واقعا اینگونه نیست که همه در حال بخور بخور هستند

«علی ربیعی» وزیر پیشین وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، در گفت‌وگو با ایسنا، با تاکید بر وجهه علمی و دانشگاهی خود، به آسیب‌شناسی معضلات اجتماعی در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی و ارائه تحلیل‌هایی درباره اتفاقات دی‌ماه ۹۶ پرداخت.در ادامه بخش‌هایی از این گفت‌و گو را می‌خوانید:
*در تحلیل نا آرامی‌های دی ماه ۹۶ چند مسئله قابل تبیین است؛ پیش از این معمولا در آشوب‌های خیابانی، سیاست خارجی را دخیل می‌دانستم اما این‌بار می‌توانیم رقابت‌های داخلی را در شکل‌گیری اعتراضات دخیل بدانیم؛ با این وجود باید بدانیم که این اقدام صورت مسئله را تغییر نمی‌دهد. آغاز اعتراضات دی‌ماه ۹۶ می‌تواند دلایل زیادی داشته باشد اما آن چه که من میخواهم به آن بپردازم علت دراز مدت است.
*عده‌ای فقر را علت این نا آرامی‌ها می‌دانند و برخی دیگر از محققین نابرابری را بر فقر اولویت می‌دهند؛ در ماه‌های منتهی به دی ماه ۹۶ با حصول برجام گرچه یک فرصت اقتصادی خوبی در کشور ایجاد شد، اما مانند آنچه که از ۶۰ سال قبل در توزیع نابرابر ثروت شاهد آن بوده‌ایم، توزیع درآمدی که بعد از گشایش برجام صورت گرفت، این نابرابری را کاهش نداد؛ در این شرایط معتقدم که بخشی از دلایل اتفاقات دی ماه ۹۶ با نابرابری و بخشی دیگر با فقر قابل بررسی است که دراین زمینه من نیز تاثیر نابرابری و بی عدالتی را بیشتر احساس می‌کنم.
*همواره در بطن جامعه علل نا آرامی نهفته است و امروز نیز علل مختلفی برای این ناآرامی‌ها وجود دارد؛ امروز در جامعه انتظارات برآورده نشده زیادی وجود دارد. علاوه بر این در دوران اخیر پدیده‌ای شکل گرفته که در دوران گذشته بی سابقه بوده؛ جامعه حدود ۶۰ سال است که در حال تجربه کردن نارضایتی از وضع اقتصادی است و تنها در اوایل انقلاب و در دوره بین سال‌های ۷۶ تا ۸۴ مشاهده می‌کنیم که مقداری از این نارضایتی‌ها کم شده است. آنچه که امروز به این نارضایتی اضافه شده، این است که احساس می‌شود دیگر آینده خوش‌بینانه‌ای پیش رو نیست و امید برای حل مسائل کم شده است.


*طی چند سال اخیر برخی جریانات سیاسی به صورت مداوم با اعمال فشار بسیار زیاد رسانه‌ای به نوعی موجب شکل گیری نوعی یاس اجتماعی در کشور شده‌اند.
* اینکه در شعارها گفته می‌شود «نه اطلاح‌طلب و نه اصولگرا» ممکن است به خاطر ناامیدی از این دو جریان و به نوعی بیان تمایل برای گذر از این جریانات باشد و نخبگان ناراضی می‌توانند این شعار را بیان کنند.
* سال قبل همزمان با اعتراضات مردمی در دولت بحث شد که باید در مواجهه با اعتراضات مدارایی بزرگ صورت بگیرد و بیشتر نیروی انتظامی وارد محل شود؛ این استراتژی دولت بود. با این وجود شاهد آسیب دیدن برخی از معترضین در تعدادی از شهرهای معترض بودم که علت آنها نیز برخی به دلیل ناکارآمدی در کنترل وضعیت، و برخی نیز به دلیل عدم یادگیری و آموزش مقابله با بحران از سوی نیروها بود، اما به طور اساسی هیچ دستوری برای برخورد بیشتر وجود نداشت و بنا بر مدارا بود. نکته‌ی جالبی هم که وجود داشت این بود که در آن زمان بسیاری از تریبون‌ها در حمایت از معترضان بود و بسیاری از افراد شاخص شهرهای معترض نیز از معترضان حمایت می‌کردند؛ علت این حمایت‌ها نیز ممکن است این باشد که به نوعی مخاطب اعتراضات را دولت می‌دانستند.
*به نظر من در نا آرامی‌هایی که علت معیشتی و اقتصادی دارد، به جز شنیدن صدا و همراهی کردن به نحوی که معترضان احساس کنند که تصمیم گیران به نحوی با آنها مشارکت می‌کنند، در حل مسائل، مسیر دیگری را توصیه نمی‌کنم؛ هر مسیر دیگری، تشدید کننده اوضاع و بردن یک اعتراض صنفی به ساحت سیاسی است؛ ما باید ساحت نا آرامی‌های صنفی و اقتصادی و حتی نا آرامی‌های اجتماعی و فرهنگی را از نا ‌آرامی‌های سیاسی و حتی ساحت نا آرامی‌های سیاسی را نیز از نا آرامی‌های امنیتی جدا کنیم؛ چراکه هرکدام از انواع ناآرامی، برخورد خاص خود را می‌طلبد و بردن ناآرامی‌ها به عرصه امنیتی نوعی تشدید کننده مسائل خواهد بود.
*واقعا شرایط کشور این گونه نیست که مسئولان جامعه همه در حال بخور بخور هستند؛ ما در سطوح مختلف مسئولین افراد سالم بسیاری داریم؛ درست است که این واقعیت هم در این زمینه وجود دارد که افراد و مدیرانی هم در بدنه اجرایی و قانون‌گذاری هستند که از سمت‌های مدیریتی سوءاستفاده‌هایی می‌کنند، اما ادراک از فساد بسیار گسترده‌تر از وضع موجود آن است؛ این عوامل هر کدام به اندازه خود در فقدان اعتماد میان مردم تاثیر گذار هستند.