تعامل مثبت فرد با جامعه؛ عامل پایبندی به حقوق شهروندی

نسیم کاهیرده ‪-‬ هر شهروند در جامعه دارای وظایف و مسئولیت‌هایی است که باید نسبت به شهر، شهروندان و نهادهای اجتماعی انجام دهد و در عین حال دارای حقوقی می‌باشد که باید از سوی جامعه تامین شود. بدیهی‌ترین گام در این زمینه بررسی و مطالعهٔ آگاهی شهروندان از حقوق و مسئولیتهای شهروندی است که به تبع آن شناسایی عوامل موثر در پایبند نمودن افراد به این حقوق ومسئولیتها را امکان پذیر می‌سازد.
اگرچه باورها، اهداف، آرمان‌ها و ارزشها ی فردی اکثریت جامعه به نوعی درجهت اثبات و تایید حقوق شهروندی است اما در مورد میزان تحقق حقوق شهروندی در سطح جامعه چه از سوی شهروندان و چه از سوی نهادهای مسئول اغلب نوعی نارضایتی مشاهده می‌شود. از اینرو به نظر می‌رسد میان آگاهی و تلقی افراد از حقوق شهروندی و آنچه که پایبندی به حقوق شهروندی محسوب می‌شود، فاصله‌ای بسیار وجود دارد؛ این فاصله شاید به نوعی ناشی از سختگیری افراد نسبت به دیگران و سهل گیری نسبت به خودشان پیرامون موضوع باشد. به عبارتی اغلب افراد تمایل دارند که حقوقشان در جامعه رعایت شود و نهادهای مسئول هم در جهت برآورده شدن حقوق شهروندی آنها تلاش کنند اما به همین اندازه یا حتی به میزان کمتر برای خودشان وظایف و مسئولیتهای شهروندی تعریف نمی‌کنند. در مورد عدم تحقق ایده آلهای حقوق شهروندی در جامعه و نا امید کننده بودن چشم انداز آن می‌توان چند دیدگاه را مطرح نمود: 1- برخی علت شرایط نا امید کننده موجود را متوجه دولت و نهادهای اجرایی مسئول و عدم برنامه ریزی‌های صحیح در سطح کلان می‌دانند. این دیدگاه با تکیه بر این مبنای نظری قابل تبیین است که می‌گوید: شهروندی، مبنایی اجتماعی برای تضمین و تامین برخورداری یکسان اعضای جامعه از حقوق، امکانات، امتیازات و رفاه اجتماعی توسط دولت مدرن است.2- دیدگاه دوم تاکید بر نقش شهروندانی دارد که به عنوان شهروندان بی مسئولیت و بی تفاوت شناخته می‌شوند. طبق این دیدگاه این دسته از شهروندان عامل مهمی در عدم تحقق ایده آلهای حقوق شهروندی در جامعه مورد مطالعه می‌باشند. این افراد کسانی هستند که به واسطه محرومیتهای مختلف و عدم برخورداری مناسب از سرمایه‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی در تقابل با جامعه و منافع آن و بالطبع حقوق شهروندی قرار گرفته‌اند. این افراد معمولاً” نه تنها برای جامعه و دیگران حقوقی قائل نیستند بلکه آنها را عامل اصلی محرومیتهای خود می‌دانند. تحقیقات اجتماعی مختلف نشان داده است که این بدبینی نسبت به هویت اجتماعی که نشان از ناکامی آنها در حیات جمعی اشان دارد، اشکال متعدد هنجارشکنی وپایمال کردن حقوق و ارزشهای اجتماعی را نیز به دنبال دارد.3- دیدگاه سوم بیانگراین است که همکاری همزمان دولت و مردم تنها راه بهبود وضعیت حقوق شهروندی و رسیدن به ایده آل‌های مورد نظر است. طرفداران این دیدگاه کسانی هستند که دید مثبتی به جامعه و آینده آن به لحاظ اجرای حقوق شهروندی دارند. تحقیقات علمی و آکادمیک نشان داده است که سرمایه‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افراد از مهمترین عوامل تعیین کننده در پایبندی آنها به حقوق شهروندی می‌باشند:
سرمایه فرهنگی
سرمایه فرهنگی شامل تمامی خصوصیات فکری، تربیتی و آموزشی، کالاها و مهارت‌های فرهنگی است. ازاینرو می‌توان باورها، اهداف و آرمانها و ارزشها ی فرد را به عنوان سرمایه‌های فرهنگی وی محسوب کرد. باورها آنی و گذرا نیستند و پذیرش آنها تمام وجود ما را مسخر می‌سازد، یعنی باورها رنگ عاطفی و هیجانی دارند و ازطرفی زمینهٔ تفکر را مهیا می‌سازند که خود تعیین کنندهٔ نحوه عمل یا نحوه ترک عمل است. درواقع نظام باورها تعیین کننده شیوه (نحوه) عمل هستند. از اینرو باورها به عنوان یکی از عوامل فردی هستندکه در پایبندی افراد به حقوق شهروندی تاثیر گذارند. بنابراین اینکه افرادی در جامعه وجود دارند که به حقوق شهروندی پایبند هستند به باورهایی باز می‌گردد که معمولاً” از خانواده و از دوران کودکی با آنها همراه بوده است. این باورها با تاثیر پذیری مثبت از رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و همچنین دوستان و اطرافیان فرد می‌تواند زمینه مساعدتری برای رعایت حقوق شهروندی در جامعه را فراهم آورد چراکه افراد را به سمت مطالبه حقوق و ایفای وظایف شهروندی اشان سوق می‌دهد؛ یعنی اساساً” افراد جامعه باید آگاه باشند که باید و می‌توان شهروند بود تا بعد از آن در پی ایفای نقش شهروندی و کسب پایگاه شهروندی برآیند.


سرمایه اقتصادی
سرمایه اقتصادی؛ مجموعه داراییهای است که قدرت اقتصادی را تعیین می‌کند. مثلاً” شاغل بودن، داشتن مسکن، اتومبیل و کلاً” هر نوع ثروت و امکانات رفاهی. در جامعه معمولاً” افراد با سرمایه اقتصادی بالا و وضعیت رفاهی خوب و متوسط رضایتمندی نسبی از خود و جامعه دارند، و مدعی تلاش برای داشتن محیط و شرایط بهتربرای زندگی هستند. اهمیت به زیباسازی محل زندگی و همچنین باور داشتن به حمایت از دولت و نهادهای حاکمیتی در جهت عمل به وظایف و بهبود شرایط زندگی ملت، از مواردی است که برایشان خیلی اهمیت دارد و از اینرو با امید به آینده هم نگاه مثبت به پایبندی افراد به حقوق شهروندی دارند و هم خود را پایبند به این حقوق می‌دانند. در واقع آگاهی عمومی و توجه به امور اجتماعی از جمله حقوق شهروندی به وضعیت اقتصادی افراد وابسته است. وقتی افراد ازنظر برخورداری از شغل مناسب و در آمد کافی تامین و از رفاه نسبی برخوردار باشند بهتر می‌توانند به مسائل اجتماعی و منافع عمومی مانند تعامل با دیگران و رعایت حقوق آنها توجه کنند و یا اینکه در پی احقاق حقوق شهروندی خود برآیند.اصولاً “ فقر و وضعیت شغلی و اقتصادی نامناسب یکی از عوامل مهمی است که افراد را از دستیابی به حقوقی که استحقاق آن را دارند نا امید می‌کند و از سوی دیگر آنها در چالش با محیط‌های کار نا مناسبی قرار می‌دهد که زمینه ساز تخلفات مختلف اجتماعی و عدم پایبندی به حقوق شهروندی می‌باشد.
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی، جمع منابع واقعی یا بالقوه‌ای است که حاصلِ شبکه بادوامِ روابط اجتماعی و آشنایی و شناخت متقابل ) یا به‌بیان‌دیگر؛ عضویت در یک گروه (است. در جامعه ایران اکثریت افراد غالباً” در گروه خاص اجتماعی عضویت ندارند و روابط آن‌ها محدود به محیط خانوادگی، تحصیلی، شغلی و حلقه‌های دوستانه است. این موضوع شاید به‌نوعی بیان‌گر این واقعیت باشد که در شهرهای کوچک و محیط‌هایی با بافت سنتی‌تر موضوع حقوق شهروندی تحت تاثیر پایین بودن سطح مشارکت‌های اجتماعی و کم تعداد بودن NGO ها و گروه‌های مختلف مردم‌نهاد کمتر شناخته‌شده است و لذا چالش‌های ناشی از عدم پایبندی به این حقوق بیشتر مشاهده می‌شود. ازاین‌روست که اگرچه در چنین مناطقی، مردم احترام به حقوق دیگران را امری ضروری می‌دانند و خودشان را پایبند به این حقوق تصور می‌کنند ولی در مقابل معتقد به عدم رعایت حقوق شهروندی از سوی دیگران هستند و همچنین دولت را در برآورده نمودن این حقوق ناکارآمد می‌دانند. البته در میان برخی از اقشار جامعه به‌ویژه در کلان‌شهرها، عضویت در گروه‌های اجتماعی ی مانند دوستداران محیط‌زیست و طبیعت و نیز محافل ادبی، هنری، علمی و ... متداول است که تاثیر مهمی در بالا بردن سطح سرمایه‌های اجتماعی افراد دارد. سرمایه‌های اجتماعی حائز اهمیت هستند چراکه از رهگذر جامعه مدنی در حوزه عمومی که حد واسط نظام سیاسی و بخش‌های خصوصی است، مسائل مختلف حل خواهد شد. در این حوزه‌ها افراد مسئولیت‌ها و حقوق خود به‌عنوان شهروند را پذیرفته و قادر به بیان نظرها و عقایدشان می‌شوند. بنابراین در یک جمع‌بندی کلی می‌توان گفت که هرچه افراد در جامعه به لحاظ برخورداری از سرمایه‌های فرهنگی، اقتصادی، و اجتماعی در سطح مناسب و قابل‌قبول‌تری باشند؛ این زمینه فراهم می‌شود که با جامعه و قوانین آن زیستی مسالمت‌آمیزتر داشته باشند و درنتیجه در تعامل بهتری با افراد جامعه قرار بگیرند. این تعامل مثبت مهم‌ترین عامل فردی در پایبندی به حقوق شهروندی است.