محمدعلی وکیلی سوختن در آتش بی‌کفایتی و تبعیض

همه از اخبار حادثه آتش‌سوزی مدرسه‌ای در زاهدان مطلعیم. شوربختانه چهار دانش‌آموزِ معصوم در اثر این حادثه آسمانی شدند. حقیقتا قلب آدمی از این مصیبت به درد می‌آید. چند سال پیش، در شین‌آباد همین‌گونه مدرسه‌ای در آتش سوخت و همه ما را عزادار کرد. هنوز داغ شین‌آباد فراموش نشده بود که به مصیبت زاهدان دچار شدیم.
من نمی‌دانم که آیا در محضر پروردگار می‌توانیم پاسخی برای این نارسایی‌ها داشته باشیم یا نه؟
حادثه البته همه‌جا پیش می‌آید. گاهی خارج از اراده آدمی، فاجعه هم رخ می‌دهد اما سوز مصیبت این فجایع، در شرایط تبعیض صدچندان می‌شود. وقتی بدانیم بسیاری از این حوادث در نتیجه توزین نامتوازن امکانات در کشور رخ می‌دهد، درد آن بیشتر می‌شود.
عدم رعایت عدالت در توزیع امکانات، یک مسئله جدی است. پاره‌ای از مناطق واقعا مهجور مانده‌اند؛ انگار همیشه در اتاق‌های مسئولان کشور این مناطق زیر پونز می‌افتد! حس تبعیض، دردهای اینگونه حوادث را مضاعف می‌کند. در این کشور هر اندازه که از مراکز تصمیم‌گیرِ قدرت فاصله می‌گیریم، کمتر از ثروت کشور سهم می‌گیریم. توزین قدرت و ثروت در این کشور در سایه سنترالیزم و مرکز‌گرایی، توسعه کشور را نامتعادل و ناعادلانه کرده است.


وقتی پاره‌ای از مدارسی vip غیرانتفاعی پهلو به هتل‌های چند ستاره می‌زند اما در مناطقی از کشور مدارس از امکانات اولیه مانند وسایل ایمن گرمایشی محروم است، حس بزرگ تبعیض آزاردهنده می‌شود. گوش بسیاری در این کشور را سوز تبعیض برده است. اشاره کردم که اتفاق ممکن است در هر جای دنیا بیفتد، اما وقتی علت آن تبعیض باشد قصه فرق می‌کند. زمینه تبعیض‌آسای این حوادث، آن را غیرقابل دفاع می‌سازد. وقتی در مناطق دیگر با غنای امکانات روبه‌رو هستیم، نمی‌توانیم پاسخگوی کمبود امکانات در دیگر مناطق باشیم. پای عدالت در کشور حسابی می‌لنگد. در شرایط عادلانه، نارسایی‌ها تمام نمی‌شود اما تحمل می‌شود.
باری؛ فرشته‌های مدرسه زاهدان هم قربانی تبعیض شدند؛ باید فکری به حال دیگرانی کرد که زیر کپرِ تبعیض، فاجعه را به انتظار نشسته‌اند. داغ‌های طاقت‌سوز بیشتری در این وضعِ تبعیض‌آسا در انتظار ما است.