روزنامه خراسان
1398/03/21
سودای پیروزی با آبگوشت جادویی!
دوران شاه عباس اول، همانطور که دوران اعتلای صفویه محسوب میشود، سرآغاز انحطاط این دودمان نیز است. شاه مقتدر صفوی که آوازهای عالمگیر داشت، برای آنکه از شر رقبای تازه به دوران رسیده مصون باشد، آن ها را در حرمسراها محبوس میکرد و عنان تربیتشان را به دست زنانی میداد که هر یک در سودای مادرِ شاه شدن میسوختند و برای رسیدن به مقصود، از هیچ اقدامی، حتی قتل کودکان، خودداری نمیکردند. در چنین فضای تاریکی، شاهان صفوی بعدی پرورش یافتند تا آنچه را شاه عباس اول ساخته بود، ویران کنند و زوال خاندان شیخ صفیالدین اردبیلی را رقم بزنند. شاهان صفوی بعدی، افرادی خودخواه، نادان و در عین حال، بیخبر از اوضاع و احوال جهان و ناآشنا به فنون و رموز مملکتداری بودند و همین مسئله، بر شقاوت شخصیت آن ها میافزود و سببساز افول و زوال قدرت صفویه بود. با این حال، در بین شاهان متأخر صفوی، شخصیت، اخلاق و منش شاه سلطان حسین، واپسین شاه این دودمان، در مقایسه با دیگر شاهان صفوی، یک مصیبت تمام عیار است.محصول خالص حرمسرای سلطانی!
شاه سلطان حسین، پسر بزرگ شاه سلیمان صفوی، در سال 1079 هـ.ق به دنیا آمد. نقل است که شاه سلیمان، پیش از مرگ، به درباریانش گفته بود که اگر طالب زندگی راحت و بیدغدغه هستید، پس از من سلطان حسین را شاه کنید و اگر میخواهید در محدودیتهای ناشی از انضباط سخت روزگار بگذرانید، به سراغ مرتضی، پسر دومم بروید! درباریان هم که حال و حوصله شاه منضبط را نداشتند، پس از مرگ سلیمان، یکراست به سراغ سلطان حسین رفتند و او را به شاهی برگزیدند. سلطان حسین تا سال 1105، یعنی تا 26 سالگی، همه اوقات خود را در حرمسرای سلطنتی گذرانده بود؛ چنانکه معروف است حتی توانایی نشستن بر پشت اسب را نداشت و از فنون نظامی، کاملاً بیبهره بود. مورخان او را با صفاتی همچون راحتطلب، بیخیال، شهوتپرست و خرافاتی توصیف کردهاند و این تعابیر درباره او، با توجه به شواهد تاریخی، به هیچ وجه گزافه نیست.
پادشاه رمال دوست
یکی از مصیبتهایی که بلای جان حکومت دودمان صفوی شد، اهتمام شاه سلطان حسین به مسائل پیش پاافتاده و علاقه مفرطش به رمالی و طالعبینی بود. گاه پیش می آمد که برای او میوهای نوبرانه یا به غیرفصل میآوردند و شاه لب به آن نمیزد تا منجمباشی سعد یا نحس بودن تناول آن را تعیین کند و در باب چگونه قاچ کردن میوه و نیز نوع چاقویی که باید میوه با آن برش بخورد، به انداختن اسطرلاب متوسل شود! کار به همینجا ختم نمیشد و شاه هالوی صفوی، در بسیاری از مواقع، نظر رمالان و منجمان را بر دیدگاه علما، طبیبانِ حاذق و دانشمندان ترجیح میداد و حاضر نمیشد برای مداوای بیماریاش، لب به داروهایی بزند که اطبا تجویز کرده بودند، مگر آنکه رأی و نظر منجم باشی را بداند. شاردن در سفرنامه خود تصریح کردهاست که شاه سلطان حسین، حتی برای مراجعه به پزشک، از منجم باشی ساعت سعد و نحس مطالبه میکرد؛ گاه این اقدام، بر وخامت حال وی میافزود، اما حاضر نبود دست از خرافهپرستیاش بردارد.
آبگوشت بُزباشِ همایونی
شاه سلطان حسین در عرصه خرافهپرستی، خود را فقط به منجم و رمال محدود نمیکرد و گاه شخصاً، دست به نوآوریهایی در زمینه رمالی و جادوگری میزد! یکی از اقدامات او که شهرت دارد و جنبه طنز آن بر دیگر جوانبش غلبه پیدا کرده، روایت پخت آبگوشت سحرآمیز با دستورالعمل ابداعی شاه صفوی است! آبگوشتی که قرار بود به سربازان خورانده شود تا در هنگامه هجوم افغانها به اصفهان، نامرئی شوند و اینگونه بر دشمن مهاجم، غلبه پیدا کنند! آبگوشت باید در ظرفی تهیه میشد که در آن، دو پاچه بُز نَر با 325 غلاف سبز نخود، مخلوط شود و دوشیزهای بر آن اورادی را بخواند که شاه تدوین کرده است. اما این اقدام، تأثیری بر سرنوشت شوم شاه نادان صفوی نگذاشت و با تصرف اصفهان توسط شورشیان افغان، او تاج و تخت را وانهاد و مدتی بعد، توسط اشرف افغان گردن زده شد. شاه سلطان حسین حتی برای دفاع از پایتخت خود نیز، گرفتار اوهام و خرافات بود و میخواست با اوراد جادویی، شورشیان را سرکوب کند؛ همان رویکردی که بعدها به مثابه میراثی، در دودمان قاجار نیز، بروز پیدا کرد و اشعاری حماسی را علیه ژنرال پاسکویچ، بر ذهن فتحعلیشاه قاجار جاری میکرد: «زنم بر فرق پاسکوویچ که دود از پطر برخیزد!»رویکرد شاه صفوی در توجه به خرافات و آمیختن آن با وجوه مختلف زندگی روزمره، باعث گسترش چنین اوهامی در میان مردم شد و جامعه نیز، تحت تأثیر دربار و درباریان، به خرافاتی آلوده شد که به تدریج، به تعطیل شدن دکان عقلانیت انجامید و آغازگر رکودی بود که در این زمینه و به مدت چند قرن ادامه داشت و ایرانیان را از دستیابی سریعتر به علوم و فنون کاربردی محروم کرد.
منابع:
انقراض سلسله صفویه ؛ لارنس لکهارت؛ ترجمه مصطفی قلی عماد؛ مروارید؛ 1368
روزگاران؛ عبدالحسین زرین کوب؛ سخن؛ 1396
سیاحتنامه شاردن؛ سرجان شاردن؛ ترجمه محمد عباسی؛ امیرکبیر؛ 1335
سایر اخبار این روزنامه
ردپای چند زن در زندگی نجفی !
ستاره های داخلی قیمتی تر شدند
مرغکی که دیگر روی شانه کودکان نمینشیند !
جولان قاتل آبی در روزهای گرم
واکنش رئیسی، پلیس و اسنپ
برنامه فوری یا فهرست آرزوها
دیگران از کجا آمده اند؟
برنامه فوری یا فهرست آرزوها
2 دلیل افت این روزهای قیمت خودرو
الگوی «قلعه گنج» برای 14 منطقه کم برخوردار کشور
سودای پیروزی با آبگوشت جادویی!
سکوت اد امه دار «داوری» در برابر ادعاهای جنجالی
نتیجه ملاقات متهمان با یکی از موسسات مالی مطلوب نبود
اکانت های مُنا « فِیک» ین!