار گذارند و دست به دست هم دهند، متحد باشند و از ته دل برنامه‌ریزی صحیح کنند که مردم را راضی نگه دارند. در صورت تحقق این شرایط هیچ اتفاقی برای کشور نمی‌افتد و می‌توان آینده روشنی برای کشور متصور بود. این مساله در اختیار برنامه ریزان حکومت و در مرحله دوم در اختیار آگاهان جامعه، احزاب و افراد پیشرو در سیاست است. مرحله سوم نیز در اختیار مردمی است که ایستادند البته به شرطی که وضع زندگی‌شان بدتر از این نشود. تبعیض، خیانت، ظلم و دروغ و شعارهای تو خالی مطالبی است که باور و اعتماد مردم به دولت و حاکمیت را کاهش می‌دهد. اگر مردم با این مسائل روبه‌رو نباشند خداوند نیز همه را یاری می‌کند، اما اگر روز به روز فساد، ظلم و تبعیض روزبه‌روز بیشتر شود و افراد ارزشمند نتوانند در جامعه برنامه‌ریزی کنند و به مجلس، ریاست جمهوری و خبرگان برسند و به جای آنها افراد کم بضاعت، کم ارزش و بله قربان گو همه جارا پر کنند معلوم است که نباید چندان امیدی به اینده داشت. امروز از درون و بیرون به عیب‌هایی مبتلا هستیم که کشور را تهدید می‌کنند. تهدیدات بیرونی که معلوم است و مشخص است چه برنامه‌های برای ایران دارند، اما مهم‌تر از آن ضعف‌های درونی است. باید از درون برنامه‌ریزی‌های درستی انجام دهیم و افراد آگاه، آشنا، باسواد و با فرهنگ را جذب کنیم تا بگویند چه باید کرد. مشکل کشور جوان‌های باسواد است چون بیکارند و نتوانستیم برای آنها در خور مدرک تحصیلی و جایگاهی کاری درست کنیم. برنامه‌های اقتصادی کشور ضعیف است که باید مورد تجدید نظر قرار گیرد و سرمایه کارآفرین را پشتیبانی کنند. اگر مشکل اشتغال حل شود مسلما می‌توان از عهده مشکلات و مسائل بر آمد.
* دبیرکل مجمع محققین و مدرسین حوزه