هیچ‌وقت مسیر آسان‌ را انتخاب نکرد



امروز هفتاد‌و‌نه سالگی نویسنده‌ای‌ است که نقشی جدی در ادبیات داستانی معاصرمان ایفا کرده است؛ از معدود بازماندگان دورانی که از آن با عنوان دهه طلایی ادبیات‌مان یاد می‌کنند. محمود دولت‌آبادی از آن دست نویسندگانی ‌است که به دلیل شهرت خودش و آثارش نیازی به معرفی ندارد. متولد روستاست و به قول آنهایی که شناخت خوبی از نوشته‌هایش دارند بسیار وفادار به روستاییان و بیان درد و رنج آن‌ها. ابایی هم ندارد که بگوید طی سال‌های زندگی در روستا کار روی زمین و حتی چوپانی و دوره‌ای هم آرایشگری و دوچرخه‌سازی را تجربه کرده. اصلاً همین ویژگی‌هاست که علاوه بر قدرت قلم‌اش، او را به نویسنده‌ای محبوب برای علاقه‌مندان ادبیات داستانی ایران تبدیل کرده است.



محمود دولت‌آبادی و من از معدود بازماندگان نسلی هستیم که در دهه چهل ادبیات کشورمان زیسته‌ایم و در آن حضور داشته‌ایم. شاید دوستی خیلی نزدیکی‌ با او نداشته باشم و آشنایی‌مان به دیدارهای گه‌گدارمان، و از سویی شناخت کاری در دنیای ادبیات، محدود شود. با این حال او را یک دوست صمیمی و صادق می‌دانم. دولت‌آبادی را طی تمام این سال‌ها از معدود افرادی یافته‌ام که آدم تکلیف خودش را با او می‌داند. اگر قرار باشد از شما تعریف یا حتی انتقاد کند، همانی را می‌گوید که پشت سرتان هم ممکن است به زبان بیاورد؛ درست برخلاف اغلب آدم‌های این روزگار که نه می‌شود از دوستی‌شان سردرآورد نه از دشمنی شان!
از ویژگی‌های اخلاقی این دوست قدیمی که بگذرم، دولت‌آبادی در نوشته‌هایش هم رویه‌ای متفاوت از دیگران دارد. متولد روستا است، آن را زیسته و شناخت خوبی هم از روستا و روستاییان دارد. در ادبیات داستانی معاصر فارسی کم نیستند افرادی که درباره چنین فضاهایی می‌نویسند؛ منتها نوشته‌های اغلب آنها بدون اطلاعات دقیق، به شکلی کاملاً خودساخته و برخاسته از تصویر‌سازی‌های ذهنی است. اما جست‌و‌جو میان آثار منتشرشده در ادبیات یک‌صد سال اخیرمان کافی است تا شما را به این نتیجه برساند که نوشته‌های دولت‌آبادی از شاهکارهای ادبیات فارسی معاصرمان به شمار می‌آید؛ رمان‌های «کلیدر» و «جای خالی سلوچ» را می‌توان از بهترین نمونه‌های این جنس آثار دانست.
البته نمی‌توان منکر تأثیر‌پذیری دولت‌آبادی از نویسندگان پیشین شد. به همین دلیل ردپای بزرگ علوی و صادق هدایت در نوشته‌هایش به‌وضوح دیده می‌شود. هر چند که به گمانم تأثیرپذیری او از بزرگ علوی بیش از دیگر پیشینیان بوده است. به قول نویسنده‌ای مکزیکی نویسندگان یتیم نیستند و از یکدیگر تأثیر می‌گیرند. بی‌تردید این نویسنده پیشکسوت از قلمی توانا و تصویرسازی‌هایی هنرمندانه برخوردار ‌است. در ارتباط با سال‌هایی که از زادگاه خود عازم شهر و جذب سینما و تئاتر می‌شود اطلاعات دقیقی ندارم، با این حال حتم دارم که علاقه‌مندی سال‌های دور او در جوانی در نوشته‌هایش بی‌تأثیر نبوده و تردید ندارم که در ادبیات دهه‌های اخیر ایران مشابه افرادی همچون دولت‌آبادی، که بازمانده‌ای از سال‌های درخشان ادبیات داستانی‌مان است، کم داریم نویسنده‌ای که به روستا و روستاییان و از همه مهم‌تر به ارزش‌های انسانی وفادار ماند و برخلاف دیگران هیچگاه مسیر آسان‌تری را در پیش نگرفت.