در نقد طرح زیست پالایی (بیوجیمی) تالاب انزلی پای چوبین استدلال حامیان

هادی ویسی ‪-‬ بهانه نوشتن این مطالب کیلیپی است که تحت عنوان بیوجیمی، توهم توطئه یا برون رفت از بحران تالاب انزلی در فضای مجازی منتشر شده است. برخی از نکات در این فیلم وجود دارد که هر وجدان بیدار و علاقه‌مندی به محیط زیست کشور را وارد می دارد آن را بازگو نماید:
عنوان در نظر گرفته شده از همان اول بحث و مساله را از مسیر منطقی خارج کرده و نوعی سونگری شناختی را تحت عنوان انگ بی‌درنگ نشان می‌دهد. در این نوع سوگیری فرد بدون توجه به موقعیت دیگران به اتهام‌زنی می‌پردازد مثلا اگر کسی در رانندگی ناگهان جلوی ما بپیچد، اولین فکری که ممکن است به ذهن برسد این است که «چقدر عوضی». بعید است در وهله نخست اینکه شاید آن راننده باید به سرعت خودش را به پرواز بسیار مهمی برساند به ذهنمان خطور کند. از آن طرف اگر ما ناگهانی جلوی کسی بپیچیم، تمایل داریم خودمان را قانع کنیم که چاره دیگری نداشتیم. در این حالت بر موقعیتی که در آن قرار داریم تمرکز می‌کنیم، مثلا این که «دیرم شده» و از اینکه رفتار ما ممکن است شخصیتمان را نشان دهد چشم‌پوشی می‌کنیم. این که محتوای این کلیپ چی باشد، مهم نیست، اما عنوان آن بیانگر نوعی استیصال در برابر برخی انتقاداتی است که بنابر اصل احتیاط در فرایند حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار توسط متخصصان محیط زیستی مطرح شده است و همواره باید مدنظر قرار گیرد.
2 همان گونه که علاقه‌مندان به تالاب انزلی اطلاع دارند، طرح مدیریت زیست‌بومی به مدت 15سال از سال 1383 با همکاری کارشناسان جایکا ژاپن و کارشناسان و مدیران محلی و مردم بومی اجرا شده است. بر اساس نتایج این طرح مدیریت پسماند و شکار بی‌رویه از مهمترین مشکلات تالاب انزلی است و برای پیگیری فعالیت‌ها در این زمینه کمیته مدیریت تالاب انزلی شکل گرفته است. این کمیته طرح‌هایی مانند طرح جامع اکوتوریسم را نیز تصویب کرده است.
حال این سوال پیش می‌آید، طرح بیوجیمی در کجای این طرح مدیریت زیست‌بومی قرار دارد؟آیا ممکن نبود که برای مدیریت پایدار این تالاب همین طرح مدیریت زیست بومی با تاکید بر حل دو مشکل اصلی تداوم می یافت؟ آیا کارشناسان ژاپنی نمی‌توانستند نمی دانستند چنین پیشنهاداتی را در صورت علمی بودن ارائه کنند؟ واقعیت این است که مدیریت زیست‌بومی با تاکید بر احیای خدمات اکوسیستمی و توانایی مردم محلی اجرا می‌شود و در این رابطه طرح بیوجیمی جایگاهی ندارد و شاید در بلندمدت سبب از بین رفتن برخی خدمات مانند تنوع زیستی که شالوده سایر خدمات در تالاب هست هم بشود.


در این مورد هم به نظر می‌رسد که مجریان و حامیان این طرح در یک تله‌شناختی دیگری تحت عنوان پشتیبانی از انتخاب (Choice-supportive bias) افتاده‌اند به نوعی که تمایل دارند به گزینه بیوجیمی که انتخاب کرده‌اند ویژگی‌های مثبتی نسبت دهند. برای پرهیز از این نوع خطا نباید از این تصمیم یا هر تصمیمی دیگر کورکورانه دفاع کرد یا پنداشت که این تصمیم در هر حالتی بهترین تصمیم بوده است. جان استوارت میل، فیلسوف برجسته قرن نوزده، بر این باور بود که ریشه نیمی از خطاهای مهلک انسانی در خودداری از نقد پس از تصمیم‌گیری است.
3 نکته مهم دیگر که در این کلیپ و نتایج و مشاهدات حاصل از اجرای این طرح در محدوده 50 هکتاری به مدت 17روز نمود دارد، عدم آشنایی با ماهیت مشکلات تالاب انزلی به عنوان یک مشکل و مساله بدخیم و نه خوش‌خیم از سوی مجریان طرح است. به طور کلی مسائل محیط زیستی مسائل بدخیم و مزمن هستند و همانند بیماری‌های مزمن بدخیم با جراحی یا تجویز یک دارو قابل درمان نیستند. این نوع مشکلات به مدیریت بلندمدت و همه‌جانبه از سوی همه ذینفعان به ویژه مردم محلی نیاز دارد. زیرا شرایط اکوسیستم‌ها مدام در حال تغییر هستند و با تغییر در اکوسیستم و محیط پیرامون باید بتوان عکس‌العمل مناسب نشان داد. در رابطه با طرح پایلوت مشاهدات و گزارش‌ها نشان می‌دهد که علیرغم ایجاد سد رسی موقت در محیط پایلوت، بعد از بارندگی آب منطقه پایلوت با مناطق پیرامون قاطی شده است. این موضوع نه تنها نتایج پایلوت را خدشه‌دار می‌کند، بلکه ممکن است سبب آلودگی‌های جبران‌ناپذیری شود. در این زمینه دو نوع خطای شناختی انجام شده است: نوگرایی و خطای توجه کردن. به طوری که راهکارهای زمان‌بر طرح مدیریت زیست‌بومی با یک راه حل درمانی (بیوجیمی) جدید و موقت جایگزین شده است و دوم تنها بر نتایج کوتاه مدت توسط مجری اشاره می‌شود و نتایج و ریسک‌هایی که در بلندمدت ممکن است تالاب و ساکنان آن را تهدید کند نادیده گرفته شده است.
4 هر چند در کلیپ تهیه شده به برخی گزارش‌های به گفته تهیه کنندگان مغرضانه اشاره می‌شود اما به گزارش‌های حمایت کننده خبرنگاران شرکت کننده اشاره‌ای نمی‌کند موضوعی که خود جای سوال دارد. که چرا مشاهدات مثبت در رسانه‌ها انعکاس نداشته است.
5 موضوع مهم دیگر نقشی است که ناظر محترم ایفا می‌کند. ایشان به جای نظارت و پایش در جهت توجیه طرح برای خبرنگاران صحبت می‌کند، در حالی که ناظر باید بعد از اجرا گزارش-هایی را تهیه کند و در صورت صلاحدید در اختیار پیمانکار و رسانه‌ها قرار دهد.
از مجموع آنچه گفته شد می‌توان به پای جوبین استدلال مجریان و حامیان طرح پی برد و به قول مولانا:
صد هزاران ز اهل تقلید و نشان
افکَنَدشان نیم وهمی در گمان
که بظنّ تقلید و استدلالشان
قایمست و جمله پرّ و بالشان
شبهه‌ای انگیزد آن شیطان دون
در فتند این جمله کوران سرنگون
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بی تمکین بود