شرق تشنه

آب شیرین در ایران کیمیا شده و نیاز روزافزون به آن هیچ وقت چون امروز خود را این‌گونه نمایان نكرده بود.تشنگی جان انسان‌ها ،حیوانات وگیاهان را درفلات مرکزی وخطه شرقی کشور به خطر انداخته است. خشکسالی در همه جای ایران ریشه دوانده ، بی‌آبی دیگرکمبود نیست؛ دردی است که برای مردمان میهنمان چون عذابی همیشگی درآمده است. با تداوم سال‌های خشک و کم بارش ، همه با چشمان نگران منتظردرآمدن دستی از آستین برای نجات کشور از خشکسالی هستند. نزدیک به نیم قرن می شود که منابع لایتناهی آب دریای جنوب خریدار پیداکرده اند. درایران هم سال‌ها بحث وگفت‌وگوی فنی وتخصصی در خصوص انتقال آب از دریای عمان وشاخاب فارس به فلات مرکزی ایران وخطه شرقی کشور ما بین کارشناسان ومدیران این صنعت درمیان بوده است. درصورتی که کشورهای حاشیه خلیج فارس و دریای عمان بیشتر نیازهای شان را از این منبع بزرگ برداشت می‌کنند. درسال1393 بودکه وزارت نیرو با درک شرایط سختی که گریبانگیر کشور شده است، دست به عمل شد و قرارداد مطالعه نیازبه آب شرب وصنعت استان‌هایی که درگیر کم آبی هستندرا به گروهی ازشرکت های مهندسین مشاور داخلی را ابلاغ وچگونگی استفاده و انتقال آب از دریاهای جنوب را کلید زد. محدودهای که مورد مطالعه قرارگرفته70درصدحدود خاک کشور است و درنهایت یافته های این گروه مهندسین به سه مسیر انتقال اصلی از دریای عمان وخلیج فارس رسید:
مسیراول از دریای عمان به استان سیستان وبلوچستان –خراسان جنوبی-خراسان شمالی
مسیردوم ازدریای عمان به استان هرمزگان- شمال فارس –کرمان-یزد-اصفهان-قم
مسیرسوم از خلیج فارس به استان بوشهر-جنوب فارس –خوزستان


(شایان ذکراست که در برخی نقاط حتی کاراحداث خطوطی فرعی توسط بخش خصوصی و متناسب با نیازهای شان آغاز شده است).
مطابق نتایج مطالعات مشخص شد كه مصرف آب شرب وصنعتی این مناطق از کشور سالیانه حدود چهارمیلیارد مترمکعب است. به این ترتیب پس از کسرمیزان آب‌های موجود محلی (درمنابع سطحی ، زیرزمینی وسدها) مابقی نیاز استان‌های مزبور بايد ازآب دریا شیرین سازی شده وانتقال یابد.دقت کنید که ما فقط بحث و گفت‌وگو در این خصوص را آغاز و به مطالعات پیش شناخت بسنده کردیم و حتی هم‌اکنون قادر به دریافت هیچ یک از حقابه‌های قانونی خود از کشورهای همسایه شرقی نیستیم وانگار مرز شرقی را با مشکل بی‌آبی رها کرده ایم .
می گوینددرگذشته همه مسیر ری تا خراسان پراز درخت وجنگل بوده، طبس سرسبز وزیبا وپرآب بوده، درروزگاری نه چندان دور سیستان وبلوچستان مرکز غله ایران بوده، باغات کرمان شهره جهان بوده، زاینده رود اصفهان زنده بوده وجازموریان پراز زندگی بوده است و ازهمه این‌ها برای‌مان افسوسش مانده است.درصورتی که بتوان فقط آب شرب مردمان این نواحی را تامین کرد، امیدواریم بیشتر کسانی که در این مناطق زندگی می‌کردند وبر اثر بی‌آبی ناچاربه مهاجرت شده اند، به خانه وکاشانه های‌شان بازگردند. این کار گرچه لازم است اما کافی نیست؛ چرا که اگربتوانیم آب شرب را تامین كنيم، اما نتوانیم آب دریاچه هامون را به آن برگردانیم واحیایش کنیم و کشاورزی وماهیگیری که محل امرار معاش مردمان آنجا بوده دوباره رونق بگیرد؛ تامین آب شرب چه فایده‌ای دارد.اگر آب شرب روستاهای تخلیه شده طبس را فراهم كرديم اما گیاهی در صحرا برای چرای دام‌ها وآبی برای کاشت محصولات‌شان نداشته باشند، زندگی از کجا دوباره جان بگیرد؟ همین طور اگرهای دیگری هست که ادامه دارد.....
سوال: آیا کسی می تواند درآن مناطق زندگی نماید؟ آیا فکری بهحال دامپروران وکشاورزان این مناطق کردهایم؟آیا فکری بهحال پوشش گیاهی منابع ومراتع طبیعی كرده ایم؟ به گمان من بهترین و اولین عملی که می تواند مردمان استان‌های دچار بحران آب وخشکسالی را به زندگی در آنجا برگرداند، تامین آب کشاورزی واحیاي دوباره زمین به وسیله بازچرخانی آب در طبیعت آن مناطق است. در کشورهای پیشرفته طرح‌های آبی معمولا از بودجه عمومی تامین اعتبار می گردند؛ به عبارت دیگر چون آب مایه حیات و ممر ذات است به دلیل اینکه زندگی همه موجودات وکل مخلوقات بدان وابسته است، باید در اولویت اجرا و ساخت قرارداده شود و با معیارهای اقتصادی بخش خصوصی سنجیده نشود. چند سالی است که متاسفانه دولت ونهادهای بودجه‌ای کشور اجازه اجرای پروژه‌های جدید که حیات وزندگی مردمان تشنه ایران بالاخص مناطق یادشده به آن‌ها وابسته است را نمی‌دهند و دلیل‌شان عمدتا غیر اقتصادی بودن این طرح‌هاست! و ظاهرا متولیان امر (وزارتخانه های نیرو و جهادکشاورزی ) هشدار کافی در رابطه با جوانب و عواقب تصمیمات اینچنینی به نهادهای مزبور نداده‌اند . برای نجات ایران از این بحران کم آبی وبه قولی سازگارشدن این مناطق ازمیهن با کم آبی باید در کنار همه راه‌های صرفه جویی و افزایش بهره‌وری آب، حتما به فکر تامین کمبود آب مورد نیاز برای شرب، صنعت ،کشاورزی مناطق در خطر خشکسالی را فراهم كرد. حال که وزارت نیرو بر آن شده است با شیرین سازی وانتقال آب از دریای عمان وخلیج فارس به داخل کشور زندگی را به مناطق بحران‌زده برگرداند، برعهده همه نهادهای ذیربط چون وزارتخانه های صنعت ،کشاورزی و نهادهای تاثیرگذار مالی چون سازمان برنامه وبودجه است که با همکاری خود در این شرایط سخت تسهیلات مورد نیاز وزارت نیرو را در جهت اجرای این پروژه های بزرگ را فراهم كنند و اطمینان داشته باشند که این طرح‌ها می تواند منشأ خیر و برطرف کننده بسیاری از معضلات کشور از جمله بیکاری، مهاجرت بی رویه، فقر و...باشد. شاید امروز هم دیر باشد و فردا باید برای همین طرح‌ها چندین برابر هزینه كرد و البته بی‌شک در روزگاری نه‌چندان دور قیمت آب در دنیا برابر و یا بالاتر از قیمت نفت خواهد شد و اگر حالا سرمایه گذاری نکنیم شاید فردا مغبون شویم و پاسخی برای فرزندان ایران نداشته باشیم.