روزنامه قانون
1397/11/28
در انتظار لایحه اصلاح قوانین
عدم اعطای تابعیت ایرانی به فرزندانی که از مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی هستند، آسیبهای گوناگونی را به همراه داشته استموضوع این چنین است که اگر فردی از پدری ایرانی و مادری غیر ایرانی در هر جای دنیا متولد شود و حتی به ایران هم نیاید، میتواند تابعیت ایرانی بگیرد اما اگر در خاک ایران از مادری ایرانی و پدر غیر ایرانی متولد شود و حتی سالهای اولیه زندگی هم در ایران باشد، نمیتواند تابعیت ایرانی بگیرد
طبق نمونههای آماري صورت گرفته، 60 درصد خانوادههای داراي اين وضعيت در سه دهك پايين جامعه از نظر اقتصادي قرار دارند. قوانين موجود باعث تشديد فقر اين خانوادهها شده است
نايب رييس فراكسيون زنان مجلس شوراي اسلامي در گفت و گو با «قانون» به بيان ابعاد آسیبهای ناشي از قوانين فعلي تعيين تكليف وضعيت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان خارجي پرداخت.مشروح گفت و گوي معصومه آقاپور نماينده مردم شبستر و عضو كميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي را در ادامه میخوانید.
چرا ازدواج زنان ايراني با مردان غيرايراني در ايران تبديل به معضل شده است؟ آيا اين مساله فقط به ايران اختصاص دارد؟
در سطح جهان گونهای از ازدواجها تعريف شدهاند به نام ازدواجهاي فراملي. در اين ازدواجها هر يك از طرفين از مليتي متفاوت هستند و تشابهات فرهنگي ، شخصيتي و عوامل اقتصادي باعث ازدواج آنها شده است. اين نوع از ازدواجها در چند دهه اخير به خاطر افزايش سطح مهاجرتهای بینالمللی در سطح جهان رواج بسياري پيدا كرده است. در كشور ما ايران هم اين نوع ازدواجها در چند دهه اخير موضوعيت پيدا كرده اند. از يك سو تعداد زيادي از زنان ايراني با افراد مهاجر ساكن در ايران ازدواج کردهاند و از سوي ديگر تعداد زيادي از افرادي كه به خارج از كشور مهاجرت داشتهاند به ازدواج با افرادي از ساير ملل مبادرت ورزیدهاند.
يكي از معضلات بزرگ ما، ضعف قوانين و ضعف عملكرد دستگاههای اجرايي در مورد تعيين تكليف فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان خارجي در داخل ايران است. ارتباط فرزندان آن دسته از زنان ايراني كه در خارج از ايران ازدواج کردهاند با قوانين موجود بهطور كلي با ايران و سرزمين مادریشان قطع میشود. فرزنداني هم كه در كشور ايران به دنيا آمدهاند تا 18 سالگي در يك وضعيت برزخي به سر میبرند و تازه بعد از 18 سالگي میتوانند درخواست تابعيت ايراني داشته باشند.
وضعيت فعلي قوانين تعيين تكليف فرزندان حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان غيرايراني، چه معضلاتي را به وجود آورده است؟
اگر بخواهیم در حوزههای گوناگون بررسی داشته باشیم، موضوع عدم اعطای تابعیت ایرانی به فرزندانی که از مادر ایرانی و پدر غیر ایرانی هستند، آسیبهای گوناگونی را به همراه داشته است. از جمله آسیبهایي كه اغلب ناديده انگاشته میشود، آسیبهای روحي و رواني حاصل از قوانين فعلي است.این آسیبها مربوط به کسانی است که مدتهاست مادر ایرانی دارند و بسیاری از آنها در ایران زندگی میکنند اما ما حاضر نیستیم تابعیت ایرانی آنها را بپذیریم. خود این موضوع میتواند بهعنوان یک غده چرکین در ذهن و فکر افراد رشد کند و سالهای آتی ما را با تبعات این عقدههای روحی و روانی مواجه سازد. اگر حل این چالش را در اولویت قانونی و اجرایی قرار ندهیم، چهبسا سالهای آتی پس از مواجهه با مخاطرات آنها رسیدگی و درمان آن دیر شده باشد.یکی دیگر از موضوعات مهم در برخورد با این موضوع ، موضوع بیهویتی است. بیهویتی تعداد بالایی از فرزندان مادران ایرانی که آمارها بین 300 تا 700 هزار نفر را نشان میدهند.این بیهویتی خود منشأ و بستر بروز بسیاری از معضلات اجتماعی و امنیتی نیز هست؛یعنی این افراد به مثابه خودرو بدون پلاک هستند.عدم تعادل اجتماعی و محرومیت از امکانات اولیه سلامت اجتماعی و... از سایر مشکلات ایمني افراد نیز است.یکی دیگر از معضلات آن بحث تبعیض جنسیتی در این مورد است که نهادهای حقوق بشری بهانههایی را میتوانند در دست بگیرند.جدا از این مساله خود ما نیز این تبعیض جنسیتی را قبول نداریم؛نه تنها به خاطر موضوع حقوق بشری بینالمللی آن.موضوع این چنین است که اگر فردی از پدری ایرانی و مادری غیر ایرانی در هر کجای دنیا متولد شود و حتی به ایران هم نیاید، میتواند تابعیت ایرانی بگیرد.اما اگر در خاک ایران از مادری ایرانی و پدر غیر ایرانی متولد شود و حتی سالهای اولیه زندگی هم در ایران باشد، نمیتواند تابعیت ایرانی بگیرد.این موضوع خلاف عدالت است که هرچه سریعتر باید حل وفصل شود. در وضعيت کنونیشأن و منزلت مادر ايراني در نظر گرفته نمیشود.
راه حل اين معضلات چيست؟ آيا مجلس شوراي اسلامي نمیتواند براي آن راهكاري ارائه كند؟
راهكار اين معضل ارائه لایحه اصلاح قوانين از سوي دولت است. چرا كه در ساليان گذشته، طرح هيات ارائه شده از سوي مجلس به دليل داشتن بار مالي پرداخت یارانههای نقدي براي دولت از سوي شوراي نگهبان رد شده است. دولت بيش از يك سال است كه قول آن را به مجلس شوراي اسلامیداده و هنوز به صحن مجلس نفرستاده است. توقع از دولت این است که لایحه اعطای تابعیت را هر چه سریعتر به مجلس ارسال كند. اما در مرحله بعد موضوع طرح مجلس است که هم اکنون کمیسیون قضایی مجلس چند طرح را در دست بررسی قرار داده است. حداقلیترین موضوع این است که موضوع تابعیت افرادی را که در ایران زندگی میکنند،حل وفصل کنیم.این موضوع با توجه به اینکه در چند سال آتی به معضل بزرگی تبدیل خواهد شد در نتیجه همین سالها باید برای پیشگیری از آن راهکارهایی اندیشیده شود. هزینههایی كه در سالهای بعد بهخاطر اين وضعيت كشور متحمل خواهد شد به مراتب سنگینتر از بار مالي یارانهها براي دولت خواهد بود.
آيا اطلاعاتي از فرزندان حاصل از اين نوع ازدواجها در ايران داريد؟
طبق نمونههای آماري صورت گرفته، 60 درصد خانوادههای داراي اين وضعيت در سه دهك پايين جامعه از نظر اقتصادي قرار دارند. قوانين موجود باعث تشديد فقر اين خانوادهها شده است. چنين افرادي كه مستحق دريافت يارانه هستند از آن محرومند. اكثر اين كودكان حق تحصيل در مدارس ايران را پيدا کردهاند، اما نيمي از آنها به دليل شرايط سخت بي شناسنامگي و بیهویتی در جامعه ترك تحصيل میکنند. در دهکهای پايين جامعه، نيمي از اين كودكان حتي گواهي تولد هم ندارند و سن و سالشان مشخص نيست. در بين افراد داراي گواهي تولد، غالب فرزندان متولد شده از مادران ایرانی بین 13 تا 15 سال هستند.این افراد در چند سال آتی وارد فضای جامعه بهصورت جدی برای کار، اشتغال و تشکیل خانواده میشوند و بیهویت ماندن آنها بهخصوص در سنین قبل از 18 سال،خود بهعنوان معضلی دیگر مطرح میشود؛چراکه با ازدواج افراد بدون تابعیت یا هویت، فرزندانی بیهویت نیز متولد ميشوند که موج بعدی فاقد تابعیتها را مشاهده خواهيم كرد.
آيا در حوزه نمايندگي خود نيز با اين مشكلات به صورت نزديك برخورد داشتهاید؟
در حوزه نمایندگی خود مصادیقی از این مشکل نیز داشتیم و به عینه بنده شاهد مشکلات آنها بوده و هستم. دخترانی حاصل از ازدواج زنان ايراني با مردان غيرايراني که شرایط ازدواج و همسر خوب برای آنها فراهم شده اما چون فاقد تابعیت و شناسنامه هستند، ازدواج آنها از منظر اجتماعی و شخصیتی به مشکل برخورده است. پسري 13 ساله که مادرش ايراني بود و پدرش عراقي و به خاطر بي شناسنامگي هر كسي به خودش حق میداد كه در حق او ظلم كند و حتي در معرض تجاوز هم قرار گرفته بود كه با توجه به بیهویت بودن وی، پیگیریهای قضایی و انتظامی آن با مشکل روبهرو شده بود.
از نظر شما مهمترین موانع براي بهبود وضعيت فعلي چيست؟
مهمترین معضل در این رابطه یک موضوع و تلقی ذهنی غلط است. تلقی اینکه ما فرزندان مادران ایرانی را ایرانی نمیدانیم. مگر خون، وراثت، اخلاق و رفتار از مادر به فرزندان منتقل نمیشود؟مادران ما چه گناهی کردند که بزرگترین زحمات را برای فرزندان خود میکشند و از شیره جان خود برای فرزندان خود میگذارند اما حق انتقال تابعیت به فرزندان خود را ندارند.این خلأ و چالش را باید هر چه سریعتر و قبل از اینکه به معضلی بزرگ تبدیل شود، حل کنیم.معضل بعدی ذکر موضوعات و مسائل امنیتی در این حوزه است.به نظر بنده بیهویتی و بیشناسنامه بودن، بزرگترین تهدید امنیتی است و در نظر نگرفتن وجود تعداد بالایی از افراد و برنامه ریزی نکردن برای رشد و تربیت آنها نیز بزرگترین تهدید و چالش اجتماعی است. البته برای موضوعات احتمالی که ممکن است پیش بیاید، راهکار وجود دارد.بههر حال اجرای هر قانونی بدون ضرر نیست.اما اعطای تابعیت و شناسنامه و لحاظ کردن آنها و برنامه ریزی برای رشد و تربیت و سلامت آنها نفعش بیشتر از مضراتش است.برای مضرات احتمالی آن نیز البته همانطور که گفته شد، راهکارهایی وجود دارد.حداقلیترین کار این است که تکلیف افرادی که اكنون در ایران هستند و مشکل شناسنامهای و تابعیتی دارند، قبل و بعد از 18 سال حل و فصل شود.
سایر اخبار این روزنامه