به عمل کار برآید

موج ناراحتی عمومی ناشی از حادثه دلخراش و اتفاق غم‌انگیزی که هفته پیش در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اتفاق افتاد، هنوز فروکش نکرده است. حسب شنیده‌ها، کمیته ویژه پیگیری پرونده سانحه مصیبت بار تشکیل شده و به دنبال آن پنج نفر از معاونان و مدیران دانشگاه نیز برکنار شده‌اند. دانشجویان به صورت پراکنده و بعضا هماهنگ نسبت به حادثه اعتراضاتی کرده‌اند و طی تجمعاتی شکایت خود را به صورت علنی از مسببان حادثه در ملأعام اعلام نموده‌اند. از طرفی به دنبال این حوادث، دادستان کل کشور نیز در جمع دانشجویان حاضر شد و به آنان قول داد که به موضوع به طور کامل رسیدگی کند. همه اینها خلاصه ماوقعی بوده که بعد از آن حادثه دلخراش صورت گرفته است. افکار عمومی جامعه دانشجویان و والدین آنها، از وقوع چنین حادثه‌ای که منجر به جان باختن 10 دانشجو و زخمی شدن 25 نفر دیگر گردیده، به شدت ناراحت و خشمگین هستند. آنها می‌گویند که چرا دانشگاه آزاد با وجود اخذ شهریه‌های سنگین از ارائه خدمات رفاهی حتی در سطح متوسط در همه زمینه‌ها کوتاهی می‌کند. طبعا این حادثه در نوع خودش اولین حادثه نبوده و به نظر می‌رسد آخرین آنها هم نباشد. چراکه در طول سالیان گذشته متاسفانه به لحاظ سوءمدیریت و فقدان کارآمدی و کارآیی لازم نزد مسئولان مربوطه به دفعات شاهد این گونه حوادث تلخ بوده‌ایم که چند روز و یا چند هفته‌ای افکار عمومی جامعه را به شدت مشغول خود کرده و سپس همه چیز به تدریج به بوته فراموشی و یا بی تفاوتی سپرده شده است. اگرچه برکناری وسیع و گسترده تنی چند از مدیران دانشگاه که به سرعت اتفاق افتاده و در گذشته صورت نمی‌گرفته است، می‌تواند در جلوگیری از حوادث مشابه اندکی کارساز باشد اما فراموش نکنیم که این گونه اقدامات کلید راه حل نیست. آنچه که مشخص است این حادثه به صورت غیرعمدی اتفاق افتاده و علت وقوع آن نیز ممکن است بی‌احتیاطی، بی‌مبالاتی، عدم مهارت یا عدم رعایت نظامات دولتی از سوی راننده و سایر مسئولان مربوطه باشد که از منظر قضائی در محدوده 714 قانون مجازات اسلامی و مواد بعدی آن می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. اگرچه این حادثه غیرعمدی است اما بر فرض گذشت اولیای دم، از باب جنبه عمومی جرم، دادستان مکلف به تعقیب دعوای عمومی است و به هر حال وظیفه ایشان است که موضوع را به صورت جدی پیگیری نموده و علل و عوامل حادثه و مقصرین و مسببان آن را شناسایی و به دادگاه معرفی کند. اما باز هم این تمام مسأله نیست. با محاکمه و مجازات مسببان ریشه این حوادث خشکانده نخواهد شد. مسأله این است که چرا: اولا، برای ایاب و ذهاب دانشجویان و دانش آموزان از وسائط نقلیه فرسوده استفاده می‌شود؟ فراموش نمی‌کنیم که همین فرسوده بودن وسائط نقلیه خود مسبب بسیاری از حوادث دلخراش در موارد مشابه بوده است. ثانیا، چرا تاکنون مسئولان مربوطه بعد از وقوع حوادث مکرر، تاکنون راهکارهایی نیندیشیده بودند که مانع از وقوع چنین حوادثی شود. ثالثا، چه تضمینی وجود دارد که در آینده شاهد این گونه حوادث غمبار نباشیم. مشهور است که می‌گویند علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد. چرا در کشور ما کمتر علاج واقعه قبل از حادثه شده است؟ همیشه این حادثه بوده است که پیشتاز بوده و بعدها به مصداق نوشداروی بعد از مرگ سهراب اقداماتی جسته و گریخته صورت گرفته که بیشتر جهت تشفی خاطر بازماندگان حادثه بوده است. حرف اینجاست که ما کشور فقیری نیستیم و دانشجویان ما که امید آینده مملکت هستند، از هر حیث باید در عمل و نه در حرف، قدر ببینند و جایگاهشان در صدر باشد. و امکانات اولیه لازم از قبیل خوابگاه، تغذیه مناسب و غیره در اختیارشان گذاشته شود. درواقع با شعار نمی‌شود از حقوق قشر دانشجو و یا کارگر دفاع کرد بلکه در عمل است که باید مسئولان مربوطه حقوق اینگونه افراد را بدون آنکه از طرف آنان مطالبه شود، استیفاء نمایند. به عمل کار آید، به سخندانی نیست. به امید آنکه با هوشیاری و دلسوزی بیش از پیش مدیران مربوطه دیگر کمتر شاهد وقایعی غمبار از این دست باشیم.
* وکیل پایه یک دادگستری