عربستان با زور خودش به زمین خورده

 
 
عربستان در یک دوره خیلی طولانی به یک رژیم محافظه‌کار معروف بود. کشوری بود که در مقابل گرایش‌های انقلابی در جهان عرب ایستادگی می‌کرد و بیشتر یک نظام سنتی-قبیله‌ای بود که از حکومت‌های معمول و به‌خصوص رژیم‌های پادشاهی در جهان عرب حمایت می‌کرد و به نوعی می‌توان گفت که حکومت عربستان در دوره‌های گذشته یک سکان ثباتی را در منطقه رهبری می‌کرد. اخیرا طی یک دهه گذشته وضعیت کاملا عوض شده و کشورهای غربی اصلا با این وضعیت جدید نتوانستند خود را تطبیق دهند. درواقع حکومت عربستان سردمدار ماجراجویی وخشونت‌طلبی، رفتار نامعقول و نامتناسب سیاسی، رفتار خارج از عرف و به‌خصوص حمایت از گروه‌های برانداز و تروریست شده است. از آنجا که حکومت عربستان یک حکومت دموکراتیک و پاسخگو نیست، ممکن است راس حاکمیت در بعضی موارد همراهی نکرده ولی در خاندان و بین شاهزادگان سعودی این اتفاق افتاده که صراحتا از جنبش‌های تروریستی حمایت کرده اند. فراموش نمی‌کنیم در حادثه 11 سپتامبر که آن جنایت فجیع به بار آمد و چند هزار نفر بیگناه کشته شدند، شهروندان سعودی حضور داشتند. اگر هم حکومت سعودی رسما حمایت نکرده اما عملا در داخل حکومت کسانی حامی این تروریست‌ها بودند. درگزارشی که در آمریکا در مورد این حادثه تهیه شد بخش مربوط به عربستان سعودی به عمد و بنا به مصلحت‌های نابجای خودشان مسکوت ماند و در اختیار افکار عمومی قرار نگرفت. متاسفانه آنچه باعث تداوم این قبیل جنایت‌ها و رفتارهای تروریستی شده، پول این کشور است که صراحتا توسط آمریکایی‌ها و بعضا سایر کشورها عنوان شده به دلیل حساسیت و نیازی که به پول عربستان دارند به نحوی با مسأله کنار می‌آیند. جنایت اخیر شاید چندمین حلقه از رفتارهای شاهزاده بن سلمان باشد. وی در آغاز ولیعهدی خود جمع زیادی از شاهزادگان و اشراف و سرمایه‌داران وابسته به خاندان سعودی را در یک هتل زندانی کرد و با یک رفتار کاملا قلدرمآبانه سعی کرد که آنها را به تمکین وادارد، بخشی از ثروت‌هایشان را تصاحب کرد و تا حدودی از امکاناتشان کاست. قطعا این رفتار، رفتار یک حکومت قانونی نیست و اگر کسانی جرمی مرتکب شدند نظام قضایی عادلانه در یک دادرسی عادلانه باید رسیدگی کند و نه اینکه ولیعهد کشور دستور بازداشت عده‌ای را صادر کند و بقیه هم به‌به و چهچه کنند. متاسفانه همین حادثه به عنوان قاطعیت و اراده شیخ برای ایجاد اصلاحات در عربستان سعودی تعبیر شد. اقدام دیگرشان، گروگانگیری سعدالحریری بود که واقعا رویداد عجیبی بود و از آن عجیب‌تر کتمان آنچه اتفاق افتاد! نخست وزیر قانونی لبنان را به کشور خود دعوت و او را وادار به مصاحبه تحمیلی کردند. اکنون سعد حریری شخصیت مهمی است ولی به دلیل اموال زیادی که در عربستان دارد، سکوت کرده و از آنچه بر سرش آمده، سخن نمی‌گوید. اقدام سوم بن سلمان هم بحث قتل جمال خاشقچی است. به عبارتی می‌توان گفت یک رژیم مستبد با زورخودش به زمین خورده در حالی که با درس نابجایی که از موارد قبلی گرفت، گمان می‌کرد به دلیل نیازی که به پولش دارند، هر اقدامی انجام دهد، افکار عمومی دنیا معترض نمی‌شوند ولی در مورد این روزنامه نگار منتقد سیاست‌های بن سلمان موضوع متفاوت است. خاشقچی نه از درون خاندان سعودی بود و نه مثل سعد حریری ملاحظات سیاسی و اقتصادی ندارد بلکه طرف ماجرا یک روزنامه نگار ساکن آمریکاست که در روزنامه مهم واشنگتن پست می‌نوشت. طبیعی است که افکار عمومی آمریکا تابع ترامپ نخواهد بود و این ماجرا را برنخواهد تابید. تا همین جای کار هم فشار رسانه‌های آزاد در آمریکا بوده که باعث شده، مسأله بدین شکل پیش رود. به نظر می‌رسد توجیه عربستان سعودی که خاشقچی در درون سفارت در طی یک درگیری کشته شده، اصلا قابل قبول نیست.
ادامه صفحه 16