روزنامه آفتاب یزد
1397/10/20
پول چاق
زنگ تلفن به صدا درآمد، گوشی را پاسخ داد، صدای تیز گستاخی پشت خط پرسید: سلام، آقا ملکتان کجای زعفرانیه است؟ و مشاور پاسخ داد: حوالی خیابان ثارالله، مشتری: متری چند!؟ و مشاور پاسخ داد: بیست و پنج میلیون تومان، خانم پشت خط با شتاب شروع به صحبت کرد و گفت: ببینید آقا من یک آپارتمان حداقل صدو پنجاه متری میخواهم که حتما طبقه بالا باشد، بهترین لوکیشن زعفرانیه به همراه لابی شیک و مشاعات فول امکانات، سه خواب مستر هم باشد، مشاور پاسخ میدهد: با یک و نیم میلیاردی که دارید میتوانم آن را برایتان به مدت یک سال رهن کنم. قیمت خرید ملکی که شما سفارش دادهاید حداقل شش میلیارد تومان است نه یک و نیم میلیارد، شاید از قیمت خبر ندارید که ایرادی ندارد، با این حال با این پول میتوانید چند منطقه پایینتر یک آپارتمان چند ساله خرید کنید و یا اگر چنین آپارتمانی در ذهن دارید باید پولش را بپردازید.مشتری گوشی را قطع میکند و مشاور به سراغ برنامه روزانهاش میرود. روند عادی فروش املاک و مستغلات در منطقه یک تهران چنین است، در آنجا یک میلیارد تومن، یک تومن است، و گاهی با همین پول به ظاهر درشت چیزی هم کف دست آدم نمیگذارند چه برسد که قصد خرید آپارتمان هم داشته باشی، چنین برخوردهایی هم از سوی مشتریانی با بودجه یک افغانی و ادعایی به اندازه مادام دوپاری ، برای دلالان املاک به امری عادی بدل شده است.اینجا اگر پول نداری حق حرف زدن هم نداری. ساعت 9 صبح شروع کار هر دلال حرفه ایست، با چک کردن آگهی همشهری شروع میشود، تماس به مالکین و کارشناسی املاک، گشتن در منطقه و یافتن ملکهای خوش قیمت و خوش نقشه، آگهی کردن ملک انتخابی در روزنامه، و منتظر شکار مشتریانی که ممکن است خریدار واقعی باشند، بعد از تماس مشتریان در صورت کافی بودن بودجه مشتری و علاقه مندی آن
به توضیحات مشاور قرار سرویس و بازدید ملک مورد نظر و اگر شانس هم بیاورند و مشتری بدون هیچ ادا و اصولی ملک را بپسندد قرار نشست مذاکره و خاتمه فروش و دریافت شیرین ترین بخش قصه یعنی کمیسیون معاملاتی از طرفین خیلی میچسبد. روند سادهای به نظر میآید با این حال همین مسیر به ظاهر ساده روزگار دلالان ملکی را سیاه میکند، هر روز در فشار عصبی و حتی دود سیگار غرق شده اند، گاهی آنقدر بی اعصاب میشوند که روده شان به هم گره میخورد، بیشتر وقتها بیپول هستند و اگر شانس بیاورند و بعد از چند ماه پول درشتی به جیب بریزند مجبور میشوند که ریال به ریالش را به زخم همه ماههای نداریشان بزنند. کار پر زرق و برقی به نظر میآید، آدمیهایی با لباسهای شیک که زیبا و حرفهای صحبت میکنند. مجبورا مراعات همه جوانب اخلاقی مالکین و مشتریان را بکنند و در آنها نقاط اشتراکی برای یک ارتباط دوستانه بدست بیاورند. همه جور به ساز مشتریان میچرخند که مبادا چیزی خاطر آنها را نیازارد و از خرید منصرف شوند. با این حال تصور دیگران از کار واسطهگری املاک چیز دیگری است، از نظر آنان مشاور املاک کسی است که وسط مالک و مشتری قرار میگیرد و آنها را به عقد هم در میآورد و در این وسط یک پول چاق و چِله به جیب میزنند. جالب تر اینجاست که این خیال فانتزی آنقدر برایشان واقعی است که فکر میکنند مشاوران در روز چندین بار مالکین و مشتریان مختلف را به نکاح هم در میآورند. شاید همین تصویر فانتزی باعث ورود عدهای جوان جویای کسب درآمدهای رویایی به این کار میشود. اگر آگهیهای استخدامی مشاوراملاک را در تهران بزرگ
جستوجو کنید متوجه یک نکته مشترک در این آگهیها میشوید: همه شان با این تیتر شروع میکنند، اگر آرزوی درآمدی ماهیانه ده میلیون تومان دارید، بدانید که این درآمد دیگر یک رویا نیست، به ما بپیوندید. آگهیهای گول زنندهای که
هیچ گاه نمیگویند که اگر تحمل سر و کله زدن با یک مشت مدیر عقدهای بیمار زخم خورده را داری، اگر تحمل کشیدن روزانه سه پاکت سیگار مگنا قرمز را برای تسکین روح و روانت داری، اگر فکر میکنید میتوانید چندین ماه بدون پول، خون بالا بیاورید، اگر فکر میکنید آنقدر مایه راه رفتن در خیابانها را برای یافتن املاک باحال و شیرین برای فروش را دارید و اگر فکر میکنید میتوانید در میان یک مشت مار خورده افعی شوید و جان سالم به در ببرید، و یا اگر تحمل کار کردن از ساعت نه صبح تا یازده شب را داریدآن هم بدون مرخصی و یا حقوق ماهیانه به بنگاه ما بیایید تا شاید شانس بیاورید و از میان این همه گرگ گرسنه شما هم لنگ جوجهای به خانه ببرید. اینجا دنیای دیگری است و بیشتر از هر چیزی به تحمل، پوستی کلفت و عشقی بزرگ نیاز دارد، این که واقعا با تمام وجود این کار را بخواهی و برایش جان بکنی. اکثر جوانان تازه کاری که به شوق درآمد رویایی وارد این کار میشوند وقتی با چنین فشار و سختی روبهرو میشوند سریع جاده را خالی میکنند و از این حرفه خارج میشوند. و این یکی از مهمترین دلایل خراب شدن قیمتهای بازار املاک و مستغلات است. گاهی عمر کاری این افراد به کمتر از یک ماه میرسد اما در این مدت کوتاه بازار را به هم میریزند. با وارد شدن در این کار همه آنها خواستار فروش املاک کلنگی و یا آپارتمانهای لاکچری چهار صد متر به بالا هستند، بیشترشان ندانسته فکر میکنند این سبک فروش شبیه بستههای پفک است که به سرعت آبش میکردند. باور این موضوع خیلی سخت است که دنیای معامله املاک و فروش واحدهای مسکونی جزء متفاوت ترین تجارتهایی است که میشود از آن نام برد. یک آپارتمان فقط مجموعهای از چوب و سنگ و آهن نیست، برای خریدار، به چنگ آوردن بزرگترین دارایی زندگیاش است و برای فروشنده گاهی به قیمت از دست دادن تمام خاطرات بچگیاش است. در این میان هم کسانی واسطه میشوند که این فرایند را جوش دهند. صادقانه بخواهم بگویم اعتماد واژهای دم دستی برای دلالان حرفهای املاک است. میتوان گفت که به برخی نمیتوان اعتماد کرد. آنقدر زخم خوردهاند که بعضی از آنها میخواهند به هر قیمتی یک معامله چرب و نرم را جوش بدهند. فرقی نمیکند که ملک یک پیرزن ندار
باشد یا یک مایه دار بی درد. پایش بیفتد، بین پول و ملک و انسان بودن، پول بیشتر را انتخاب میکنند. حقم دارند. آنقدر پوستشان را کندهاند که چشمانشان سرد شده است. در این تجارت هر چه قدر هم با برنامه پیش بروی و همه چیز را برای معامله فروش و یا مشارکت یک ملک کلنگی جفت و جور کنی، تا زمانی که پول کمیسیون را نگرفتی و مقداری از آن را خرج نکردهای نمیتوان هیچ کاری را تمام شده فرض کرد. گاهی در دقایق نهایی امضا یک قرارداد همه چیز به هوا میرود. مشتری بدقلق و فروشنده بدقلق و شرایط ناجور و حال احوال ناجور تر دست به دست میدهند تا همه ی رشتههای بافته شده ات را پنبه کنند. فرایند یک معامله فروش از چندین روز تا چندین سال ممکن است به طول بینجامد که بسته به نوع ملک و منطقه و قیمت و طرفین معامله متفاوت است. مگر شانس بیاوری که یک ملک را در کمتر از یک روز بفروشی، مخصوصا در منطقه یک تهران، این جا همه چیز، از زمین تا زیر زمین با کل کشور متفاوت است. پروژههای مشارکت در ساخت و یا فروش املاک کلنگی جزء
سخت ترین نوع فرایندهایی است که یک دلال حرفهای و جا افتاده در بازار میتواند طی کند. از میان این دو، در پروژههای مشارکت در ساخت ممکن است که برای آماده سازی چندین مالک و انتخاب سازنده مناسب با سلیقه آنها به مدت زمان ببرد. بدبختانه در این کار اگر بخواهی هردم بیل کار کنی و دست به فروش و معامله هر چیزی بزنی نمیتوانی یک ریال هم کاسب شوی، این کار کاملا تخصصی است، آپارتمان فروش نمیتواند مشارکت کار باشد. بحران از جایی شروع میشود که تازه کاران وارد بازار میشوند و میخواهند همه چیز معامله کنند و یک شبه پولدار شوند. با دادن قیمتهای خیالی به مالکین توقعشان را به سقف میچسبانند و ممکن است معاملهای را که یک حرفهای چندین ماه آماده کرده است را
به باد دهند. وقتی کمتجربهها وارد بزرگترین تجارت کشور میشوند شاید زیانی بدتر از نوسانات ارزی و تحریمهای نفتی به این بازار وارد کنند.
سایر اخبار این روزنامه
«ایران مال» موجب اشتغالزایی شده است
پول چاق
واعظی چرا حرفهای کیهان را تکرار میکند؟
تضعیف بانکها؛ هدف شایعهپردازان
درباره لباس استوک خارجی
محافظ یا فاصله انداز
بوف تنها پشت دیوار خط خطی!
Spv هنوز منتفی نشده است
از اشرافیگری پرهیز و به معیشت مردم و طبقاتضعیف اهتمام ویژه کنید
سال «حمایت از کالای ایرانی» و تبلیغ کالاهای خارجی در واگنهای مترو !
تبلیغات منفی مجلس علیه خود
تضعیف بانکها؛ هدف شایعهپردازان
ایرانول در اکثر شاخصها رشد خوبی داشته است
وزیر کشور: علی رضا رزم حسینی استانداری بسیار موفق است
جوابیه سازمان برنامه و بودجه به خبر آفتاب یزد
خودمان میدانیم حذف صفر بی تاثیر است !
ایجاد کانال مالی ناکام ماند؟
میخواهند ظریف را خسته کنند