سنجش تعهد مخالفان دولت!

 
 
دولت که سامان اقتصادی در دستان اوست نیاز به حمایت و پشتیبانی و همراهی دارد و در شرایط کنونی که وارد یک جنگ اقتصادی همه‌جانبه شده‌ایم بیش از هر زمان دیگری قوه مجریه نیازمند تدارک و تفاهم و تعامل است. مثال‌های بسیاری می‌توان برشمرد که در صورت اعمال سیاست‌ها و جهت گیری‌های دولت و بروز اقتدارش از فشارهای اقتصادی به مردم کم می‌شود و تحریم‌های اقتصادی اثرات زیانبار کمتری برجا خواهند گذاشت. برای نمونه همه می‌دانیم که هم اکنون یارانه عظیمی از محل حامل‌های انرژی، خصوصا بنزین به شکلی کاملا ناهمگون و ضد اقتصادی و حتی تبعیض آمیز در حال توزیع است. از یک سو طبقات مرفه جامعه آنها که حتی نوکرشان خودرو اختصاصی دارد حداکثر استفاده را از این یارانه‌ها می‌برند و از سوی دیگر در همین زمان که کشور احتیاج مبرم به منابع مالی دارد در این زمینه قاچاق گسترده‌ای صورت می‌گیرد. با اینکه مجلس و ارکان دیگر نظام هم معتقد به سامان دادن به وضعیت موجود سوخت هستند ولی هرگاه دولت در این زمینه خیز بر می‌دارد فضاسازی‌ها آغاز می‌شود وعوارض تورمی آن همه را نگران می‌سازد وموضوع به تعویق می‌افتد وهر چه می‌گذرد شاهد رکورد‌های جدید مصرف بنزین می‌شویم، رکورد‌هایی که در دنیا مشابه کمتری دارد. اینکه چاره کار چیست؟ موضوع این مقال نیست، در این مهم باید صاحب نظران نظر دهند. موضوع این است که می‌شود دولت وکارشناسان ونمایندگان مجلس به یک نقطه مشترک برسند و با قاطعیت جمع بندی‌های صورت گرفته را اعمال کنند و هیچ کس دولت را در وسط میدان تنها نگذارد. اما متاسفانه نه تنها در این زمینه‌های مهم و حساس حمایت لازم صورت نمی‌گیرد که سیاست و رقابت‌های جناحی فراهم می‌شوند و فضاسازی‌ها آغاز می‌شود و عده‌ای حتی تا تحریک مردم به واکنش در برابر سیاست‌های دولت پیش می‌روند! وقتی از این طریق هزینه‌های یک تصمیم بالا می‌رود ودست و دل تصمیم‌گیران می‌لرزد اتخاذ سیاست‌های ضروری مرتبا به تاخیر می‌افتد و از این طریق خسارت‌های بزرگی متوجه کشور می‌شود. نمونه دیگر ضروریات کشور شناسایی و لغو یارانه‌های پنهان است که باز هم اقشار مرفه جامعه بیشترین نصیب را می‌برند ولی برای ورود در این میدان که عوارض احتمالی دارد یک اجماع وهمدلی در همه ارکان نظام و اراده پولادین در مجریان لازم است تا تیغ جراحی در میدان عمل نلرزد و خود خسارت آفرین نشود. به نظر می‌رسد اگر مردم به درستی توجیه شوند و به برنامه‌های اصلاحی دولت اطمینان پیدا کنند در هر زمینه‌ای آماده‌اند تا عوارض درمان‌ها را بپذیرند. مشکل آنجاست که وقتی جامعه صداهای مختلف از درون می‌شنود و ناهماهنگی‌ها را می‌بیند و حتی لمس می‌کند، نگران می‌شود و اطمینانش آسیب پذیر می‌شود. کاملا آشکار است که مشکل اصلی کشور ما در مقابل زورگویی و قلدری بیگانگان همین مشکلات درونی است. اگر هیچ‌یک از سیاستمداران و جناح‌ها در هیچ شرایطی حتی آنجا که رقابت‌ها و منافع جناحی اقتضا کند حاضر به لطمه خوردن انسجام داخلی نشوند واقعا امکان موفقیت حداکثری در برابر فشارهای حداکثری وجود دارد. کسانی که اتفاقا مدعی مبارزه بی‌امان در برابر بیگانگان هستند در حالی به هر بهانه‌ای به تضعیف قوه مجریه می‌پردازند که جلو دار اصلی کنونی مبارزه با فشارهای آمریکا دولت است. اگر بنا به انتقاد است اصلاح‌طلبان هم به برخی روش‌ها و تصمیم‌های دولت انتقاد دارند ولی درک شرایط خطیر کنونی لوازمی دارد که تعهد به سرنوشت کشور از جمله آن است. انتقاد ضروری است ولی مانع تراشی و فضاسازی و تند کردن حملات به مسئولان و آوردن انتقاد‌ها به میدان عمل شایسته هیچ ایرانی مسلمان انقلابی نیست. دولت باید در زمینه‌های مختلف تصمیم‌های مهم بگیرد و آنها را قاطعانه به اجرا بگذارد. هیچ دولتی در این شرایط سخت با اینهمه مشکلات وبدون حمایت همه‌جانبه قادربه سامان امور نیست. آیا تضعیف دولت تضعیف همه نیست؟ آیا شکست برخی از برنامه‌ها متوجه کل کشور و انقلاب نمی‌شود؟ آیا مخالفان دولت آنقدر بزرگوار هستند که موفق شدن دولت را موفق شدن خود هم بدانند؟
* روزنامه‌نگار