دل‌مشغولی های سیاسی «انور خامه ای»؛ از 20 تا 102 سالگی !

  جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com زنده‌یاد دکتر انور خامه‌ای، مردی که هفته گذشته، در 102 سالگی، چهره در نقاب خاک کشید، تنها شاهد زنده‌ای بود که می‌توانست از زندان‌های مخوف عصر رضاشاه سخن بگوید. او آخرین بازمانده گروه 53 نفر بود؛ گروهی که علاقه‌مندان به تاریخ معاصر، تنها از پس اوراق و اسناد می‌توانند تصویری نه چندان واضح از آن به دست آورند. انور خامه‌ای که از 20 سالگی به طور جدی فعالیت های سیاسی خود را شروع کرد، شاهد شکل‌گرفتن حزب توده و انشعاب آن بود و بلکه خود او، در آن انشعاب نقش مؤثری ایفا کرد. افزون بر همه این‌ها، آن‌چه باعث می‌شد اهمیت آن مرحوم برای اهل تاریخ و پژوهشگران عرصه سیاست، بیش از دیگر شاهدان عینی باشد، دست به قلم بودن او بود. در میان افرادی که در جریان‌های مختلف تاریخ معاصر حضور فعال داشته‌اند، کمتر افرادی مانند خامه‌ای پیدا شده‌اند که قلم بردارند و با تفصیل و تحلیل، از رویدادی که به چشم دیده‌اند، سخن بگویند؛ اما او چنین عزمی را داشت و تنها در یک نوبت، وقایع مربوط به دوران رضاشاه تا کودتای 28 مرداد را در قالب 1024 صفحه و با عنوان «خاطرات سیاسی» به چاپ رساند و در آن، از خیر ریزترین اتفاقات نگذشت و همه را یک‌جا در اختیار مخاطبانش قرار داد. عُمر طولانی، به زنده‌یاد انور خامه‌ای مجال بازگو کردن خاطرات و تحلیل دقیق گذشته را داد. او در تمام این سال‌ها، رُک و پوست‌کنده حرفش را زد و آن‌چه را در ذهن داشت، نوشت. بی‌تردید نوشته‌های او، یکی از منابع درخور توجه برای مطالعه جریان‌های تاریخ معاصر ایران و به ویژه، حزب توده است. آن جوان پر شور و شر دکتر انور خامه‌ای، در سال 1295 هـ.ش، در شهر تهران متولد شد. خانواده‌ای نسبتاً متمول داشت که از طرف مادری، منسوب به قاجارها بودند و از طرف پدری، وابسته به خاندان ملا احمد نراقی، عالم مشهور عصر قاجار. با این حال، انور در 12 سالگی پدرش را از دست داد و نتوانست از پشتیبانی و حمایت وی برخوردار باشد. اتفاقی که او را وارد دنیای سیاست و متمایل به اندیشه‌های مارکسیستی کرد، نشستن سر کلاس درس فیزیک تقی ارانی بود؛ تحصیل‌کرده آلمان و از آن دست روشنفکرانی که تمایلات مارکسیستی شدید داشتند اما مجالی برای عرض اندام در ایران پیدا نکردند. دکتر ارانی که ظاهراً ارتباطات سیستماتیکی با احزاب کمونیست خارج از کشور و به ویژه شوروی داشت، با کمک تنی چند از همفکرانش، مانند بزرگ علوی، مجله «دنیا» را منتشر می‌کرد؛ مجله‌ای ظاهراً علمی که پوششی برای تبلیغ اندیشه‌های چپ بود و انور خامه‌ای، نخستین بار از طریق مطالعه همین مجله، جذب جلسات روزهای دوشنبه تقی ارانی شد. او در آن زمان، تازه در امتحان ورودی دانشگاه تهران پذیرفته و در رشته شیمی مشغول به تحصیل شده بود. کمونیست‌هایی مانند تقی ارانی که به دلیل فقدان پایگاه مردمی، نتوانستند اقدام چشمگیری انجام دهند؛ خیلی زود لو رفتند، بازداشت شدند و دادگاه آن ها را به حبس‌های طولانی مدت محکوم کرد. گروه ارانی که با اندکی اغماض، متشکل از 53 نفر بود، بعدها به گروه 53 نفر مشهور شد و در برگیرنده افرادی بود که بسیاری از آن ها، بعدها در شکل‌گیری حزب توده، نقش فعال داشتند. تجربه‌ای تلخ، واقعیتی تلخ‌تر تجربه زندان برای انور خامه‌ای، تجربه‌ای مهم و گران‌بها بود. او در همین برهه زمانی دریافت آن‌چه کمونیست‌ها مدعی آن هستند، در حد حرف است و رسیدن به آرمانی که ادعای آن را دارند، غیرممکن به نظر می‌رسد. خاطرات انور خامه‌ای از زندان رضاشاه، در کنار توصیف شرایط دهشتناک حاکم بر زندان، از درگیری‌ها و اختلافات شدیدی حکایت می‌کند که بین افراد شاخص جریان چپ در آن دوره، حاکم بود؛ اختلافاتی که بعدها هم در میان آن ها بروز یافت و منشأ تسویه‌ حساب‌ها و درگیری‌های فراوانی شد. نکته‌ای که به شدت نظر انور خامه‌ای را به خود جلب کرد و بعدها در خاطراتش انعکاس یافت، این بود که مدعیان جریان مارکسیستی که شعار نجات طبقه کارگر و حاکمیت «پرولتاریا» را سر می‌دادند، اصولاً با این طبقه هیچ وجه اشتراکی نداشتند و به تعبیر خامه‌ای، اصولاً وابسته به طبقات سرمایه‌دار و «بورژوا» بودند. به اعتقاد او، همین مسئله باعث تعمیق اختلافات میان آن ها هم می‌شد. بعدها و با اشغال ایران در شهریور 1320، خامه‌ای به تدریج با ماهیت واقعی کمونیست‌های ایران بیشتر آشنا شد و گام به گام از آن ها فاصله گرفت. راز دور شدن از توده‌ای ها حزب توده ایران در مهر سال 1320 تشکیل شد؛ هنگامی که انور خامه‌ای هنوز در زندان بود. او در خاطراتش به رابطه پیچیده‌ای که میان افراد پیش کسوت‌تر کمونیست با شوروی و انگلیس برقرار شده بود، اشاره می‌کند و از نقش افرادی مانند مصطفی فاتح در برقراری ارتباط با هم‌بندهای مارکسیست خامه‌ای، مانند بزرگ علوی، سخن می‌گوید. با این حال، خامه‌ای در آن زمان، چندان از وقایع مطلع نبود و نگاهش به این اقدامات، نگاهی متعجبانه و جست‌وجوگر بود. او بعدها و پس از آزادی از زندان، طی پیشنهاد برای کار در برخی شرکت‌ها، دریافت که انگلیسی‌ها ارتباطات گسترده‌ای با کمونیست‌های ایران دارند؛ ارتباطی که با اشاره سفارت شوروی برقرار می‌شد و هدف نهایی آن، تأمین خواسته‌های روس‌ها در ایران بود. خامه‌ای به تدریج دریافت که ارتباط حزب توده با سفارت شوروی، فراتر از یک ارتباط دوستانه و مبتنی بر اعتقادات مشترک سیاسی و ایدئولوژیک است؛ توده‌ها، آشکارا به مزدور و بازوی اجرایی سیاست‌های شوروی در ایران تبدیل شده بودند. این وابستگی آشکار، فقط باعث برانگیخته شدن اعتراض انور خامه‌ای نشد. افراد دیگری هم که پیشتر گمان می‌کردند حزب توده، حزبی ملی و مستقل است، در برابر این رسوایی واکنش نشان دادند؛ افرادی نظیر خلیل ملکی و مرحوم جلال آل‌احمد. افزون بر این، در داخل حزب توده نیز، باندبازی به شدت حاکم بود و نورالدین کیانوری که ارتباط بهتری با شوروی داشت، به تدریج توانست شرایط را به نفع باند خود تغییر دهد. انور خامه‌ای در خاطرات خود می‌نویسد: «چرا من پیش از دیگران به فکر انشعاب افتادم؟ ... علت آن شاید این بود که من بهتر از دیگران به ماهیت حزب توده پی برده ... [و] به تدریج فهمیده ‌بودم که سرنوشت حزب نه در داخل آن و نه به وسیله نیروهای درونی، بلکه در خارج از مرز کشور و به وسیله مقامات سیاسی و اطلاعاتی شوروی تعیین می‌شود.» به این ترتیب، او و افرادی مانند خلیل ملکی، راه خود را از راه حزب توده جدا کردند. خامه‌ای در ماجرای نهضت ملی شدن صنعت نفت، به همراهی با آن پرداخت و پس از کودتای 28 مرداد، مدتی بازداشت و زندانی شد. او پس از آزادی از زندان، به اروپا رفت و در دانشگاه‌های هایدلبرگ و فرایبورگ آلمان تحصیل کرد و موفق به کسب درجه دکترای اقتصاد شد. انور خامه‌ای، پس از آن، بیشتر وقت خود را به تدریس و تألیف گذراند. احتمالاً تمایلات مارکسیستی دوران جوانی و شکست ناشی از فرو ریختن کاخ آرزوهایی که برای جوانان هم‌نسل او ساخته بودند، تأثیری عمیق بر روحیات وی گذاشت؛ او تا 60 سالگی ازدواج نکرد و در بهار سال 1356، متأهل شد. سرانجام مردی که باید او را مصداق «تاریخِ زنده» دانست، در 27 آبان سال 1397، چشم از جهان فروبست. پیکر او، طبق وصیتش، به دانشگاه علوم پزشکی تهران سپرده شد تا برای مطالعات پزشکی در اختیار پژوهشگران قرار گیرد. منابع: خاطرات سیاسی؛ دکتر انور خامه ای؛ نشر گفتار؛ 1372 حزب توده، از شکل گیری تا فروپاشی؛ جمعی از پژوهشگران؛ مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی؛ 1385 پرونده پنجاه و سه نفر؛ حسین فرزانه؛ انتشارات نگاه؛ ۱۳۷۲ استالینیسم و حزب توده ایران؛ الهه کولایی؛ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ ۱۳۷۶