روزنامه فرهیختگان
1397/11/28
الگـوی فـروش سینـمای ایـران
روزگاری بود که هر فیلمی در سینمای ایران اکران میشد، طبق ضوابط، ابتدا باید در جشنواره فیلم فجر به نمایش درمیآمد؛ اما کمکم تعداد تولیدات سالیانه سینمای ما به قدری بالا رفت که امکان نمایش تمام فیلمها در یک بازه زمانی 10روزه دیگر مقدور نبود. طبیعتا این وضع باید به گزینش سختگیرانهتر آثار سینمای ایران برای شرکت در مهمترین رویداد داخلیاش منجر میشد؛ اما آنچه در این سالها اتفاق افتاده، همیشه این نبوده است. جشنواره فجر بارها بنا به مصلحتسنجیهای محافظهکارانه مدیران فرهنگی، آثاری را به جمع رقبا راه داد که قابلیت حضور در این رقابت 10روزه را نداشتند و به این شکل، اعتبار فنی و هنری فستیوال را زیر سوال برد. از طرف دیگر بارها اتفاق افتاد که بهدلیل زد و بندهای فرقهای، بعضی فیلمها بهرغم شایستگیهای غیرقابل انکارشان، در جشنواره پذیرفته نشدند و این رویکردها در فصل اعلام نامزدها و اعطای جوایز هم خودش را بهوضوح نشان میداد؛ اما تاثیر اشتباهات هیات انتخاب فجر، بر روند سینمای ایران، بهرغم اینکه کمتر از رفتارهای هیاتداوران به چشم میآمد، در درازمدت عمیقتر و بیشتر بوده است. کنار رفتن معیارهای فنی، بیاینکه لااقل برگزارکنندگان فجر اعلام کنند معیارشان فنی نیست، به اعتبار این رویداد فرهنگی صدمهای محسوس زد. حالا عدهای پیدا شدهاند که شأن خود را بالاتر از حضور آثارشان در جشنواره فجر میبینند، درحالی که تابهحال حتی یک فیلم از فیلمهایی که سازندگانشان چنین رویکردی داشتهاند، اثر موفق و درخور اعتنایی از آب در نیامده است. «خوک» به کارگردانی مانی حقیقی و «خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی ازجمله این آثار هستند. هر دوی این فیلمها در جشنوارههای خارجی هم شرکت کردند اما موفقیت چندانی نصیب آنها نشد. شاید شأنی که بعضی فیلمسازان با حضور پیدا نکردن در فجر برای خودشان قائل میشوند، رفتهرفته رنگ خودش را از دست دهد و این اتفاق درحال حاضر هم تا حدودی افتاده است. اما هنوز هستند فیلمسازانی که هیچ تمایلی از طرف آنها برای حضور در این رقابت ملی دیده نمیشود و عمده این افراد متعلق به سینمای بدنه و صاحبان فیلمهای تجاری هستند. فروش ۳۸ میلیارد تومانی فیلم «هزارپا» در سالی که گذشت، بسیاری از توجهات را به سمت سینمایی جلب کرد که هیچ عنایتی به فستیوال فجر ندارد و البته در این خصوص ژست اپوزیسیون هم نمیگیرد و مدعی هیچچیز بهجز فروش نیست. شاید کاسبی از ساختارشکنیهای سیاسی و مذهبی که مدتها با دوپینگ جشنوارههای غربی، باعث دیدهشدن خیلی از فیلمسازان کماستعداد و آثار متوسط یا ضعیف آنها میشد، رفتهرفته رنگ و روی اولش را از دست داده باشد و چون مردم و مخاطبان، این بازی را بلد شدهاند، تاثیر سابق را نداشته باشد؛ اما جشنواره فجر حالا با پدیده سینماییای روبهرو است که مدعی چیزی جز فروش بالای آثارش، قائمبهذات بودنش و عدم اتکا به بودجههای عمومی نیست. سینمای ایران درحال حاضر شرایطی را سپری میکند که عملا تولید فیلم در آن صرفه اقتصادی ندارد و بهجز معدودی از آثار، باقی پروژهها بهلحاظ مالی زیاندهاند. میان فیلمهایی که اکثر آنها بهلحاظ مالی زیانده هستند، تعدادی مدعی کار در بخش خصوصی و استقلال از نهادهای دولتی و حکومتیاند و تعدادی دیگر رسما برای تبلیغ یک ایده یا سبک زندگی تولید شدهاند. فیلمی که برای تبلیغ و ترویج یک نگاه یا پاسداشت یا سپاسگزاری از ایده، عقیده، حماسه یا چنین چیزی ساخته میشود، آنقدر ملزم نیست که دخلوخرج خودش را بهلحاظ منطق اقتصادی توجیه کند و توضیح دهد و این دست پروژهها باید درخصوص میزان دستیابی به هدفی که از ساخت آنها مشخص شده بود، یا کیفیت نهایی کارها پاسخگو باشند. اما فیلمی که مدعی تولید در بخش خصوصی است، لااقل برای حفظ ادعای خود، باید بتواند این رقمها را با هم جور در بیاورد. رقیب جدید فجر که سینمای گیشهای است، در تعدادی از فیلمها توانسته دخلوخرج کار را با هم همخوان کند. «هزارپا» با فروش بسیار بالای خودش این تصور را به وجود آورد که فیلمهای تجاری خارج از جشنواره، قدرت بالایی در جذب مخاطب پیدا کردهاند؛ اما حقیقت ماجرا این نیست. سال گذشته ۲۸ فیلم که در ادوار مختلف فجر حضور داشتند، روی پردههای سینمای ایران آمدند و در مقابل ۴۶ فیلم اکران شد که در فجر حضور نداشتند. تعداد فیلمهای شرکت نکرده در جشنواره فجر که امسال به نمایش درآمدند، تقریبا دو برابر فیلمهای جشنوارهای بودهاند، اما فروش این ۴۶ فیلم در مقایسه با آن ۲۸ فیلم جشنوارهای، تنها چند درصد بیشتر است. به بیان آمارها، فیلمهای خارج از جشنواره که امسال به نمایش درآمدند، ۵۳ درصد و فیلمهای جشنواره ۴۷ درصد از فروش گیشهها را به خودشان اختصاص دادهاند. در کل، متوسط فروش فیلمهایی که بدون حضور در جشنواره فجر، مستقیما روی پرده آمدهاند، چیزی کمتر از ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان و متوسط فروش فیلمهای حاضر شده در جشنواره فجر، در حدود ۳ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان است. برای اثبات این نکته که فروش بالای «هزارپا» بهعنوان یک فیلم تجاری و خارج از قواعد فرهنگی فجر، استثنا بود نه قاعده، میشود با حذف این فیلم، میانگین باقی ۴۵ فیلمی که سال گذشته و بدون حضور در فجر اکران شدهاند را محاسبه کرد و به عدد یک میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان رسید؛ درحالی که آثار حاضر شده در فجر، با حذف «مصادره» که در صدر فهرستشان قرار دارد و درحالی که تعداد آنها بسیار پایینتر است و با حذف یک فیلم، طبیعتا باید به میانگین کلیشان صدمه بیشتری بخورد، به معدل ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان خواهند رسید. به عبارت سرراستتر، با حذف فیلم صدرنشین در جدول فروش آثار شرکتکرده در فجر، معدل فروش این فیلمها ۴۰۰ میلیون تومان پایین خواهد آمد ولی با حذف «هزارپا» معدل فروش فیلمهای اکران شدهای که در فجر نبودهاند، ۸۰۰ میلیون تومان افت خواهد کرد و این درحالی است که تعداد این فیلمها تقریبا دو برابر است و تاثیرگذاری یک اثر در معدل فروش کل آثار بسیار پایینتر خواهد بود. حتی خیلی از فیلمهایی که در فجر نبودهاند و فروش بالایی هم داشتند، بهلحاظ منطق تجاری، سود و زیان خودشان را توجیه نمیکنند که «قانون مورفی» ساخته رامبد جوان، شاخصترین آنهاست و هزینههای تولید چنین فیلمی به قدری است که همین فروش گیشهای بالا هم نمیتواند باعث بازگشت سرمایه اولیه شود. اما به هر حال چنانکه مشخص است در همین اکران محدود سینمای ایران و ظرفیت متمرکز ماندهاش در تهران و چند شهر بزرگ هم، جریان «فیلمفارسی» چنانکه ادعا میکند، سودآور نیست و اقبال مردم و مخاطبان به آثار جدیتر در کل بیشتر بوده است. با توجه به این نکات میشود میزانسن اکران سینمای ایران را طور دیگری چید و توجه ویژهتری به آن دسته از آثار داشت که در فستیوال فجر موفق بوده یا حداقل حضور داشتهاند. این رویکرد، درصورت توجه به مضمون آثاری که در فجر شرکت داده میشوند، نهتنها وضع فرهنگی بهتری را رقم خواهد زد بلکه بهلحاظ جذب مخاطبان به سالنهای سینما هم تدبیر بهتری است.
سایر اخبار این روزنامه