حمایت از دولت برای اصلاح اقتصاد حمایتی

محمد کاظمی
نماینده مجلس شورای اسلامی
مشکلات ساختاری و دیرپای اقتصاد ایران همواره وجود داشته است و اغلب حوادث و رویدادهای غیرمترقبه به آن دامن زده‌اند. اقتصادی بیمار که بعضاً ویروس‌ها را به خود جذب می‌کند و از دفع میکروب‌های مخرب عاجز است. قریب به اتفاق اقتصاددانان بر این معضلات و خلأها و چالش‌ها اذعان دارند و اگر برای درمان دردهای اقتصادی راه‌های متفاوتی را پیشنهاد می‌کنند ولی در وجودشان تردید ندارند تا جایی که اغلب جراحی‌های مختلفی را راه علاج می‌دانند. در این میان آمد و شد دولت‌ها و مجلس‌ها با گرایش‌های متفاوت درمان‌های سخت و سهل را به تعویق انداخته است، چنانچه بعضاً از دیر شدن آغاز درمان‌ها جداً ابراز نگرانی می‌شود. اقتصاد حمایتی که ما داریم و بودجه‌های عمومی را می‌بلعد و چیزی برای سرمایه‌گذاری و تولید و اشتغال باقی نمی‌گذارد یکی از ابرچالش‌هایی است که هنوز هیچ‌یک از دولت‌ها توان واراده و حمایت لازم برای برطرف کردنش را نداشته‌اند. در دولت اصلاحات روندی معقول برای حذف یارانه سوخت پیش‌بینی شد و همه ساله قیمت آن افزایشی آرام به خود می‌گرفت چنانکه مردم هم با آن هماهنگ شده بودند وفضای روانی برای افزایش جهشی تورم به وجود نمی‌آمد. متأسفانه با روی کار آمدن دولت نهم نه تنها آن روند کارشناسی شده متوقف شد که با پرداخت یارانه‌های مستقیم و نقدی زخم عمیق اقتصاد ایران عمیق‌تر شد  و اینک دولت حتی برای حذف یارانه متمکنان و برخورداران با مشکل جدی روبه‌روست. کاش پول‌پاشی‌های مستقیم و غیرمستقیم فقط مختص پرداخت یارانه‌های نقدی بود و کاش این پول‌ها به‌دست محرومان و حتی قشر متوسط جامعه می‌رسید. متأسفانه در حال حاضر قشر متمول جامعه از بیشترین یارانه‌ها استفاده می‌کند و در مقابل هرکس ضعیف‌تر است از کمک‌های یارانه‌ای محروم‌تر است. مثال روشنش بنزین که 58 درصد ازمردمی که فاقد خودرو هستند از یارانه آن کمترین استفاده را می‌کنند و 42 درصدی که دارای خودرو هستند تازه به نسبت تعداد خودرو‌هایی که دارند بیشترین استفاده را از یارانه بنزین می‌برند. جالب اینکه حتی در میان قشر ماشین‌دار آنکه خودش و خانمش وفرزندان و خدمتکارانش هر کدام دارای اتومبیل هستند حجم بسیار بیشتری از یارانه سوخت را می‌بلعند. برای این دردها و زخم‌ها که همه ارکان اقتصادی کشور را تحت تأثیر خود قرار داده است دیریا زود باید چاره‌ای اندیشیده شود. اما کاملاً واضح است که مقابله با این مشکلات غول آسا کاری سخت و دشوار است و چه بسا عوارض سختی همچون عوارض یک جراحی سنگین داشته باشد. لذا باید در این زمینه‌ها یک اجماع قاطع به وجود آید و همه ارکان نظام در این زمینه پشتیبان واقعی دولت باشند.در شرایط تحریم وتورم ناشی از آن وفسادهای گسترده اقتصادی و دخالت‌های بیجا از سوی کانون‌های قدرت و ثروت دولت تنها زمانی می‌تواند کار شجاعانه اصلاح اقتصاد حمایتی را آغاز کند و درمیانه کار دست و دلش نلرزد که قاطعانه و جداً مورد پشتیبانی قرار گیرد. این طبیعی است که دولت‌ها برخی از جراحی‌ها را به تعویق اندازند و گاهی آن را به دولت‌های بعدی حواله کنند لذا اگر دولتی اراده و توان و همت چنین کاری را داشته باشد باید تشویق شود و از او قدردانی  به عمل آید و در برابر مشکلات احتمالی تنهایش نگذاشت.



اگر در این رابطه مهم و حیاتی اجماعی میان دولت، مجلس، کارشناسان اقتصادی و همه متنفذان جامعه از علما و دانشمندان و دانشگاهیان ونخبگان و دلسوزان و ایران دوستان ایجاد شود می‌توان صادقانه و صمیمانه با مردم سخن گفت و همکاری و همدلی ضروری آنان را به‌دست آورد. هشدار می‌دهیم که اقتصاد ما بعید است همچنان یارای تحمل مسکن‌های مقطعی را داشته باشد و از درمان واقعی دور بماند. روزی که دیگر همین مسکن‌ها هم جواب ندهند و درد بیمار را آرام نکنند دور نیست. عقلا و خردمندان تصمیم‌های درست و اصولی ومحتوم (هرچند تلخ) را چندان به عقب نمی‌اندازند که کار از کار بگذرد و هزینه‌های سنگین و بنیان کن حادث شوند. ما باید به جامعه خویش اعتماد کنیم و گزینه‌های درست وکارشناسانه را پیش رویش قرار دهیم ومطمئن باشیم که مردم ما به آن درجه از هوش و آگاهی رسیده‌اند که میان عوامفریبی و خردمندی راه درست را انتخاب کنند و حامی مسئولان صادق و دلسوز باشند.