همچنان بايد مقاومت كنيم

رئیس‌جمهوری محترم گفته‌اند «با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم مگر آنکه آنها اعتراف به قصور و تقصیر خود در برجام و... کنند.» اولا ما همه دانش‌آموزان می‌دانیم که مذاکره ابزار سیاست و اجتماع و زندگی است. در مذاکره خطا و خیر و شکست و نتیجه هست ولی در نفی مذاکره در شرایط برابرآن هم هیچ فایده و فخر و فتحی ندارد. اگر آمریکایی‌ها -به فرموده شما- ۷ و ۸ و ۵ و چند بار تقاضای مذاکره کردند و نپذیرفتید، اکنون ما باید به کدام دستاورد این مذاکره نکردن هورا بکشیم و کف بزنیم؟ در هر مذاکره بُرد و باخت منطقا قابل تصور است ولی مذاکره نکردن که مثل دیکته ننوشته است، چه جای غرور است؟ مذاکره نکردن ایران مانند ادعای دانش‌آموزی است که می‌گوید: «اصلا در کنکور دانشگاه‌ها مردود نشده است» و چون همگان متحیر ازاین همه آمادگی و هوش می‌شوند، او فورا توضیح می‌دهد که «من اصلا تا به حال در کنکور شرکت نکرده‌ام.» رئیس‌جمهوری محترم گفتند: «اینکه ما در سختی هستیم به‌خاطر آن است که راهی جز مقاومت نداریم، اگر راه و گزینه دیگری بود حتما بررسی می‌شد». جناب روحانی! من ایرانی شهروند معمولی ضد ضد انقلاب می‌پرسم ما دقیقا در برابر چه چیزی و چرا مقاومت می‌کنیم؟ و ما باید مقاومت کنیم؟ ۴۰ سال، ۱۴۰ سال و یا ۴۰۰ سال. آیا ما مدافع فراگیری حقوق بشر و مبشر ریشه‌کنی فقر و فساد هستیم. رئیس منتخب و محترم قوه مجریه همچنین گفت: حزب و تحزب خوب است ولی ما در ایران حزب درست و حسابی نداریم، احزاب ایرانی فصلی و موقت هستند. ما در بین همه کشورهای خاورمیانه بیشترین سابقه احزاب را داریم و حزب‌هایی از همه نوع در ظرفیت جامعه ما بوده است. از احزاب ملی و کارگری و زنان و زیست محیطی و... این دولت‌ها‌ بودند که عرصه را بر احزاب تنگ کردند تا در فضای غیرشفاف و غیررقابتی زیست سیاسی غیرپاسخگو داشته باشند و از رشد فرهنگ سیاسی حزب محور و بالندگی جامعه مدنی در ایران استقبال خوبی در عمل نشد. احزاب ایرانی در سنگ و صخره استبداد سیاسی پایدار ۱۵۰‌سال اخیر با صبر و رنج برخی ماندند، گاه باختند و برخی مُردند و رفتند. بی‌اندکی شنود نقد و شکوه رقابت و خلاقیت. بخشی از نطق و نظر شما واقعیت‌ها را کمرنگ و من مخاطب را ناخرسند کرد. شما به مشکلات موسسات اعتباری پرمساله اشاره کردید و گفتید که دولت شما ۳۰هزار میلیارد تومان بابت فساد و تبهکاری آن موسسات پول و خسارت پرداخت، اما نتوانستید بگویید آنها که بودند و از تبار کدامین قبیله و قبله بودند که چنین مکار بوده‌اند که همه ما و شما در خدمت آنها بوده‌ایم؟ شما در حداکثر تلاش برای شفاف‌سازی فقط گفتید آن آدم‌ها... که این پول‌ها را بردند! و ما تازه فهمیدیم که آدم‌ها آن پول‌ها را بردند و نه موجودات فرازمینی و نه دشمنانی که ما در برابرشان همچنان در مقاومتیم. اگر می‌توانید کاری کنید و اگر می‌توانید، بگویید که من می‌توانم کاری کنم، زیرا بنا به قولی منسوب به ناپلئون بناپارت: «اقرار به ناتوانی، خود یک نوع توانستن است.»
* استاد دانشگاه