اصلاحات ساختاری بودجه، ضرورت اجتناب ناپذیر

وقتی درمورد بودجه صحبت می‌کنیم منظور دخل و خرج سالانه دولت است. دخل دولت هم در سمت مالیات‌ها مشخص است و هم در سمت درآمدهای نفتی و هم در سمت سایر منابع درآمدی مثل فروش اموال دولت یا استقراض تحت عنوان فروش اسناد خزانه. از طرف دیگر هزینه‌های دولت هم مشخص است. بخش عمده هزینه‌های دولت هزینه‌های جاری و حقوق کارمندان، بازنشستگان یا هزینه‌های آب و برق و تلفن و جاری دستگاه‌های اجرایی است. وقتی که می‌بینیم دولت یارانه‌های متعدد مثلا یارانه حامل‌های انرژی پرداخت مستقیم حدود 40 هزار میلیارد تومان یا کسری صندوق‌های بازنشستگی مجموعا نزدیک به 80 هزار میلیارد تومان است، این عددها در سمت هزینه‌های جاری مشخص است همچنان که در سمت منابع درآمدی هم مشخص است. نکته این است که بودجه جاری سال آینده نسبت به سال 97، افزایشی نیست. به رغم اینکه ما تورم بالای 20 درصد داریم. یعنی بودجه جاری انقباضی تعریف شده، همچنان که بودجه عمرانی هم تغییری نکرده. یعنی سال گذشته که 62 هزار میلیارد تومان بوده سال آینده هم همین عدد است. اگر فرض کنیم هیچ اتفاقی نیفتد و الان در انتهای سال 98 به جای 97 هستیم حتما بودجه سال 99 بیشتر از سال 98 باید باشد. چون کارکنان دولت انتظار افزایش حقوق دارند ولی آیا متناسب با اینکه هزینه‌های جاری زیاد می‌شود درآمدها هم زیاد می‌شود؟ آنچه باید یک اصلاح ساختاری و بنیادی در اقتصاد ایران بیفتد این است که یک عزم ملی شکل بگیرد. مالیات که امروز تقریبا از 40 درصد اقتصاد ایران وصول می‌شود و 60 درصد باقیمانده یا معافیت است یا فرار مالیاتی، وصول شد. یا اینکه در دولت‌های هفتم و هشتم، وقتی مبنا کوچک سازی دولت شد که تعداد وزارتخانه‌ها کم شود و سالانه 5 درصد از کارکنان دولت کاسته شود ولی در دولت‌های نهم و دهم یکباره نزدیک به 400 هزار نفر نیروهایی که شرکتی بودند تبدیل وضعیت و کارمند دولت شدند. طبیعی است که منجر به حجیم‌تر شدن و افزایش هزینه‌های جاری خواهد شد. اقتصاد ایران نیاز به یک تصمیمات سخت دارد. در این تصمیمات سخت اگر اجماع ملی ایجاد نشود، هم دردناک است و هم عوارض دارد. این هم در سمت دولت به معنی کوچک سازی است و هم در سمت خارج دولت به معنی اخذ درآمدهای مالیاتی است و از همه اینها که بگذریم امروز ما شاید نزدیک به 10 برابر بودجه عمرانی کشور پروژه‌های نیمه کاره داریم.
ادامه صفحه آخر