روزنامه خراسان
1398/02/02
دردهای یک زایشگاه
با ما از تجربهتان از مراجعه به ادارات مختلف استان بگوییدو مشکلات را با #سرزده به شماره ٢٠٠٠٩٩٩پیامک کنید
از «سرزده» بیشتر بدانید
حتما برای شما هم پیش آمده که برای انجام و پیگیریِ کاری، به یک اداره دولتی سر بزنید و به هر دلیل از این تجربه، خاطره خوشی در ذهنتان نمانـده باشد. بوروکراسی و کاغذبازی، کاستیهای ساختار اداری و ناهماهنگیِ سیستم، امروز و فـردا کردن کارمندان و برخورد نامناسب با اربابرجوع، قطع بودن گاه و بیگاه خطوط تلفن و اینترنت، مرخصی و ماموریت و جلسات طولانی مدیران، حضور نداشتن کارکنان به بهانههایی مثل صرف صبحانه و ناهار و... از جمله دلایلی است که معمولا منجر به راه نیفتادنِ کار ما بهعنوان مُراجــع و نیاز به دوباره و چندباره سر زدن و خسته و فرسوده شدنمان میشود. به همین دلیل، بیشترمان از ساز و کار و نحوه پیشرفت امور در ادارههای دولتی شاکی هستیم و از تصور مراجعه به ادارههای دولتی، لرزه برانداممان میافتد. صفحه حرفمردم به احترام همین دغدغهها و برای نظارت بر شرایطِ کلی پاسخ گویی ادارههای دولتی به مراجعان، هر هفته و در قالبی با عنوان «سر زده در ادارات»، بیخبر و بدون هماهنگی به یکی از ادارات مختلف مشهد سرکشی میکند، حرف و درددل مراجعان را میشنود و منعکس میکند و در ادامه، تلاش میکند گفتوگوی چهرهبهچهرهای با مسئولان آن اداره برای شنیدن پاسخهایشان به مشکلات مردم، ترتیب دهد. نهمین قرار سرزده ما، دیدار با مُراجعان و بیماران بیمارستان تخصصی زنان و زایمان امالبنین(س) است که پیش رویتان قرار دارد.
درباره پیشینه و خدمات بیمارستان تخصصی زنان و زایمان امالبنین(س)
بیش از 40 سال قبل، یک مرکز درمانی برای خدماترسانی به قشرهای مختلف جامعه، بهخصوص افراد کمبضاعت واقــع در چهارراه زرینه، خیابان مرحوم آیتا... بهجـت تاسیس شد که پس از چندی، با توجه به افزایش مراجعه کنندگان و گسترش حوزه خدمات، بهلحاظ فیزیکی توسعه یافت و در مجاورت ساختمان قدیم، ساختمانی جدید در پنج طبقه با پیش بینی امکاناتی مثل 100 تخت بستری، زایشگاه و اتاقعمل به عنوان بیمارستان و زایشگاه ویژه بانوان ساخته شد. بیمارستان، پس از پایان یافتن ساخت و تامین تجهیزات، طبق وقفنامه رسمی به دانشگاه علوم پزشکی مشهد واگذار شد مبنی بر این که به عنوان یک بیمارستان اختصاصی زنان و زایمان مورد بهره برداری قرارگیرد و کلیه کادر پزشکی و درمانی و اداری آن تا حد امکان از بانوان تشکیل شود. به این ترتیب اولین و تنها بیمارستان مختص زنانِ شرق کشــور با مراعات همه جوانب شرعی و موازین دینی در مشهد مقدس دایر شد و سالهاست مشغول خدمترسانی به زنان و مادران است.
یک بیمارستان تخصصی و پُرمراجع، بــدون پارکینگ
صدای بوق ممتد و آزاردهنده خودروها، توقف انبوه خودروهای شخصی در حاشیه خیابان و حتی پیاده روهای اطراف، ساختمان پنج طبقهای که بیش از بیمارستان، به یک مجتمع مسکونی شبیه است، با محــوطهای بسیار کوچــک که آنهم توسط یک آمبولانس اشغال شده؛ این نمای بیرونی تنها مرکز تخصصی و اختصاصی زنــان و زایمانِ شرق کشور است: بیمارستان حضرت امالبنیـــن(س) واقع در خیابان آیتا... بهجت 16 که مقصد نهمیــن «سرزده» روزنامه خراسانرضــوی است. با کمی پرس و جــو متوجه میشویم از پارکینگ برای مراجعه کنندگانی که از سرتاسر استان و حتی شهرستانهای استانهای مجــاور برای بیماریهای زنان یا زایمان به این بیمارستان مراجــعه میکنند، هیچ خبری نیست و فقط یک پارکینگ برای کارکنان مرکز، در کنار بیمارستان در نظر گرفته شده است؛ به همیــن دلیل، تمام فضای اطراف بیمارستان و حتی دقیقا زیـر تابلوهای «پارک ممنوع»، «محل پیاده کردن کپسول اکسیژن»، «محل انتقال بیمار» و... خودروهای بسیاری، از سر ناچاری پارک شدهاند. در همین هنگام شهروندی که قصد مراجعه به بیمارستان را دارد، از نگهبان میپرسد خودرویم را کجا پارک کنم؟ و نگهبان پاسخ میدهد: در خیابانهای اطراف!
بیمارستانِ بدون صندلی، سایه بان و سرویسبهداشتی کافی
وارد بیمارستان میشوم. زنِ بارداری، آهسته آهسته در حال ورود به بیمارستان است و دو خانم دیگر، همراهش هستند و چندین کیف بزرگ، به دست دارنــد و پرس وجوکنان به سمت پذیرش میروند. داخل محوطه بیمارستان، تعداد محــدودی نیمکت و صندلیهای سبز و قهوهای رنگ چیده شده است که تعدادشان برای نشستن و استراحت مراجعه کنندگان، اصـلا کافی نیست و عده زیادی، ایستادهاند یا در حال قدم زدن هستند. درون محوطه، یک دستگاه آبسرد کن تعبیه شده که متاسفانه چون مخزن لیوانهای کاغذیاش خالی است، هر کس که قصد آبنوشیدن دارد، با دست آب مینوشـد. از آن جــا که چندین ساعت از صبح تا بعدازظهر در بیمارستان میمانم، میبینم که در اوج گرما و تابش مستقیم نور خورشید، هیــچ سایه بانی وجود ندارد تا در سایه خنکش پناه بگیری. علاوه بر این، هم در محــوطه و هم در ساختمان، تعداد سرویسهای بهداشتی بسیار کم است و برای هر بخش، فقط یک سرویس بهداشتی در نظر گرفته شده که با توجه به تعداد مراجعه کنندگان کافی نیست. با وجود این که بخشی از ورودی سرویسهای بهداشتی، بهشکل رمپ ساخته شده، اما شیب آن بهقدری تند است که بعید است مناسب معلولان باشد. نکته دیگر، جای خالی داروخانه در بیمارستان است که داد بسیاری از مراجعهکنندگان را درآورده؛ یک بیمارستان تخصصی بدون داروخانه!
مادران در این بیمارستان درحساسترین لحظات زندگیشان تنها هستند
ویژگی مهم بیمارستان حضرت امالبنین(س) که ظاهرا جزو شروط واقف مرکز است، این است که هیچ مردی، حتی همسر زنان زائو حق ورود به فضای درمانی را ندارد و غیر از فضای ورودی که شامل پذیرش و حسابداری است، هیچ مردی نمیتواند به ساختمان پنج طبقه بیمارستان وارد شود. این یعنی زنانی که این بیمارستان را برای زایمان فرزندشان انتخاب کردهاند، در حساسترین لحظات زندگیشان که ممکن است طولانی و کشدار هم شود، از حضور همسر و پدر فرزندشان محــروماند و تنها هستند. گوشهای از سالن پذیرش، نمازخانهای است که برخی همراهان بیمار از سر ناچاری، بهعنوان فضایی برای استراحت از آن استفاده میکنند. وقتی با همراهان سر صحبت را باز میکنم، گلایه میکنند که: «آرزوی یک دقیقه خواب داریم. نه جایی برای استراحت است، نه بوفهای برای تهیه خوراکی و نه صندلی کافی برای نشستن و نه پریزی برای شارژکردن تلفنهمراه مان.» بانوی میان سالی که با چهره ای درهم و ناراحت قدم میزند مدعی میشود: «دلواپس دخترم هستم. او را به اتاق درد در بخش زایشگاه بردهاند و من هم چند ساعتی است از او جدا شدهام و اجازه ندارم به آن بخش بروم. قانون این جا، این گونه است که بیمار وقتی وارد بخش زایمان میشود، دیگر باید از همراهانش حتی مادر خداحافظی کنــد و حتی اگر این پروسه چندین روز طول بکشد، تنهای تنهاست.ای کاش شرایطی فراهم میکردند که امکان ارتباط زائو حداقل با مادرش فراهم و درد بیمار از نظر روحی و روانی کمتر شود و با شرایط بهتری بتواند درد را تحمل کند.»
جای خالی ماموران ثبتاحوال
زن سالمندی در حالی که وسایل مادر و کودک را در دست دارد، مدعی است: «بیش از 3ساعت است دخترم زایمان کرده و نوهام به دنیا آمده، اما هنوز موفق به دیدن هیچ کدامشان نشدهام و دل شوره دارم. شاید دخترم به چیزی نیاز داشته باشد، شاید اتفاقی برایش افتاده است، یعنی نوهام سالم است؟ این قانون بیمارستان که بیمار بستری در بخش زایشگاه، نباید هیچ ارتباطی با محیط بیرون داشته باشد، قانون آزاردهندهای است.» مردی که پدر نوزاد نورسیدهای است، شاکی و عصبانی مدعی میشود: «در حالی که باید هر روز، یک کارمند ثبتاحوال در زایشگاههای شهر برای ثبت تولد نوزادان حضور داشته باشد، بیش از دوساعت و نیم است که منتظر مامور ثبت احوال برای ثبت مشخصات فرزندم هستم اما خبری نیست!»
نوبتدهــی فقط اینترنتی، آنهم با معطلی بسیار زیاد
وارد سالن ورودی میشوم. بانویی با لباس محلیِ یکی از استانهای جنوبی، جلوی بخش اطلاعات، مشغول چانه زدن و خواهش کردن از مسئول این بخش است. وقتی میپرسم درخواستش چیست، مدعی میشود: «درخواست نوبت از بیمارستان دارم اما میگویند نوبتدهی این مرکز فقط بهشکل اینترنتی است. هرچه التماس میکنم و میپرسم افرادی مثل من که سواد استفاده از فضای مجازی را ندارند، چگونه باید از خدمات این مرکز استفاده کنند، کسی راهحلی ندارد!» مسئول اطلاعات که شاهد گفتوگوی ماست وقتی تعجب مرا میبیند، رو به من تایید میکند: «فقط میتوان اینترنتی نوبت گرفت و چارهای نیست.» کمی جلوتر، با صفی طولانی از زنانی که برای موارد مختلف، با وقت قبلی مراجعه کردهاند مواجه میشوم که به دلیل نبود صندلی، ایستادهاند. از خانم بارداری که با چهرهای خسته، در نوبت ایستاده میپرسم: چه مدت است که در نوبت هستی؟ لبخندی میزند و میگوید: «2ساعتی میشود.» و چون تصور میکند من هم جزو بیماران هستم، ادامه میدهد: «بعید میدانم امروز بتوانی ویزیت شوی. ببین! تا چشم کار میکند زنان منتظر ایستادهاند تا نوبتشان شود...»
کاش پرسنل، برخورد مهربانانهتری داشتند
با یکی از مراجعه کنندگان که خواهرش زایمان کرده و بستری است، همکلام میشوم. زن، دلیل انتخاب این بیمارستان را رایگان بودن هزینه زایمان طبیعی ذکر میکند و میگوید: «ای کاش برخورد کارکنان بیمارستان، با بیماران و همراهانشان کمی مهربانانهتر باشد تا تحمل درد برای بیمار و همراهش، آسانتر شود. چه خوب میشد افرادی که در این محیط کار میکنند، آستانه صبر و تحملشان را کمی بالا ببرند. این جا مدام صدای جرو بحث کارکنان با بیمار و همراهانش به گوش میرسد و بهشخصه فکر میکنم مراجعهکنندگان که معمولا در شرایط خوبی نیستند، از این برخوردها و سر و صداها دچــار تنش میشوند.»
انتظار 2 ساعته برای پزشک اورژانس و گلایه از تجهیزات خراب
از سالن خارج میشوم و به بخش اورژانس میروم. فضای اورژانس بسیار محدود است و چندین زن باردار باچهرههای مضطرب، روی صندلی و تخت نشستهاند. یکی از زنان در حالی که درد میکشد، از دوساعت پیش منتظر پزشک کشیک است تا ببیند زمان تولد فرزندش رسیده یا نه. از زنِ دیگری که کنارم نشسته میپرسم شما هم برای زایمان به این بیمارستان آمدهاید؟ با اخم و دلخوری و نگرانی میگوید: «نه! چند ساعت بود جنین تکان نمیخورد، نگران شدم و به این جا آمدم تا سلامتی جنین کنترل شود اما دقیقا یک ساعت به دلیل خراب بودن دستگاه نوارقلب جنین، مجبور شدم زیر دستگاه بمانم. مثلا اینجا بیمارستان تخصصی زنان و زایمان است؛ واقعا باید وضعیتش این باشد؟» زن دیگری مدعی میشود: «یکی دو ساعت پیش، زن بارداری را که چند روزی از زمان زایمانش گذشته بود و تپش قلب شدیدی داشت، با گفتن این که تجهیزات مناسبی نداریم و اگر برایت مشکلی پیش بیاید، مسئولیتش با خودت است، برگرداندند و گفتند به بیمارستان دیگری مراجعه کن...»
مامای بیمارستان: اگر مشکل مالی نداری، به بیمارستان دیگری برو
در معرفی امکانات بیمارستان امالبنین(س)، از «انجام زایمان فیزیولوژیک و زایمان طبیعی بی درد» یاد میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره، از یک مامای فعال در بخش پرس و جو میکنم که میگوید: «تا چند وقت قبل در این بیمارستان امکانِ زایمان بدون درد در آب وجود داشت، اما تعطیل شد و اکنون فعال نیست.» میگویم: «شنیدهام در این بیمارستان به این دلیل که زیرنظر علومپزشکی است، معمولا دانشجویان بالای سر بیمار هستند و امکان خطا در انجام عمل و زایمان وجود دارد که میگوید: «درست شنیدهای. امکان خطا وجود دارد و به همین دلیل پیشنهاد میکنم اگر برای پرداخت پول مشکلی نداری، برای زایمان به بیمارستان دیگری مراجعه کن.»
آسانسور مشغول است
وقت ملاقات فرا رسیده است و همراهان بیمار میتوانند دقایقی کنار بیمارشان باشند. برای وارد شدن به بخش، باید از تعداد زیادی پله بالا رفت و رمپ مخصوص برای افراد معلول وجود ندارد. از طرفی، جلوی آسانسور تعداد زیادی ملاقات کننده، دقایق طولانی منتظرند. چون 15دقیقه میگذرد و از آسانسور خبری نیست، تعداد زیادی از ملاقات کنندگان از پلههای خروج اضطراری که کنار آسانسور تعبیه شده، بالا میروند و با توجه به این که ساختمان چهار طبقه است حدود 150 پله باید طی شود. من که منتظر آسانسور ماندهام، بالاخره وارد میشوم اما با دیدن نوزاد بسیار کوچک و ضعیفی که درون انکوباتور قرار دارد و با همین آسانسور که طبیعتا فضای استریل ندارد جابهجا میشود، متعجب میمانــم.
باتوجه به حضـور سرزدهمان بهعنوان یک مُراجع به این مرکز درمانی مهم که نقش و وظیفه حساسی بهعهده دارد و کوچکترین کمی و کاستی در امکانات و تجهیزات و رسیدگی، میتواند به مشکلات غیرقابل جبران منجـر شود، پس از بررسی شرایط و دیدن ضعفها و کمبودها، تلاش کردیم توضیـحات مسئولان بیمارستان و دانشگاه علومپزشکی مشهد را درباره ابهامات و انتقادهای مطرح شده بشنویم و چاپ کنیم. منتها متاسفانه طی دو روز که به شکل حضوری در بیمارستان بودیم، خانم دکتر «فاطمه تارا» رئیس بیمارستان یا در اتاقعمل مشغول جراحی بود یا در دفترش حضور نداشت، مسئول روابطعمومی بیمارستان نیز در دسترس نبود و تماس ما با روابطعمومی دانشگاه علومپزشکی نیز منجر به انجام مصاحبه با مسئولان بیمارستان برای پیگیری مشکلات مردم نشد و نتیجهای در بر نداشت.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
تورم نقطه به نقطه از 50 درصد فراتر رفت
سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه شد
لزوم گذر پاکستان از «وعده» به «عمل»
گرمایش زمین و راهکارهای ساده مقابله با آن
ائتلاف های عراقی در مسیر شکنندگی
ماجراجوییهای سالمندان!
اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی از استغنا تا احتیاج
اقتصاد پسا سیل ایران
حمله وزیر به شبکه رانت دارو
تمنای ظهور
خنثیکردن توطئههای مستکبران با تقویت مشترکات
قول های روحانی برای جبران خسارت سیل زدگان
کشتار در «عید پاک»
دردهای یک زایشگاه
بازار ارز چشم انتظار 2 رخداد جدید
7 راهکار «صمت» برای رونق تولید