«ابتکار» دلایل عدم توجه به استعدادهای جوان و نوجوان موسیقی کشور را بررسی می‌کند معرکه‌ای به نام کشف استعداد!

فاطمه امین‌الرعایا
پنجشنبه تکلیف مسابقه استعدادیابی «عصر جدید» در صدا و سیما مشخص شد. پارسا خائف، نوجوان 14 ساله اردبیلی که به مرحله نهایی این مسابقه راه یافت، توانست با اجرای قابل توجه قطعه «آرایش غلیظ» که به گفته بسیاری یکی از سخت‌ترین قطعاتی است که همایون شجریان آن را خوانده، نگاه‌ها را به سوی خود جلب کند و در جایگاه سوم این مسابقه ایستاد. هنوز تب و تاب این مسابقه باقی است، هنوز کلیپ‌های اجرای او دست به دست می‌شود اما بعد گذشت چند ماه آیا کسی اسم پارسا خائف را به یاد خواهد آورد؟ آیا هیچ کسی به فکر حمایت و پرورش هرچه بیشتر او برای تربیت یک خواننده که به ارتقاء هنر بینجامد، خواهد بود؟
این روزها مسابقه‌های استعدادیابی مد شده‌اند. همه به دنبال کشف استعدادهای برتر رشته‌های گوناگون هستند. موسیقی هم از این جریان جدا نیست. در کنار این مسابقه‌ها، جشنواره‌های متعددی هم در حوزه موسیقی برگزار می‌شود که در هر کدام جوان‌های مستعدی به اجرا می‌پردازند که گاهی تبحرشان همه را انگشت به دهان می‌کند اما چقدر از این جوانان در طول این سالیان مورد حمایت قرار گرفته‌اند و امروز به صورت حرفه‌ای در مارکت موسیقی فعالیت می‌کنند؟ چقدر تلاش شده تا استعداد ذاتی این افراد در مسیر درست هدایت شود و در نهایت به رشد تفکر و اعتلای هنر موسیقی منتج شود؟
چندی پیش حسین علیزاده، موسیقیدان و نوازنده برجسته موسیقی کشور و همچنین عضو هیئت داوران بخش موسیقی دستگاهی جشنواره موسیقی جوان که این روزها در حال برگزاری است، در نشست خبری این جشنواره سوالی درباره سرنوشت برگزیدگان مطرح کرد و گفت: «ما در ایران یکسری کارهایی را انجام می‌دهیم اما وقتی بزرگ‌تر می‌شویم، کارها هم مشکل می‌شود. ما قطعاً انجمن موسیقی و وزارت ارشاد نیستیم. ما فقط هنرمندانی در قالب هیئت داوران هستیم که معتقدیم اگر در هر جای دنیا چنین خروجی از جشنواره‌های ملی موسیقی جوان انجام می‌گرفت حمایت‌ها بسیار جدی‌تر می‌شد. پس این مسئله‌ای است که ارتباطی به ما ندارد. شما اهالی رسانه هم باید طلب کنید که بعد از برگزاری جشنواره چه سرنوشتی در انتظار برگزیدگان آن است. این پرسشی است که ما هم از برگزارکنندگان جشنواره داریم. متاسفانه نگاه حکومتی به یک مقوله‌ای که از تبلیغات دور است قطعاً نگاه خوبی نیست و ما هم در این زمینه با شما اهالی رسانه هم‌درد هستیم».


او در بخش دیگری افزود: «یکی از ویژگی‌های جشنواره موسیقی جوان عدم توجه به همین مسائل تبلیغی است که برای آن در این سیزده دوره تلاش‌های زیادی صورت گرفته است. به اعتقاد من جشنواره ملی موسیقی جوان باید دارای یک سازمانی شود که بتواند تعدادی از هنرمندان برگزیده این رویدادها را به شکلی هدف‌مند پرورش داده و آتیه هنری او را تامین کند».
وقتی احساس از منطق پیشی می‌گیرد
هوشنگ جاوید، منتقد و پژوهشگر موسیقی با بیان اینکه تا به حال تعداد کمی از برگزیدگان جوانی که در جشنواره‌ها دیده شده‌اند، توانسته‌اند به دنیای حرفه‌ای موسیقی وارد شوند، درباره علت این اتفاق به «ابتکار» می‌گوید: دلایل مختلفی برای این اتفاق وجود دارد، پیشرفت موسیقی در دوره‌های پس از جوانی پیش می‌آید. برخی از این جوانان به دلیل عدم حمایت و شرایط جامعه درگیر زندگی روزمره می‌شوند. متاسفانه ما برنامه‌ریزی هم برای پرورش استعداد این افراد نداریم، برنامه‌ای که به صورت گام به گام پیش برود تا به جایی برسد. هر آنچه تا به حال در کشور ما اتفاق افتاده بر اساس احساسات ملی و قومی پیش رفته و منطق چندان جایگاهی نداشته. شاید به همین دلیل برنامه مدونی هم برای حمایت از استعدادها وجود نداشته است.
کاهش سطح موسیقی به دلیل نگاه‌های سطحی
امروزه در بسیاری از رشته‌های ورزشی شاهد تربیت افراد با استعداد حتی از سنین کودکی برای بهره‌برداری و ارتقاء ورزش کشور در آینده در رده بزرگسالی هستیم. باشگاه‌های فوتبال، کشتی، والیبال و... از سنین کودکی، کودکان را آموزش می‌دهند و از آنها حمایت می‌کنند. اما چرا چنین اتفاقی در موسیقی رخ نمی‌دهد؟ چرا نهادهای دولتی آنچنان که باید به فکر تربیت افراد برای ارتقاء اندیشه و هنر در حوزه موسیقی نیستند؟ جاوید می‌گوید: موسیقی هنوز که هنوز است در کشور ما با علامت سوال مواجه است. هنوز بسیاری آن را به رسمیت نمی‌شناسند. بیشتر دولت‌هایی که بر سر کار آمده‌اند اولویتی برای موسیقی قائل نبوده‌اند و به موسیقی به عنوان یک هنر جنبی و تفننی از کنار نگاه کرده‌اند، به همین دلیل امروز به جایی رسیده‌ایم که در دانشگاه و محیط آکادمیک هم دچار آشفتگی شده‌ایم و امروز شاهد رشته‌ای به نام موسیقی نیستیم. رشته‌ها به نام‌های نوازندگی سازهای ایرانی، نوازندگی سازهای جهانی و آهنگسازی محدود شده‌اند. این پایین‌ترین حد نگاه به هنری است که در جامعه امروز و آینده مورد نیاز است و در سرزمین ما هم دارای تاریخی بیش از 6-7 هزار سال است.
او می‌افزاید: با چنین داشته‌ها و تاریخی نگاه به موسیقی آنقدر سطحی شده که موسیقی افت شدیدی پیدا کرده است و جوانان به همین دلیل به موسیقی‌های فرنگی گرایش بیشتری پیدا کردند. موسیقی تلفیقی که امروز تولید می‌شود، کم‌کم همین لباس باقی‌مانده بر تن موسیقی ایرانی را هم از بین می‌برد و مدت زیادی طول نخواهد کشید که دیگر اثری از موسیقی ایرانی نخواهد بود و باید تنها در موزه‌ها و گنجه‌ها آن را جست‌وجو کرد.
آینده از آن ما است؟
اما آینده موسیقی ایرانی بدون وجود ساختاری برای پرورش و حمایت از استعدادها چه خواهد بود؟ جاوید معتقد است در آینده نزدیک همه چیز رو به زوال خواهد رفت. او می‌گوید: جوان‌ها امروز به موسیقی من‌درآوردی و بی‌هویت می‌گویند موسیقی ما و اینکه «ما این را دوست داریم» بدترین حرفی است که می‌توان شنید چون این افراد آگاه بر این نیستند که این ادوات فرنگی اصلا صدای ایرانی ندارند و با سولفژهای غربی صدای آواز ایرانی تغییر پیدا می‌کنند و شکل و زنگ آواز ایرانی در حال تغییر است و در دام آوازهای فرنگی می‌افتد. در حال حاضر یکی از بزرگترین ضعف‌های جامعه ما، ناآشنا بودن اکثر جوانان ما نسبت به گوشه‌ها و ردیف‌های موسیقی ایران است. نمی‌شود این موضوع را کتمان کرد. ما با موسیقی تلفیقی رنگ صدای سازهای ایرانی را تغییر می‌دهیم. متاسفانه توجه جدی به این مسائل نداریم. دولت هم می‌خواهد مردم تنها دلخوش باشند به جشنواره‌های موسیقی گوناگون و همین!
کشف استعداد چه در مسابقه تلویزیونی باشد چه در جشنواره اتفاق مبارکی است اما ای‌کاش این استعدادها که می‌توانند سرنوشت هنر این کشور را رقم بزنند به حال خود رها نشوند تا ما هر روز شاهد پلی‌بک خواندن یک خواننده در اجرای زنده نباشیم!
سایر اخبار این روزنامه