محمد ‌قلی‌یوسفی در گفت‌وگو با همدلی: شایسته‌‌سالاری را کنار گذاشته‌‌ایم

همدلی| سعید‌شمس: هجمه‌هایی که این روزها با رویکردی مداخله‌جویانه نسبت به ظریف اعمال می‌شود و اظهارنظر گاه‌وبیگاهی که گروهی درباره تحرکات دیپلماتیک دولت مطرح می‌کنند، نشان از این دارد که «نظام مدیریتی درگیر دخالت‌هایی است که آشکارا مانعی برای مدیریت صحیح و بر اساس منطق است.»
محمد قلی‌یوسفی استاد دانشگاه علامه در گفت‌وگو با «همدلی» با بیان اینکه «شایسته‌‌سالاری را به ‌کنار گذاشته‌‌ایم و به ‌جای تخصص به تعهد چسبیدیم و خب! چون تعهد را فقط در ظاهر نه در باطن می‌‌بینند، باعث می‌‌شود ناکارآمدها با تصمیم‌‌ها‌یی، منفعت ملی و عمومی را به‌خطر بیندازند.» به تشریح هزینه‌های این روند پرداخته است که مشروح آن در زیر می‌آید:
این روزها موج انتقادات به‌ظریف و همچنین دخالت‌هایی که در سیاست‌خارجی صورت می‌گیرد، بحث روز است. چطور شد که این همه موازی‌کاری در ایران شدت گرفت؟
این بر می‌گردد به فضایی که بعد از پیروزی انقلاب شکل گرفت. به‌هرحال همه نظام‌های نوپا هم به‌دلیل بی‌تجربگی و هم به‌دلیل اینکه در آغاز راه قرار دارند، بنای‌شان این می‌شود که امور توسط نهادهای مختلفی اداره شود تا از این طریق کاستی‌ها کمتر به چشم بیاید و در نتیجه هدر رفتِ انرژی و وقت کاهش پیدا کند. در جمهوری ‌اسلامی ‌ایران هم بر همین اساس دستگاه‌هایی موازی شروع به کار کردند تا بتوانند در آن شرایط استثنایی امور را طوری مدیریت کنند که تبعاتِ منفی کمتر شده و در نتیجه فضای مثبتی در نظام مدیریتی و اجرایی کشور به وجود‌ آید.


بعد از گذر از «شرایط استثنایی» بهتر نبود به این روند پایان داده شود؟
مشکل این بود که در همان سال‌‌های آغازین جمهوری ‌‌اسلامی، کشور درگیر جنگی ناخواسته شد و در شرایطی که کشور در حال نهادسازی بود، همه امکانات کشور در راستای دفاع به‌‌کار گرفته شدند تا عملا امکان نهادسازی و تنظیم قراردادها و تضمین آزادی‌‌های فردی و عمومی میسر نشود. همچنین در سال‌های بعد از جنگ هم کشور به ‌دلیل شرایط پساجنگ کشور با مشکلات عدیده‌‌ای روبه‌رو شد. به عنوان مثال تعداد زیادی معلول جنگی و خرابی‌‌هایی به‌جا مانده بود که همه آنها نیاز به مدیریتی جهادی داشتند. با این‌حال باید اذعان داشت، سیاست‌‌هایی که در آن برهه حساس دنبال می‌‌شد، به‌ هیچ وجه متناسب با شرایط و نیازهای جامعه نبود و به‌ همین دلیل به‌ جای اینکه اوضاع بهتر شود، بدتر هم شد و آن شرکت‌هایی که دولت مسئولیت‌‌های‌شان را به‌‌عهده داشت، به ‌جای اینکه به‌ مردم و بخش خصوصی واگذار شوند، در اختیار نهادهای نظامی و انتظامی گذاشته شد تا بلکه به ‌نوعی رضایت مدافعان کشور در فضای جنگی را جلب کند که باید گفت، این اشتباهی استراتژیک بود. وقتی که قدرت آنها در فضای اقتصادی افزایش پیدا کرد، طوری شد که عملا نه خصوصی بودند و نه دولتی که بعدها اسمش را خصولتی گذاشتند. فعالیت آنها نوعی کندی و به‌‌هم‌‌ریختگی را در فضای مدیریت اقتصادی موجب شد و نتیجه‌‌اش هم بلاتکلیفی در بخش تولید شد.
چرایی اصرار به همکاری توامانِ چند نهاد در یک بخش در چه چیزی بود؟
ببینید! فعالیت و تصمیم‌‌گیریِ تصمیم‌گیرانی که به ‌قاعده ماهیت نظامی داشتند، باعث شد تا فضای اقتصادی به‌ سمت فعالیت‌‌های تجاری هدایت شوند و در نتیجه بازرگا‌ن‌‌‌مآبان از این شرایط سودآور سوء استفاده کنند و در نتیجه، بخش مهم تولید به ‌همین راحتی به ‌محاق رفت و شاهد شکل‌‌گیری نهادهای قدرتمند بازرگانی باشیم که‌ عملا سیاست‌های اقتصادی دولت را در سیطره خود ببینند که متاسفانه همچنان هم فعال‌اند. همچنین نهادهایی هم بودند که هم سیاسی بودند، هم مذهبی بودند و هم به‌تجارت مشغول بودند که تا الان هم همه مناسبات اقتصادی ایران را تبیین می‌کنند. به‌ هر حال ما شاهد این هستیم آن گروهی که قدرت را به ‌دست گرفت و موفق شد مخالفان خودش را کنار بزند، به‌ دو جناح تقسیم شدند که اتفاقا هر کدام‌‌شان هم نفوذ و هم قدرت فشار دارند که به ‌ارکانِ نظامِ تصمیم‌‌گیری رسوخ کرده و مشکلاتی را ایجاد کردند. به ‌همین دلیل، در حالی که قانون داریم و دستگاه‌هایی چون مجلس ‌شورای ‌اسلامی و دولت داریم، یکسری نهادهای خصوصی هم برای خودشان دفتر و دستک جداگانه‌‌ای دارند که با وجود اینکه قدرت دارند، مسئولیت ندارد تا برای خودشان بهشتِ تصمیم‌‌گیری بسازند. به ‌این معنی که آنها تصمیم می‌‌گیرند و دیگران اجرا می‌‌کنند. چنین حالتی موجب عدم‌ قطعیت می‌‌شده و زیرسئوال رفتن مسئولیت‌پذیری می‌‌شود.
در چنین حالتی تکلیف حکومت چه می‌شود؟ به‌هرحال باید مشکل جایی و در زمانی حل شود؟
مساله‌ای که وجود دارد، این است که اگر در کشورهای پیشرفته احزاب سیاسی دولت را تشکیل می‌‌دهند،‌ شفاف و مسئولیت‌‌پذیر هستند. یا وقتی در کشوری پیشرفته یک دولت از چند حزب تشکیل می‌‌شود، هر کدام‌‌شان نماینده‌‌ای با قدرت تام در سیستم تصمیم‌‌گیری و اجرایی دارد. متاسفانه ما در ایران شاهدیم که دولت‌مردان اختیار چندانی ندارند و این جناح‌‌های سیاسی هستند که تعیینِ ‌تکلیف می‌‌کنند. حتی در مدارس و دانشگاه‌ها هم سیاسیون دست ‌‌بالا را دارند.
این وضعیت به ‌طور کاملا ملموسی موجب عدم‌ شفافیت و عدم ‌مسئولیت‌‌پذیری شده است که خب! تهدیدهای چنین حالتی نمی‌تواند نامعلوم باشد. به‌ طور مثال وزارت ‌ارشاد برای برگزاری کنسرت مجوز می‌‌دهد و یک امام جمعه به‌ خودش اجازه مخالفت داده و اتفاقا موفق هم می‌‌شود تا شاهد به ‌محاق رفتن مسئولیت‌‌پذیری باشیم. یا وقتی ائمه‌‌ جمعه راجع به ‌مسایل اقتصادی، سیاسی و حتی روابط‌‌خارجی اظهارنظر می‌کنند، بهتر است خودشان آستین‌‌ها را بالا بزنند تا در صورت ناکامی احتمالی به مردم توضیح بدهند.
اینکه نمی‌‌شود در بحث دیپلماسی یا اقتصادی در کنار فعالیت دستگاه‌‌های رسمی و قانونی، دیگران هم در شرایطی که خودشان را ملزم به پاسخگویی نمی‌دانند، ورود کنند و با اظهارات‌شان چوب‌‌ لای ‌‌چرخ فعالیت‌‌های قانونی بگذارند و در نتیجه، جامعه به ‌بی‌‌قانونی عادت پیدا می‌کند و خب!‌ معلوم است که در این وضعیت، هرج‌‌‌و‌مرج را در کشور مشاهده می‌‌کنیم. پس اگر واقعا بنابر شایسته‌‌سالاری است، باید به ‌آنها قدرت و اختیار داد تا بتوانند‌ امور را آن طور که لازم است، به ‌پیش ببرند. متاسفانه گروهی دیگران را به‌ جلو هل داده و هر آنچه می‌‌خواهند را در پشت ‌پرده انجام می‌دهند.
خب! پس چرا بعد از 40سال این روند غلط همچنان تداوم پیدا می‌کند؟
دلیلش این است که ‌ما قانون‌اساسی را در پنجره گذاشته‌ایم و به‌آن بی‌‌توجهی می‌‌کنیم. باید با اصلاح قانون شرایط را به ‌گونه‌ای در آوریم که احزاب سیاسی به‌ معنای واقعی شکل بگیرند و فعال شوند تا بتوانند بر اساس بایدها و نبایدهای قانونی امور را به ‌پیش ببرند. نه ‌اینکه جریان‌‌هایی بیایند و قدرت‌‌طلبی را در اولویت قرار بدهند و گروهی فقر و بیکاری و گروهی مطالبه آزادی‌‌های مدنی را بهانه قرار داده و دنبال تثبیت خود در قدرت باشند و اجازه ندهند مسئولان قانونی کار خودشان را انجام بدهند، چون باید در تراز رایی که از مردم گرفته‌‌اند، کارنامه موفقی ارائه بدهند.
ممنون؛‌ حرفی مانده است؟
شایسته‌‌سالاری را به ‌کنار گذاشته‌‌ایم و به ‌جای تخصص به تعهد چسبیدیم و خب! چون تعهد را فقط در ظاهر نه در باطن می‌‌بینند، باعث می‌‌شود ناکارآمدها با تصمیم‌‌ها‌یی منفعت ملی و عمومی را به‌خطر بیندازند.