چالش بودجه انقباضی


رفتار مسئولان جامعه ما در برابر بودجه سال آینده چگونه است؟ آیا در وضع طبیعی قرار داریم یا در وضع قراردادی و مدنی به سر می‌بریم؟
در ادبیات دینی آورده‌اند که در یکی از جنگ‌ها تعداد زیادی از مجاهدان مجروح و زخمی شده و خون زیادی از آنها رفته بود و بسیار تشنه و در حال فوت بودند. کسی با ظرف آب آمد که به اولی آب دهد، گفت اول به کناری او آب بدهد، هنگامی که رفت به او آب بدهد، او هم نفر بعدی را معرفی کرد و... تا به آخری رسید که دید او فوت کرده و هنگامی که برگشت به اولی بدهد، او نیز فوت کرده بود. حال این را مقایسه کنید با رفتار ما و مدیران ما در بودجه. بودجه‌ای که به طور قطع و یقین کمتر از گذشته است، باید آن را به‌صورت قراردادی و مدنی تقسیم کرد، حتی نه به‌صورت برابر، بلکه برای مواردی که نیاز بیشتری هست، باید سهم بیشتری اختصاص یابد. اگر قرار باشد هرکس برحسب قدرت جنجال‌آفرینی خود یا لابی‌گری با مسئولان بودجه، سهم خود را از بودجه بیشتر کند، در این صورت و به طور قطع سر مردم بی‌کلاه خواهد ماند. طبیعی است که مردم فاقد قدرت برای این نوع تأثیرگذاری و لابی‌گری هستند، در نتیجه آنان نیز به نحو دیگری واکنش نشان خواهند داد که بعید است مورد پسند کسی باشد.
واقعیت این است که بودجه ایران مثل برخی از کشورهای دیگر براساس وفور درآمدهای نفتی تنظیم شده بود. اگر درآمدهای نفتی در گذشته زیاد نبود، بسیاری از ردیف‌های بودجه به وجود نمی‌آمدند، ولی چون در مقاطعی به هر دلیلی پول باد آورده نفت وجود داشت، برخی ردیف‌های غیر ضرور و فانتزی نیز در بودجه شکل گرفت، ولی اکنون که این درآمدها کاهش یافته است، آنان برای خود نَسَق بودجه! قائل هستند و در پی سهم‌بری هستند.


مثل اینکه یک خانواده به دلایلی درآمدهایش زیاد می‌شود. ممکن است 10 درصد درآمد زیاد خود را صرف سفر خارجی کند، ولی اگر به دلایلی، درآمدش نصف شود، در این صورت شاید ضروری است کل ردیف بودجه برای سفر خارجی را قطع کند، زیرا آن ردیف در زمان وفور درآمدی بود و اکنون که با قحطی بودجه مواجه هستیم، نباید چنین مخارجی کنیم.
اگر ما با بودجه و درآمد خودمان چنین رفتاری داریم و مخارج غیرضرور را حذف و صرفه‌جویی می‌کنیم، چرا باید با بودجه دولت و مردم رفتار مسرفانه‌ای داشته باشیم؟ متأسفانه بسیاری از ردیف‌های موجود در بودجه ماهیتی این‌چنینی دارند. اتفاقاً متولیان این ردیف‌های بودجه پاسخگویی مناسبی هم به مردم و مجلس ندارند، فقط بودجه را می‌گیرند و می‌بلعند.
برای سنجش میزان پایبندی آنان به منافع ملی و مردم، باید دید که تا چه حد خودشان برای کاهش و حتی حذف ردیف بودجه مربوط پیش‌قدم می‌شوند؟ بعید است که حتی یک مورد از متولیان این ردیف‌ها چنین کنند و بخواهند که بودجه آنان صرف آموزش، بهداشت، امنیت، بهزیستی و... شود.
به نظر می‌رسد که تنش‌های موجود در عرصه سیاست و اظهارات تند برخی از نمایندگان و نیز استعفای وزیر بهداشت را فقط در این چارچوب می‌توانیم تحلیل کنیم. مسأله این نیست که بودجه موجود ممکن است ناعادلانه باشد، مسأله این است که همه اختلافات را باید به‌صورت مدنی و براساس قرارداد حل و فصل کرد.

این صحیح نیست که 5 سال و هنگام وفور منابع در کنار دولت بود ولی به یک‌باره و بدون توجه به وضعیت عمومی کشور، آخرین راه که مواجهه سیاسی و قهر و استعفا است را برگزید. حتی اگر حقی هم در میان باشد.
متأسفانه وابستگی بودجه به نفت و درآمدهای آن، موجب شده است که ناپایداری ناشی از درآمدهای نفتی به نحو تشدیدکننده‌ای برنامه‌های دولت را تحت تأثیر قرار دهد.
ضرورت پرداخت حقوق و دستمزد و هزینه‌های جاری و نیز وضعیت بازنشستگان و کمیته امداد به گونه‌ای است که بخش مهمی از بودجه را به خود اختصاص می‌دهد و هیچ راهی برای کاهش آنها نیست. اگر این ارقام نصف بودجه را شامل شود، به معنای این است که اگر درآمدهای دولت 40 درصد کم شود، برای سایر فعالیت‌ها فقط 10 درصد بودجه باقی می‌ماند، در حالی که قبلاً 50 درصد به آنها اختصاص می‌یافت و این یعنی یک پنجم شدن بودجه برای این فعالیت‌ها  و این فشار بسیار سنگینی است که باید تحمل کرد.
امیدواریم که همه گروه‌های ذی‌نفع در بودجه مصالح کشور و وضعیت کنونی بودجه را در نظر بگیرند و نسبت به جزئیات بودجه تفاهم کنند و نمایندگان مجلس نیز درآمدهای صوری و هزینه‌های واقعی برای بودجه نتراشند.