روزنامه آفتاب یزد
1398/05/20
جادوی زندگی
بی شک یکی از آرزوهای دیرین بشر، داشتن منبع قدرتی برای تحقق آرزوهای خویشتن بوده است. آمال و آرزوهای دور و دراز بشر، همواره قدرت تخیل او را بر آن داشته که در سرزمین واقعیات در پی نیرویی برای رسیدن به آنها باشد. در این بین، باور به جادو و جادوگری و جن و پری سهم بسزایی در رضایت نسبی وی داشته اند.«گای ریچی» کارگردان مطرح سینمایهالیوود، این بار توانست از یکی از داستانهای هزار و یک شب اقتباس تحسین برانگیزی داشته باشد. وی داستان «Aladdin and the enchanted lamp»
«علاء الدین و چراغ جادو» را دستمایه فیلمنامه جدید خود قرار داد. «ویل اسمیت» در نقش غول چراغ جادو توانست مخاطبان سینمای جهان را مسحور سازد؛ امّا این بار نه با دست کشیدن بر چراغ، بلکه با بازی توانمند و نشان دادن مهارتهایش در دنیای بازیگری.
جالب است بدانید که اکثر بازیگران این فیلم
خوش ساخت چندملیّتی هستند. مثلا «مِنا مسعود»
مصری نقش علاء الدین و «نیومیاسکات» انگلیسی نقش شاهزاده خانم را ایفا میکنند. هر یک از شخصیتهای فیلم حیوانی همراه خود دارند که میتواند تداعی گر «توتم حیوانی» و باور به آن در شرق باشد، آن گونه که علاء الدین میمون خود را «ابو» میداند. شاهزاده خانم ببری محافظ خود دارد، جعفر ماری که سبب رانده شدن آدم از بهشت شده و طوطیی که سخنان یاوه اش نابودکننده قدرت اوست.
لوکیشن فیلم، شهر «ساری Surrey» در جنوب شرقی انگلستان است. با وجود این که کارگردان سعی بر آن داشته که آداب و رسوم شبها و روزهای مردم عرب را نشان دهد؛ امّا در تمامیسکانسهای فیلم شاهد به نمایش گذاشتن تلفیقی از فرهنگ شرقی: حرکات موزون هندی، لباس ایرانی، آداب عربی و... هستیم که در واقع کارگردان چکیده ای از جهان شرق با تمام زیباییهایش را به مخاطب کنجکاو غربی به خوبی نشان میدهد. یکی از عوالم پر رمز و راز همواره برای بشر، عالم جادو و جادوگری است. «جعفر» که «مروان کنزاری» اُردنی به ایفای نقش وی پرداخته، شخصیت ضدقهرمان فیلم است که با طلسم و جادو بر نیروهای اهریمنی و شیطانی فیلم فرمانروایی میکند و سودای قدرت در سر میپروراند.
یکی از انواع و اقسام علوم خفیّه در شرق و به ویژه در اعراب علم «جِفر» است که جز عده ای خاص کسی بر آن دانا نیست. علم جِفر اصطلاحات خاصی دارد و بیشتر کار آن روی حروف انجام میشود و نوعی غیب گویی است. در بحث عرفان کابالا و جادو در دین یهود نیز از این حروف نام برده شده است. برخی از گونههای فال نیز از دانش جِفر سود برده اند و کار با اعداد و حروف، کاری تخصصی در این علم است.
روایت این فیلم کمدی- ماجراجویی از کشمکشهای زیادی برخوردار است. علاء الدین، پسر جوان فقیری است که جز دزدی و چُستی و چابکی بدنی اش، چیزی در زندگی ندارد. وی با وجود اینکه آرزوی رهایی از این نوع زندگی را دارد؛ امّا در مواجهه با غول چراغ جادو که جن است و او را ارباب خطاب میکند از آرزو کردن درمانده است.
دیالوگهای غول چراغ جادو و علاء الدین درخور توجه است. غول چراغ جادو از رفتار متفاوت انسانی چون علاء الدین شگفت زده میشود. وی معتقد است که همه انسانها از او ثروت و قدرت بی حد و حصر طلب کرده اند؛ اما آرزوهای
علاء الدین رنگ و بویی دیگر دارد. توصیههای غول
چراغ جادو نیز شنیدنی است. وی به علاء الدین خاطر نشان میکند که جادو و جادوگری، نمایشی بیش نیست و این خود وجودی توست که همواره واقعی است و تا انتهای زندگانی با تو خواهد ماند. غول چراغ جادو بر این باور است که «داشتن بیشتر،
خواستن افزون تر» را با خود به همراه خواهد آورد و عطش قدرت، سیری ناپذیر است. وی در سکانسهای متعدد به علاء الدین گوشزد میکند که یک «انسان آزاد» بودن، بزرگ ترین آرزوی هر بشری باید باشد که معمولاً کسی از او تحقق چنین آرزویی را نخواسته است.
کارگردان با نمایش دادن موفقیت راستی و انسانیت، مخاطب را به این باور میرساند که لحظه ای از دنیای پر زرق و برق قدرت و تسلط به عالم واقع سفر کند و بتواند از لحظههای ساده؛ اما باشکوه انسانی لذت ببرد. شخصیت غول چراغ جادو در این فیلمنامه آشنایی زدایی شده است. مخاطب با تصویر ذهنی کلیشه ای از غول چراغ جادو به تماشای این فیلم مینشیند؛ اما با غولی مواجه میشود که دارای تفکر انتقادی است، گاه مشورت میکند، از آمال انسانی آگاه است، بر محدودیتهای قوانین بشری واقف است و آرزوی داشتن زندگی آزادی چون بشر دارد.
در واقع قهرمان فیلم و غول قصه در تمامیفیلمنامه با هم منطق مکالمه ای کم نظیر را پیش میبرند. مرز باریکی بین قهرمان و ضدقهرمان روایت وجود دارد. قدرت و تسلط بر دیگر افراد، اغواگر است و هر کدام از شخصیتها با داشتن چراغ جادو، تغییر رویه میدهند؛ جز غول قصه که از اسارت در دست قدرت خویشتن به تنگ آمده و از تنهایی ناشی از برتری، خسته شده است.
در این کشاکش قدرت و ثروت و جادو تنها عشق و انسانیت است که ناجی شخصیتهای روایت است. نیروهای خبیث اهریمنی به تنهایی و انزوا محکوم میشوند و خوبیها گرد هم میآیند و جنّی، از انسان بودن خویش لذت میبرد. جادویی چون جادوی زندگی، بر دیگر طلسم و جادوهای موجود در هستی فائق میآید. فلش فوروارد روایت فیلمنامه ستودنی است. کودکان در سکانس آغازین روایت فیلم، فریفته عظمت و شکوه کشتی مجاور میشوند و در انتهای روایت فیلم، کودکان و مخاطبان مجاب میشوند که «خود بودن» اما واقعی بودن، ارزشمندتر از هر «دیگر بودنی» است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
درباره توقف یک طرح
اهمیت ژن خالص شیرهای ایرانی
حمایت قاطع مدیران مسئول مطبوعات از مواضع ضدتحریمی ظریف
چرایی رای بهنفع بنیاد علوی
از رده خارج کردن خودروهای فرسوده شاید وقتی دیگر!
کنکوریها سراغ این رشتهها نروند به نفعشان است!
معامله قرن محکوم به شکست است
اصلاحطلبان:دلایل ردصلاحیتها را کیهان هم اعلام کند قبول داریم!
پایان حاشیهنشینی؟!
مرگ هولناک دو پسر بچه در کرج و زنجان!
همراه با ورزش زباله جمع کنیم
حمایت قاطع مدیران مسئول مطبوعات از مواضع ضدتحریمی ظریف
حمایت قاطع مدیران مسئول مطبوعات از مواضع ضدتحریمی ظریف
رکن چهارم دموکراسی
کارگر ساده نیازمند نیستیم؟!
جادوی زندگی