روزنامه جمهوری اسلامی
1397/09/21
به مناسبت 21 آذر روز آزادسازی آذربایجان مقاومت روحانیت شهرستان میانه در غائله پیشهوری
عبدالرحیم اباذریچگونگی آغاز ماجرا
بعد از شهریور 1320 که رضا خان از کشور فرار کرد و جنگ جهانی دوم رخ داد قوای نظامی متفقین (آمریکا، انگلیس و شوروی) از جنوب و شمال، سرزمین ایران را به اشغال خود در آوردند و این تجاوزگری 4 سال به طول انجامید. طبق پیمان متفقین، قوای نظامی آنها بایستی بعد از پایان جنگ از ایران خارج میشدند، اما چون ارتش سرخ شوروی از همان اول به قصد ماندن در آذربایجان آمده بود در طول این 4سال دولت روسیه، ایادی خود را تحت عنوان « مهاجر» به سرزمین آذربایجان گسیل داشت و در مراکز حساس مستقر نمود تا در غیاب آنها به ماموریت خود اقدام کنند. از اینجا بود که همزمان با خروج تاخیری قوای نظامی روسیه، حکومت فرقه دمکرات آذربایجان به سرکردگی آقایان جعفر پیشه وری و غلام یحیی دانشیان به نیابت از دولت روسیه تشکیل شد و اعلام خود مختاری کرد واین اشغالگری یک سال دیگر ادامه پیدا کرد.
21 آذر 1325 شمسی برابر 18 محرم 1366 قمری، روز آزادسازی سرزمین آذربایجان از اشغال 5 ساله روسیه شوروی و ایادی وابسته به آن کشوراست که در پی روشنگری علما و مقاومت مردم محقق شد. این حادثه تاریخی را از نگاه مختلف میتوان مورد دقت و بررسی قرار داد چنان که تاکنون چند مقالهای از نگارنده در این خصوص از منظر متفاوت نوشته و منتشر شده است. در این فرصت به نقش علمای شهرستان میانه در روشنگری مردم و مقابله با این غائله و تجاوز تاریخی و ترویج مسلک کمونیستی مرور میکنیم: در این مقطع سرنوشتساز به طور کلی روحانیت آذربایجان نقش سرنوشتسازی در جلوگیری از تجزیه آذربایجان از ایران داشتند که باید در جای خود به آن پرداخت، اما مبارزات بىامان روحانیون شهرستان میانه بر ضد اشغالگران کمونیستى در دو محور اساسى ادامه داشت. یکى در بخشها و روستاهاى اطراف و دیگرى در خود شهرمیانه انجام مىپذیرفت که شرح و تفصیل آن به ترتیب زیر میآید:
1- محور شهرى
این محور خود به جبهههاى آتشین مختلف و در عین حال هماهنگ و یک صدا تقسیم مىشد، یک جبهه حوزه علمیه شهر زیر نظر و اشراف موسس حوزه میانه آیتالله آقامیرزا ابومحمد حجتى انجام مىگرفت. ایشان نماینده حضرات آیات عظام: سید ابوالحسن اصفهانی در نجف و سیدصدرالدین صدر، سیدمحمدتقى خوانسارى و سیدمحمد حجت کوهکمرهاى در قم بود و از رهنمودها و توصیههاى آنان در جهت انجام وظیفه و اداى تکلیف کمک مىگرفت. در مقابل، آنان نیز با سفارشات شفاهى و ارسال دستخطهایى تحت عنوان «اذن در امور حسبیه» پشتیبانی هاى همه جانبه خویش را در آن مقطع حساس از مبارزات و استقامتهاى علما، اساتید، طلاب و مردم غیور میانه ابراز مىداشتند و البته صدور چنین اجازه نامههایى در آن مقطع بحرانى بسیار دلگرم کننده بود و در جهت انسجام و استحکام بخشیدن به تشکیلات روحانیت شهرستان نقش اساسى را ایفا مىکرد و در واقع جنبه سیاسى و تشکیلاتى آن بیش از جنبههاى دیگر خود نمایى مىنمود.
هنگامى که بمباران هوایى میانه در سال 1320، توسط بمبافکن هاى روسى انجام گرفت بعضی از مردم به روستاهاى اطراف پناه بردند و آیتالله آقامیرزا ابومحمد حجتى نیز با اساتید و شاگردان، حوزه علمیه را به روستاى پورسخلو انتقال داد تا طلبهها از تعرض متجاسران محفوظ بمانند که آیتالله احمدی میانجی در خاطرات خود به این موضوع اشاره کرده و اضافه میکند: در مدتی که آنها در روستا بودند پدرم مرحوم آخوند ملا حسینعلی از آنها پذیرایی میکرد ، ولى آنها پس از مدتی به شهر برگشتند و مردم را در برابر تبلیغات مسموم کمونیستها روشنگرى کردند. زبان گویاى این جبهه، یکى از اساتید مرحوم حجتالاسلام و المسلین حاج میرزا مهدى جدیدى بود. این روحانى مبارز با سخنرانی هاى بسیار گیراى خود به افشای هویت پشت پرده اشغالگران مىپرداخت و مردم را از هدف و ماهیت آنان آگاه مىنمود که البته در کنار وى طلاب جوان و پرشور نیز در جهت روشنگرى اذهان مردم بهطور پراکنده به فعالیت هاى ضدکمونیستى اقدام مىکردند یکى از این طلاب، آقا میرزا على احمدى میانجى بود که آن روزها در فرصتهاى مناسب با سخنرانیهاى خویش مردم را به وظیفه شرعى و سیاسى خود آشنا مىساخت. او اگر چه این ایام در شهر قم به سر مىبرد ولى در ماه ذیحجه 1365، به همراه دوستش آقا شیخ حسین ربانى نقابى- که وى نیز در آن زمان طلبه جوان و پرشورى بود- به وسیله قطار به شهر میانه برمىگردند، تا ماه محرم و صفر را در کنار مردم این شهر باشند و این درحالى اتفاق مىافتاد که سردمداران حزب دمکرات حدود یک سال بود شهر میانه را تصرف کرده و فعالیتهاى ضددینى و سرکوب مردم را به اوج رسانده بودند. آن دو طلبه جوان به شهر وارد شده و پس از دیدار و مشورت با آیتالله حاج شیخ لطفعلى زنوزى آیتالله میرزا ابومحمد حجتى و سایر اساتید و علماى شهر، آن گاه آقا شیخ حسین ربانى عازم زادگاه خود، روستاى نقاب مىشود از سوى دیگر آقا میرزاعلى احمدى نیز چند روزى در شهر میانه به منبر مىرود، بعد شهر میانه را به جانب زادگاه خویش منطقه اوچ تپه، روستای پورسخلو ترک مىگوید و در آنجا به جبهه اوچ تپه که رهبرى آن را پدرش آخوند ملاحسینعلى احمدى بر عهده داشت، مىپیوندد.
در جبهه دوم این شهر عالم مجاهد، آیتالله حاج شیخ هادى نیرى حضور دشمن شکن داشت و یک تنه سنگر بزرگى بر ضد مسلک و مرام تودهایها و دموکراتها گشوده بود. این جبهه سابقه دیرینه داشت. آیتالله نیرى پیش از آن که روسها و تودهایها به شهر میانه بیایند و آن را تصرف کنند همواره با ایادى و عوامل آنان به بحث و گفتوگو مىنشست به همین خاطر نام این عالم مبارز از خیلى وقت پیش در میان افراد حزب توده بر سر زبانها افتاده و آنها به طور جدى از فعالیت هاى وى در هراس و اضطراب به سر مىبردند در یکى از روزها قبل از اشغال شهر میانه یکی از ایادی حزب توده که از ماجراى هجوم و تصرف شهر در آینده نزدیک به طور کامل اطلاع داشت، در میان بازار جلوى مغازه چاروخ دوزی خود- هنگام بحث با همسایگان- ایستاده و با صداى بلند و به صورت تمسخرآمیز اظهار داشته بود: «... کم مانده که قرآن و مفاتیح حاج شیخ هادى را زیر بغلش بگذاریم و او را از ایستگاه راهآهن، سوار قطار کرده و به سمت شهر قم روانهاش سازیم، تا هم خود راحت بشود و هم مردم میانه را به حال خود واگذارد...»
پس از تصرف شهر میانه، خانه محقر این عالم مبارز به ستاد مبارزه با مسلک ضدخدائى کمونیستها تبدیل گشت و هر روز علاوه بر فعالیت هاى فرهنگى، سیاسى، مردم با ایمان در آنجا حضور مىیافتند و براى نابودى اشغالگران و رفع غائله، مجلس دعا و ختم قرآن برپا مىداشتند که این مجالس براى توده مردم بسیار امید و نشاط آور بود و نسبت به سردمداران اشغالگر هم خیلى شکننده تلقی میشد. چنانکه پس از مدتى چند تن از علاقهمندان وى نسبت به جان آیتالله نیرى احساس خطر کردند و با اصرار فراوان او را به طور موقت به شهر قم انتقال دادند. ولى او اندکى بعد دوباره به شهر میانه بازگشت و به فعالیتهاى مذهبى و سیاسى خود همچنان ادامه داد.
جبهه سومى که درگوشه دیگرى از شهر میانه واقع در محله قبه نهنه قامت ایمان و استقامت برافراشته بود، رهبرى آن را آیتالله حاج میرحسین حججى برعهده داشت. وى نیز از جانب آیتالله العظمى سیدابوالحسن اصفهانى اجازهنامه و نمایندگی داشت به امور مذهبى و سیاسى مردم و منطقه رسیدگى مىکرد؛این عالم فداکار بهرغم اصرار دوستان و بستگان، چه در بمباران هوایى و چه در غائله حزب توده، هرگز حاضر نشد لحظهاى شهر و منزل خود را ترک گوید و از آنجا خارج شود و یا حداقل منزلش را تغییر دهد، بلکه همچنان در خانه و سنگر محقر خود محکم و استوار باقى ماند. از طرفى چون سردمداران حزب دمکرات از حضور این عالم سلحشور در شهر و عدم خروج وى از میانه، اطلاع پیدا مىکنند به همراه تنى چند از سران به منزلش آمده و از وى درخواست ملاقات مىکنند. در این هنگام که چند تن از دوستان و همسایگان در آن منزل حاضر بودند، آیتالله حاج میرحسین حججى به آنها اجازه ورود مىدهد، ولى قبل از شروع بحث، به یکى از نزدیکان سفارش مىکند هر چه زودتر ریش سفیدان و معتمدین محل را هم خبر کنند تا آنها نیز در این جلسه حضور داشته باشند. به هر حال بحث و گفتوگو با حضور آنها آغاز مىگردد. یکى از اعضا ابتدا با طرح مقدمهاى از وى مىخواهد با آنها همکارى داشته باشد که این پیشنهاد بلافاصله از جانب ایشان رد مىشود. بعد از وى درخواست مىکند حداقل در باره این ماجرا بىطرف بماند و موضعگیرى نداشته باشد که این پیشنهاد نیز مورد قبول واقع نگشته و به شدت رد مىگردد. آنها وقتى برخورد آیتالله حججى را این چنین محکم و استوار مىبینند، دیگر حرفى براى گفتن پیدا نمىکنند. آن گاه این عالم نستوه رشته سخن را به دست گرفته و از باب نصیحت و خیرخواهى در بخشى از سخنان خود به آنها چنین مىگوید: «... مردم این خطه مسلمان هستند و هرگز گول تبلیغات فریبنده شما را نخواهند خورد. پس بهتر است هر چه زودتر مردم این دیار را به حال خود واگذارید و منطقه را ترک کنید...»
لحن سخنان آقا در این جلسه به قدرى قاطع و حماسى بود که بعد از رفتن آنان، برخى از دوستان و نزدیکان به پایش مىافتند و خواهش مىکنند تا مقدارى کوتاه بیاید و جان خود را این قدر بىمهابا به خطر نیاندازد ولى او در جواب احساس مسئولیت و انجام وظیفه را مطرح کرده و آن دو را بر همه چیز مقدم مىشمارد.
وقتی مرجع بزرگ شیعیان جهان حضرت آیتالله العظمى حاج سیدابوالحسن اصفهانى که در تاریخ نهم ذیحجه 1365 و 13 آبان 1325 در مقطع بسیار بحرانى رحلت کرد، آقای حججی با این که درست هفتاد سال داشت و فقط با تکیه بر عصا مىتوانست قدم بردارد بلافاصله با پاى پیاده خود را به بازار شهر مىرساند و در جلوى مغازه آقاى حاج میرصدرالدین میرصمدى از معتمدین بازار ایستاده و خبر رحلت مرجع تقلید شیعیان جهان را به مردم اعلام مىکند آنگاه از تجار مىخواهد محل کسب و کار خود را تعطیل کرده و در مسجد جامع تجمع نمایند تا مجلس بزرگداشت به همین مناسبت برگزار شود. مجلس با همت آیتالله حججى و با حضور سایر روحانیون و طبقات مختلف مردم با شکوه خاصى انجام مىپذیرد و به پیشنهاد این روحانى فداکار تا چهلم ادامه پیدا مىکند که این ابتکارعمل بیش از پیش سردمداران حکومت به اصطلاح خودمختار آذربایجان را به خشم واداشت. در جلسهاى یکى از آنها خطاب به حاضران گفته بود که فعالیت هاى اخیر وى در باره برگزاری مراسم ختم، همه زحمات و تبلیغات یک ساله ما را تحتالشعاع قرار داده است. این بود که نام وى در لیست سیاه قرار مىگیرد ولى به خاطر نفوذ و محبوبیتى که این عالم گرانقدر در دل مردم داشت، بایستى در نحوه دستگیرى او دقت لازم را مراعات مىکردند، از این رو، وقتى وى در یازدهم محرم 1366 برابر 16 آذر 1325 به خاطر شرکت در مراسم عزادارى سالار شهیدان عازم زادگاه خود، روستاى گوندوغدى از توابع نزدیک میانه بود، مىشود و بعدازظهر همان روز هم مىخواست برگردد، سردمداران حزب دمکرات از فرصت استفاده کرده تصمیم مىگیرند هنگام برگشت از آنجا در میان راه به طور مخفیانه دستگیر کرده و از همانجا او را به سمت روستاى ورزقان محل بازداشتگاه و زندان حکومت اشغالگران، انتقال دهند. آنها با یک کالسکه و چند نفر مسلح از راه جاده شوسه به سمت روستاى گوندوغدى حرکت کرده و در میان راه تا غروب به انتظار مىنشینند ولى هیچ خبرى از وى مشاهده نمىکنند زیر آیتالله حججى هنگام برگشت ناخودآگاه از راه دیگر- مالرو- به سوى میانه آمده بود، به این ترتیب تیرشان به سنگ مىخورد و دیگر فرصت چنین خیانتى را هرگز پیدا نمىکنند. چون درست فرداى آن روز اساس حکومت خودمختار به هم مىریزد و سردمداران آن، شهر میانه را ترک کرده و پا به فرار مىگزارند.
2 - محور بخشى و روستایی
در این محور نیز اگر درست تحقیق و بررسى بشود جبهههاى متعددى مىتوانند وجود داشته باشند. یکى از مهمترین آنها، جبهه روستاى اشلق است که به سرپرستى عالم جهادگر آیتالله حاج میرزا حسن انصارى اشلقی اداره مىشد. وى علاوه بر زادگاه خود سایر قریههاى اطراف را هم در جهت ستیز با افکار و عقاید انحرافى کمونیستها، روشنگرى مىکرد و لحظهاى در این راه آرام نمىگرفت. در سایه تلاشهاى بىوقفه این روحانى دردمند روستاى اشلق ناگهان به یک مرکز توفنده بر ضد اشغالگران تبدیل گشت. چنان که صحنه افتخارآمیز اهالى این روستا در برابر افزون طلبىهاى غلام یحیى دانشیان و همراهش که منجر به کتک خوردن و در نهایت بسترى شدن آن دو در بیمارستان راهآهن میانه گردید، جبهه پرتحرک دیگرى نیز در روستاى تَرک واقع در 29 کیلومترى شمال میانه، قرار داشت. این جبهه به ابتکار خردمندانه عالم توانا و مجتهد فرزانه، آیتالله حاج شیخ محمدباقر ملکى راهاندازى شده بود و با سبک خاصى اداره مىگشت. ایشان از طرف حضرات آیات: سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا مهدی غروی اصفهانی و میرزا فتاح شهیدی اجازه اجتهاد و امور حسبیه و نمایندگی داشت. این فقیه مجاهد همواره عَلَم مبارزه با اشغالگران بىدین را در منطقه به دوش داشت و پرده از چهره خائنانه آنان کنار مىزد. او در یک جبهه با کمونیستها درگیر بود و همزمان در جبهه دیگر فرصت سوءاستفاده را از دست خانهاى ظالم مىربود. وقتى از طرف جمعیت خیریه دعوت به همکارى گردید، چون این همکارى را به نوعى در جهت تقویت خان هاى منطقه تشخیص مىداد لذا به هیچ وجه با این جمعیت کنار نیامد و به آن نپیوست و بلکه خود به صورت مستقل و یک تنه با سردمداران حکومت خودمختار ستیز آغازید و البته مردم با ایمان منطقه نیز به خاطر اعتماد قلبى که به ایشان داشتند، پشت سر وى قامت برمىافراشتند و جان بر کف آماده فداکارى مىشدند. بنابر این نقش این عالم بزرگ در روشنگرى اذهان مردم منطقه و مقاومت آنها در برابر اشغالگران، بسیار عمیق، ارزنده و غیرقابل انکار است. او با الهام از رهنمودهاى استاد بزرگوارش مرحوم آیتالله العظمى میرزا مهدى غروى اصفهانى که طى نامهاى در این ایام، وى را به صبر و پایدارى و نشر فرهنگ اهلبیت و ترویج یاد و نام امام زمان(عج) در میان مردم دعوت کرده بود، به رهبرى و هدایت مردم این منطقه همت گماشت.
در این میان جبهه دیگرى نیز در منطقه اوچ تپه وجود داشت. این جبهه با درایت و مدیریت آخوند ملاحسینعلى احمدى اداره مىشد. در این جبهه مردم اوچ تپه سراپا گوش به فرمان این شخصیت مذهبى بودند که در سایه رهبریهاى شجاعانه وى، افکار و عقاید انحرافى تودهایها هرگز نتوانست در این منطقه نفوذ قابل توجهى داشته باشد چنان که در طول این غائله خطرناک، از این ناحیه فقط یکى دو نفر لباس به اصطلاح فدائى به تن کرده و به عضویت حزب دمکرات در آمده بودند. نفوذ معنوى آخوند ملاحسینعلى در منطقه اوچ تپه به قدرى وسیع و عمیق بود که سردمداران حکومت خودمختار را به هراس و اضطراب وا داشته بود، علاوه خانها و اراذل و اوباش نیز به خاطر حضور قدرتمندانه او در آنجا نمىتوانستند پاى خود را گلیم خویش بیرون بگذارند.
نکتههای پایانی
1– متاسفانه واقعیت و حقیقت این غائله در میان نسل حاضر، حتی جوانان مذهبی و انقلابی آذربایجان به صورت وارونه و تحریف شده مطرح میشود به گونهای که سردمداران فرقه دمکرات در کنار شخصیتهایی مانند: میرزا کوچک خان جنگلی، شیخ محمد خیابانی و...قرار داده شده و آنها را قهرمان ملی و مدافع حقوق مردم ترک و آذری زبان معرفی میکنند؛ درحالی که اهل اطلاع همه میدانند تشکیلات فرقه دمکرات آذربایجان و حزب توده، ساخته و پرداخته دولت روسیه شوروی بود و سید جعفر پیشه وری و غلام یحیی دانشیان عامل و دست نشانده و نوکر چشم و گوش بسته آن دولت متجاوز به شمار میآمدند.
2- بعضی افراد نا آگاه و یا آگاه و مغرض، مبارزه روحانیت علیه فرقه دمکرات و حزب توده را در آن مقطع تاریخی به معنای حمایت از رژیم شاه و شریک جرم و ظلم شاه و خوانین منطقه معرفی میکنند و با این ترفند میخواهند چهره و نقش روحانیت را در فروپاشی این غائله مخدوش جلوه دهند؛ اولا: درآن زمان محمد رضا شاه 4 سال بود به سلطنت رسیده و چهره واقعیاش هنوز آشکار نشده بود. ثانیا: اگر هم از شاه حمایت میشد، این حمایت موضوعیت نداشت بلکه به خاطر دفاع از سرزمین ایران و آذربایجان و عدم تجزیه آذربایجان از پیکره ایران بود. ثالثا: برفرض در یک مورد جزئی اشتراک داشتن و همراه شدن، دلیل بر اشتراک در کل نمیشود، همان طوری که وقتی حضرت امام انقلاب را در سال 57 به اوج رساندند، تمام ایادی حزب توده در شهرستانها در تظاهرات حضور داشته و در همه عرصهها با امام و مردم همراهی میکردند؛ چون فقط در سرنگونی رژیم شاه با امام اشتراک پیدا کرده بودند؛اما بعد از پیروزی دیدیم که راه خود را جدا کردند و رفتند و سر از کودتا علیه نظام در آوردند.
3– متاسفانه بعضیها در دفاع از فرقه متجاسر دمکرات هنوز هم توپ شان پر است و میگویند اینها در یک سال حکومت خود، دانشگاه تبریز را تاسیس کردند؛ ولی متوجه نیستند که وقتی روسیه شوروی میخواست به قول خودشان « آذربایجان جنوبی» را به آذربایجان شمالی و کشور خود اضافه بکند و قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای را تکمیل نماید، طبیعی است که برای جلب رضایت مردم و نخبگان، دهها مراکز آموزشی، دانشگاه و حتی مسجد و مصلی هم بسازد. تعجب از این آقایان است که به چه چیزیهایی دلخوش کردند و خویشتن را مغز متفکر میدانند؟!
4– بعضی از همین توده ایهای محلی که به شدت تحت تاثیر افکار کمونیستی قرار گرفته بودند بعد از فروپاشی حکومت فرقه دمکرات آذربایجان، همچنان آن حکومت را مدینه فاضله و حکومت موعود خود میپنداشتند، همچنان که ما شیعیان منتظر ظهور حضرت حجت (عج) و تشکیل حکومت موعود ایشان هستیم (البته بلا تشبیه) آنها نیز هر روز صبح که از خواب بیدار میشدند سر به کوه و بیابان میگذاشتند و میگفتند همین الان است که از پشت کوه قلعه بابک! و غیره قوای روس و فدائیان پیشه وری و غلام یحیی ظاهر بشوند... آنها یک عمر با این آرمان و آرزو زندگی کردند، حتی تا همین اواخر قبل از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی این برنامهها را داشتند ولی راه به جایی نبردند.
از فرصت استفاده میکنم و به مسئولین دلسوز نظام جمهوری اسلامی هشدار میدهم اگر دیر بجنبند و نظام اسلامی در سایه ضعف مدیریت آنان، متهم به نا کار آمدی بشود، دوباره سر و کله توده ایهای محلی و غیر محلی پیدا خواهد شد؛ البته خدای ناکرده اگر ناکارآمدی حاکم شود به خودی خود در فرو پاشی کفایت میکند دیگر نیازی به سر و کله آنها نیست. چنانکه علامه طباطبایی و شهید مطهری در رد نظام و مسلک کمونیستی کتاب ارزشمند «روش رئالیسم» نوشتند و از نظر علمی بسیار هم موثر بود ولی آنچه که باعث فروپاشی نظام کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی شد، ناکارآمدی آن نظام بود و بس. مجموعه آیات قرآن، احادیث، سیره معصومین و توصیههای اخلاقی و سایر معارف اسلامی و فرهنگی که بسیار هم غنی هستند در صورتی مفید و موثر خواهند بود که مدیران و مسئولان نظام اسلامی به آنها درست عمل بکنند و نظام اسلامی را کارآمد نمایند. والسلام.
*در سال 1320 شهر میانه توسط شوروی بمباران شد و علمای شهر علیه تبلیغات کمونیستها مبارزه کردند و مردم را از اهداف کمونیستها آگاه نمودند
*حضرات آیات شیخ لطفعلی زنوزی، میرزا ابوالمحمد حجتی، حاج هادی نیری و میرحسین حججی رهبری مبارزه علیه کمونیست ها را در میانه برعهده داشتند
*پس از تصرف شهر میانه توسط کمونیستها، خانه آیتالله شیخ هادی نیری به مرکز مبارزه با کمونیسم تبدیل شد
سایر اخبار این روزنامه
رئیس کل بانک مرکزی:
کانالهای مالی ایران با چند کشور فعال و دلار از مبادلات حذف شد
به مناسبت 21 آذر روز آزادسازی آذربایجان
مقاومت روحانیت شهرستان میانه در غائله پیشهوری
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس:
بخش اعظمی از عوامل حادثه تروریستی چابهار دستگیر شدند
بررسی افزایش قیمت خودرو در کمیسیون اصل 90 مجلس
تسهیلات سرمایه در گردش صندوق توسعه ملی 2 برابر شد
کنگره 2000 شهید خراسان جنوبی با پیام رهبر معظم انقلاب برگزار شد
رهبر انقلاب: امروز کشور به بزرگداشت شهیدان احتیاج دارد
با حضور معاون اول رئیس جمهورآغازشد ؛
بهرهبرداری ازبزرگترین آب شیرین کن کشوردر بندرعباس
دکتر روحانی در پایان نشست سران سهقوه اعلام کرد:
طرح های ناتمام به مردم واگذار می شود
شبکه تلویزیونی فرانس 24:
عقب نشینی مکرون نتوانست معترضین را متقاعد کند
آمریکا؛ تلاش برای درک واقعیت منطقه
قرآن زعفرانی در موزه رضا عباسی تهران رونمایی میشود
رئیس جهاد دانشگاهی:
نخبگان در حل مشکلات مشارکت داده شوند
سخنگوی سازمان ثبت احوال:
کارتهای ملی قدیمی تنها تا پایان سال اعتبار دارند