تصمیم های ناکارآمد، كار معلمان را سخت تر می كند

موضوع بالا رفتن ساعت کاری معلم ها را از چند جنبه می شود بررسی کرد. اینکه معلم 24 ساعت یا کمتر تدریس داشته باشد. این ساعت کاری معلم ها در کشورهای مختلف متفاوت است؛ مثلا در کشوری مانند فنلاند معلم ها هر هفته 14 ساعت در مدرسه تدریس دارنداما در کشور ما 24 ساعت در هفته معلم باید کار کند که اين با توجه به مدرک لیسانسی است که دارد. اگر هشت ساعت در یک روز را در نظر بگیریم، می شود سه روز در هفته و اگر 6 ساعت در هفته در نظر بگیریم، می شود چهار روز در هفته که معلم ها باید سر کلاس بروند. به هر حال 24 ساعت یک معیار جهانی است. ماجرا از آنجا شروع شد که در زمان جنگ دولت برای کمک های مالی به معلم ها 22 ساعت کاری در هفته را به 24 ساعت تغییر داد. دیگر این 24 ساعت همچنان باقی می ماند و هیچ وقت به 22 ساعت بازگردانده نمی ‌شود. همین حالانيز كه آموزش و پرورش کمبود نیرو داریم. 10 سال است که مسئولان آموزش و پرورش حرف از تعدیل می زنند چون بودجه کم است اما این کمبود نیرو در آموزش و پرورش هیچ جایگاه و اعتباری ندارد و دلیل آن هم این است که ما از یک میلیون نیرویی که داریم تقریبا یک سوم آن نيروي ستادی است، یعنی پشتیبان معلم هستند مانند مدیرها و ناظم ها اما معلم واقعی که سر کلاس برود، بین 600 تا 650 هزار نفر معلم داریم. اگر این تعداد معلم را بین دانش‌آموزان تقسیم کنیم به طور میانگین 20 نفر دانش آموز برای هر معلم می شود. این خارج از استانداردهای جهانی است. مادر کلانشهرها 35 نفر دانش‌آموز در هر کلاسی داریم که در مقایسه با استانداردهای جهانی که در هر کلاس بین 15 تا 20 نفر هستند بسیار متفاوت است. این اتفاقی که افتاده، دستپخت همین تیمی است که در حال حاضر در رأس وزارتخانه آموزش پرورش قرار دارند. آقای بطحایی، وزیر آموزش و پرورش فعلی در زمان آقای فانی، معاونت پشتیبانی او بود و در آنجا تعدیل نیرو را در پیش گرفت و با شعار اینکه ما باید تعداد معلم‌ها را از یک میلیون به 700 هزارنفر برسانیم به اینجا رسیده است كه حالا آموزش و پرورش به شدت کمبود نیرو پیدا کرده اند. طبق گفته معاونت پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش، دو میلیون ساعت آموزشی روی زمین مانده است. این کمبود را 800 هزار ساعت نیروهای پیمانی و حق التدریس به دوش می کشند و یک میلیون و دویست هزار نفر را هم معلم های رسمی جبران می‌کنند. از طرف دیگر برای ایجاد انگیزه برای معلم‌های رسمی که اضافه کار بگیرند، ایجاد شده است اما برای اینکه معلم انگیزه پیدا کند طبق این طرح که قرار است کاملا داوطلبانه باشد در مرحله اول اجرا 6 ساعت و در مرحله دوم اجرا 32 ساعت به ساعت های کاری معلم ها اضافه می کنیم. در عوض آن 18 درصد فوق العاده ویژه وارد احکام حقوقی معلم ها می‌شود و به حقوق شان اضافه می شود. در ادارات آموزش و پررورش قرار بود هر دو ماه یکبار حق الزحمه آن را به حساب معلم واریز کنند اما در این هشت سال گذشته این حق التدریس‌ها گاهی یک سال تا یک سال و نیم طول می کشد. یعنی من معلم اضافه کار خرداد و اردیبهشت سال گذشته ام را دریافت نکرده ام. تاخیرهایی که به شدت طولانی و تحقیرآمیز است. مادر همین چند ماه گدشته به شدت رشد قیمت دلار شاهد بوده‌ايم. وقتی من معلم حقوق اردیبهشت ماهم را نگرفته ام و الان آبان ماه است، یعنی حق الزحمه ای که می خواهند به معلم بدهد یک سوم شده است. بنابر این طرح قرار است این پول به صورت 18 درصد وارد احکام حقوقی شود و اگر این پول وارد احکام حقوقی شود، به صورت سالانه پرداخت می شود. یعنی اضافه کارمعلم، تعطیلات عید و خرداد که دوهفته است حساب می شود و تابستان را هم حساب نمی کنند. اما طبق این طرح قرار است 18درصد به تابستان ها هم اضافه شود و تمام سال را در بر بگیرد. از نقاط ابهام این طرح آن است که هنوز نگفته اند که این 18درصد چقدر می شود و یعنی چه؟ از ايرادهاي طرح اين است که اصول آموزش و پرورش نوین برای معلم حداکثر بین 20 تا 22 ساعت را برای تدریس تعیین کرده است. اگر معلم های امروز اضافه تدریس دارند این کار درستی نیست که به شکل قانون دربیاید و معلم ها از سر ناچاری تن به اضافه کار دهند. به هر حال معلم کارهای خارج از کلاس دارد و چطور این همه ساعت را در کلاس بگذراند؛ یعنی انگیزه اش از بین می رود. به هر حال آموزش فرآیندی است که بخشی از آن در کلاس و تدریس شکل می گیرد و بخشی از آن در خارج از کلاس است. ما ساعت ها در خانه ورقه تصحيح می کنیم و سوال امتحانی بیرون می آوریم که این در میزان حقوق نادیده گرفته می شود. این طرح ضد آموزش است. متاسفانه این طرح را افرادی پیاده می کنند که از تیم برنامه و بودجه وارد این وزارتخانه شدند و این را به ساختار آموزشی اضافه می شود. یعنی ما همیشه برای پرداخت اضافه کارهای معلم های آموزش و پرورش دچار مشکل شده‌ايم. این بودجه از کجا می خواهد تامین شود و چه تضمینی وجود دارد که اگر این اتفاق افتاد، این بودجه چطور تامین شود.