روزنامه مردم سالاری
1395/10/23
فقدان هاشمیو بحران هویت مخالفان هاشمی
برکت سالها حضور قاطع و موثر هاشمیدر صحنه سیاست ایران، فقط منحصر به انقلاب، مبارزان همراه و پیشبرد اهداف و آرمانهای مشترک هاشمی با همراهانش نبود؛ در طول سالهای اخیر، عظمت و بزرگی هاشمی به اندازهای رسیده بود که هر قدرتطلب بیریشهای، «مخالفت با هاشمی» را مهمترین مشخصه هویتی خویش قرار داده بود و در پناه این هویتبخشی، حقارت خویش را پنهان میکرد؛ و این مهمترین علت آن همه تخریب هاشمیبود. این روش البته روشی ابتکاری و بیسابقه نیست؛ نقل است که حتی جاهلهای تهران قدیم وقتی میخواستند خودشان را مطرح کنند، به طیب فحش میدادند و ادعا میکردند من کسی هستم که با طیب درافتاده است! بر این اساس است که پیرمردی، نقص «نداشتن هیچ سابقه مبارزاتی» خود را با مقابله با هاشمیجبران میکند، گروهکی سیاسی، کم وزنی خود را با «آرزوی تکه - پاره کردن هاشمی» التیام میبخشد، مکملِ مخدر صاحب قلمیتهمت زدن به هاشمیاست، فرد دیگری که بیش از یک دهه است در آرزوی صندلی ریاست جمهوری میسوزد فرمان حمله به هاشمیرا صادر میکند تا شاید به آرزویش دست یابد و حتی بنده خدایی مدعی هزار مدل تخصص و دکترین، عقده عقیم بودنش را با ناسزا گفتن به فرزندان هاشمی تسلا میبخشد... واضح است که این هویتبخشی، پیوست به هویت هاشمیبود و فقط با بودن هاشمیمعنی داشت. بهترین شاهد این مدعی، محمود احمدینژاد است. او اگر چه هشت سال رئیس دولت بود اما بدون ساختن دوقطبی «احمدینژاد – هاشمی» آن هم با سوءاستفاده از تریبونهای عمومیمثل «مناظره انتخاباتی سال 88» و به برکت «سکوت هاشمی برای حفظ نظام»، الان هم هیچ هویت سیاسیای ندارد و داشتههایش از هشت سال دولتمداری فقط باعث مضحکه است: «هاله نور»، « ادعای مدیریت جهان»، «پاکترین دولت تاریخ»، «الهام بودن نامه به بوش»، «معجزه هزاره سوم» و.... با این توصیف، حالا که هاشمیرفته است، بحرانی عمیق دامنگیر این عزیزان شده است: بحران هویت ! از سویی هاشمی دیگر نیست وآنها هویتی که از تقابل با هاشمیجان میگرفت را ندارند؛ و از سویی دیگر، تشییع و تکریم بیسابقه مردم برای هاشمی، بیشتر آنها را تحقیر میکند. اگر این افراد شخصیتی مستقل داشتند الان باید همچنان روش این سالهای خویش را ادامه میدادند اما سخنان و مواضع این افراد در قبال هاشمیبه دو دوره متضاد تقسیم میشود: قبل از 19 دی 1395 و بعد از 19 دی 1395 ! میشود حدس زد که کار به اینجا هم ختم نمیشود؛ بلکه از این به بعد شاهد تعریفها، خاطرات دور و دراز و مصادره کردن هاشمی از سوی این دوستان هم خواهیم بود؛ اگر چه این تغییرات کمیزمان میطلبد. فوت ناگهانی هاشمینگذاشت این دوستان آن طور که باید و شاید برای حل بحران هویتی خود برنامهریزی داشته باشند. مثلا یک هفته قبل از فوت هاشمی، در صداوسیما از قول مایکل لدین گفته میشد که «هاشمیخواستار تحریم های فلجکننده غرب در قبال ایران شده بود». با این حال بحران هویت، اقتضا میکند که در اسرع وقت، هاشمیتوسط کسانی مصادره شود که دلشان میخواست او را تکه – پاره کنند!
سایر اخبار این روزنامه
فقدان هاشمیو بحران هویت مخالفان هاشمی
هاشمی به صراحت لهجه معروف بود
روابط با ایران مانع روابط عادی با جهان عرب نیست
چراغ سـبز تهـران به ریاض
شکلگیری برجام را هم میتوان از ایدههای آیتالله هاشمیرفسنجانی دانس
قدردانی رییس جمهوری از حضور مردم در تشییع آیتالله هاشمی رفسنجانی
مراسم ترحیم آیتالله هاشمی رفسنجانی با حضور رهبر انقلاب برگزار شد
نگرانی در نطق آخر
تعهد قاطع 5+1 برای اجرای کامل برجام