بنای به جای مانده از شاعران معاصر ایران یک‌به‌یک در معرض تخریب قرار می‌گیرند‌ خانه خالی از شاعر

گروه ایرانشهر: شاعران از خانه رفته‌اند، یکی از دنیا، دیگری از ایران. خانه خالی است‌ از شعر و شاعری و آنچه که مانده متروکه‌ای است ویرانه‌ در انتظار مرگی، برای تولدی دیگر. خانه هوشنگ ابتهاج، خانه نیما و خانه پدری فروغ سرنوشتی یکسان دارند. یکی با مرگ شاعر فروخته شده، دیگری با رفتنش از ایران. حالا هر کدام‌شان منتظرند تا ببینند روزگار روی خوشش را به آنها نشان می‌دهد یا روی زشتش را. خانه شاعران این روزها بی‌شاعران‌شان اوضاع خوبی ندارد.
خانه نیما پس از مرگ همسرش خالی شد تا به سرهنگ بازنشته‌ای فروخته شود تا سال‌های بعد مالکان دیگرش تصمیم به تخریب آن بگیرند. تصمیمی که با پیگیری سیمین دانشور (همسر جلال آل احمد) و همراهی دوستداران نیما و ثبت خانه توسط سازمان میراث فرهنگی در فهرست آثار ملی، ناتمام بماند. اما ثبت در فهرست ملی میراث فرهنگی نیز نتوانست مانعی برای تخریب خانه نیما باشد چنانکه وضعیت این روزهای این خانه تاریخی‌ بسیار نامناسب است. وضعیت بغرنج خانه و گزارش‌هایی که از آن منتشر می‌شد، برخی اعضای شورای شهر ازجمله احمد مسجدجامعی‌ را بر آن داشت تا در قالب یک «تذکر» خواستار جلوگیری از تخریب خانه نیما یوشیج‌ شوند. تذکر جدی گرفته نشد و خانه ویران و ویران‌تر شد. به تدریج معتادان این خانه تاریخی را از‌آن خود کردند و برج‌های توهم خود را در آن بنا می‌کردند. در سوی دیگر ماجرا، درخواست‌ها برای خروج خانه از ثبت ملی هم بالا گرفت. درنهایت شهرداری منطقه یک، قول خرید خانه را داد تا شرکت توسعه فضاهای فرهنگی، کاربریِ درخوری برای این بنای تاریخی تعریف کند.
به گزارش ایلنا، با این وجود حسن خلیل‌آبادی، عضو شورای شهر تهران می‌گوید: شهرداری تلاش می‌کند خانه نیما یوشیج را با قیمت واقعی خریداری کند، اما مالک با شهرداری کنار نمی‌آید. سال گذشته که هنوز نوسانات ارزی رخ نداده بود، مالک ۱۲ میلیارد تومان برای این خانه قیمت گذاشت و در حال حاضر ملک ظاهر نامناسبی پیدا کرده است. ولی‌الله شجاع‌پوریان، معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران هم می‌گوید: برای خریداری این بنای تاریخی چهار میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان اعتبار درنظر گرفته شده است.
حال چه خواهد شد؟ آیا این خانه سرنوشتی مشابه بسیاری از خانه‌های تاریخی خواهد داشت و از اذهان تمام تهرانی‌ها پاک خواهد شد؟! دلاور بزرگ‌نیا، مدیر اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران می‌گوید: در صحبتی که با مدیرکل شرکت توسعه فضاهای فرهنگی داشتم، دستور خرید ملک به شهرداری منطقه یک داده شده و قرار است بعد از خرید ملک، بحث بهره‌برداری و کاربری آن توسط این شرکت به سرانجام برسد. چرا سازمان میراث فرهنگی پا پیش نمی‌گذارد، بزرگ‌نیا می‌گوید: میراث فرهنگی برای خرید این ملک محدودیت‌های مالی دارد و نمی‌تواند خانه نیما را بخرد.


او این‌طور ادامه می‌دهد: از آنجا که شهرداری همت جدی برای نجات این خانه تاریخی دارد امیدواریم بتوانند برای خرید با مالک به تفاهم برسند‌ اما اگر مطمئن شویم که به این خانه تاریخی بی‌اعتنایی می‌شود، سریعا کارشناسی کرده و جهت تامین اعتبار خرید آن اقدام خواهیم کرد. در این میان از آنجا که شهرداری از سال‌ها قبل برای خرید این ملک اقدام کرده، ما ترجیح می‌دهیم به این امر ورود نکنیم!
خانه پدری فروغ فرخزاد در کوچه خادم آزاد واقع در خیابان ولی عصر(عج) نرسیده به مولوی نیز حال خوشی ندارد. گرچه هنوز قدری از زیبایی خود را حفظ کرده و گنجینه‌ای از تاریخ را در دل دارد اما خبرهایی رسیده که مالک فعلی آن به دنبال تخریب این خانه است. خبری که اما محمد شهرآبادی، معاون شهرسازی و معماری شهرداری منطقه ۱۱ تهران از درخواست مالک فعلی برای تخریب و نوسازی ملک خبر داده و افزوده: در حال حاضر برای این ملک پرونده‌ای تشکیل شده اما موضوع از لحاظ اداری و بررسی‌های لازم در حال پیگیری است و هیچ‌گونه پروانه تخریب و نوسازی برای این خانه صادر نشده است.» با این حال اما از خانه پدری فروغ چیزی باقی نمانده است. خانه توسط مالک فعلی چند باری بازسازی شده و غیر از حیاط خانه خاطره‌ای دیگر از فروغ ندارد.
خانه پدری هوشنگ ابتهاج هم داستانی شبیه به سایر خانه‌های شاعران دارد. همین چند وقت پیش بود که در حالی که قرار بود خانه پدری این شاعر پیشکسوت در رشت ثبت ملی و توسط شهرداری رشت خریداری شود، دوباره زمزمه‌های تخریب آن از رسانه‌ها بلند شد. شهرود امیر انتخابی، مدیرکل میراث‌ فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان گیلان در رابطه با این تخریب این خانه به ایسنا گفته است: ما به دنبال ثبت اضطراری این خانه هستیم. ما نمی‌دانستیم مالک چقدر دنبال این است که حکم قضایی برای تخریب خانه بگیرد یا گرفته (زیرا حکم را مشاهده نکرده‌ایم) بنابر‌این تمهیداتی اندیشیده‌ایم تا تخریب صورت نگیرد.
تخریب پی‌در‌پی خانه‌های تاریخی شاعران در ایران در حالی است که در همین همسایگی ما می‌کوشند با ثبت شاعران ایرانی به نام کشور خود برای خود هویت ایجاد کنند و برای اثبات و یادآوری این هویت‌، بناهایی بسازند، ما آنقدر یادمان درباره هویت تاریخی کهن و معاصرمان داریم که انگار از فراوانی، گاهی به اسراف رسیده است.
سایر اخبار این روزنامه