روزنامه همدلی
1398/06/06
جای خالی فرهنگ بومی در فضای رسانهای
عادل جهانآرای- امروزه رسانهها با تعریف سنتی خود فاصله دارند، به صورتی که شاید چند دهه گذشته وقتی از رسانهها صحبت میشد، ناخودآگاه ذهنهای آشنا به سمت و سوی نشریات کاغذی به صورت عام و البته رسانههای صوتی و تصویری مثل رادیو و تلویزیون هدایت میشد. اما امروزه رسانه به هر چیزی که بتواند نقشی در انتشار یا پخش اثری ایفا کند، نامیده میشود. از رسانههای دیجیتالی برخط تا رسانههای غیر برخط دراین دایره قرار میگیرند.ضمن آنکه حالا این رسانهها به صورتی دستهبندی میشوند که هر کدام میتوانند به یک بخش از علوم یا شاخههای آن اختصاص یابند. رسانههای امروز، حال چه مکتوب یا چه دیجیتالی یا تصویری و صوتی، گاه چنان تخصصی شدهاند که کمتر میتوان ردپای دیگر علوم را در آن رشتهها سراغ گرفت. در این وادی ادبیات بومی و فرهنگ مردم یا فولکلور به همان نسبتی که رسانهها گسترش یافتند و شاخههای متعددی را در برگرفتند، کمترین حضور را دارند.
در ایران نزدیک به 12هزار رسانه داریم که شامل پایگاههای مجازی تا نشریات کاغذی میشوند. در این میان جالب است که از این تعداد7600رسانه فقط چاپی هستند که بیش از 3900 نشریه در استانها منتشر میشوند که به اصطلاح میشود به آنها نشریات محلی نامید. طبیعی است که در نشریات سراسری کمترین نشان یا ردپایی بتوان از ادبیات بومی یا به صورت عامتر فولکلور پیدا کرد.
بسیاری از رسانههای سراسری رویکردی کلان دارند که بیشتر دغدغههای آنها مولفههای سیاسی مطرح روز است. اما نشریات محلی که طبیعتا باید نیمنگاهی به فرهنگ منطقهای یا بومی خود داشته باشند، آنها هم در مسیر نشریات سراسری قرار دارند و محصولی که به دست خواننده بومی میرسد، شباهتی به همان نشریات سراسری دارد و به صورتی که گاه میتوان گفت، کپی ناشیانهای از نشریات سراسری هستند. تعداد بسیار کمی از نشریات بومی هستند که در برخی از صفحات آنها مطلبی به زبان محلی نوشته شده باشد، یا آنکه از آداب و رسوم و باورها یا کلا فرهنگ بومی چیزی داشته باشند.
با توجه به اینکه ایران یکی از کشورهایی است که اقوام مختلفی را در خود جای داده است و هر قومی در هر منطقه یا استان یا شهری از فرهنگ خاص خود برخوردار است، طبیعی است که بتوان به این اقوام به عنوان مخزن داشتههای فرهنگی نگاه کرد. اما داشتههای اقوام که شامل باورها، آداب و رسوم، زبان، شعر و موسیقی یا مثلها و متلهاست، زمانی که جایی مکتوب نشود و کسی به فکر استخراج آنها نباشد، با گذشت یکی دو نسل کمکم از خاطرهها محو میشود و چه بسا با قومی روبهرو شویم که خالی از باورهای قدیمی و آداب کهن تاریخی باشد. بیشک یکی از دلایل این بیتوجهی به فرهنگ بومی از سوی دارندگان نشریات کاغذی یا حتی رسانههای برخط عدم شناخت و اشراف دستاندرکاران این رسانهها به این حوزه است. موضوع دیگری که نسل امروز را از دسترسی به فرهنگ عامه محروم میسازد، نداشتن دغدغه بومی از سوی دستاندرکاران فرهنگی کشور و همچنین تسلط فرهنگ و زبان معیار بر محیطهای بومی و محلی است.
حتی در استانی سراغ نداریم که یک مجله یا روزنامه به صورت اختصاصی به فرهنگ عامه بپردازد یا آنکه برای حفظ زبان مادری یا بومی نشریه خود را به این زبان بومی منتشر کند. البته این مشکل زمانی بیشتر میشود که دارندگان این نشریات از امکانات سختافزاری مناسب برخوردار نباشند و دانش کافی هم در زمینه نگارش متنی یا روایتی به زبان مادری را نداشته باشند. امروزه اگر در رسانههای کشور گاهی از فرهنگ و آداب و رسوم محلی چیزی نوشته میشود، بیشتر به مناسبتها مرتبط است تا آنکه بخواهد رویهای مرسوم و روتین در آن نشریه باشد. شکی نیست که فرهنگ اقوام نقش مهمی در قوام و تقویت فرهنگ ملی کشور دارد و هر چه دراین زمینه قویتری باشیم، به همان نسبت میتوانیم تولیدات فرهنگی بهتر و بیشتری داشته باشیم.
نسل امروز در شهرستانها به دلیل عدم انتشار یا باززندهسازی آیینهای بومی کمکم در حال از دست دادن گذشته خود هستند و مجبورند در شهرهای بزرگ که با زادبوم آنها فاصله دارد، هویت تازهای برای خود بسازند. مسئولان فرهنگی کشور هم متاسفانه به صورت ساختاری نگاهی همهجانبه به مولفههای فرهنگی اقوام ندارند.
اگر گاهی مراسمی در شهرهایی مثل تهران برگزار میشود، بیشتر جنبه تشریفاتی و تفریحی دارد. در حالی که حفظ فرهنگ و آداب و رسوم باید در محیط تبلیغ شود تا به صورت امری نهادی با گوشت و پوست مردم عجین شود. آیینهایی که امروز بعد از صدها سال در کشور گرامی داشته میشوند یا مردم آنها را باور دارند، مثل عید نوروز، به صورت جرقهای شکل نگرفتند که به همان سرعت از بین بروند، بلکه آنها نتیجه صدها سال دلبستگی و تکرار از سوی باورمندان خود هستند که به همین دلیل به راحتی هیچ جریانی نمیتواند آنها را از ضمیر مردم بزداید. انتظار این است که مسئولان فرهنگی کشور و دارندگان نشریات و صاحبان رسانهها و خبرنگاران و نویسندگان با رویکردی تازه به این موضوع توجه کنند تا شاید حداقل دیرتر شاهد فراموشی آنها باشیم.
سایر اخبار این روزنامه
علیم یار محمدی، نماینده مردم زاهدان در مجلس، در گفتوگو با «همدلی»
عبدالله ناصری در گفتوگو با «همدلی»: شورای سیاستگذاری اصلاحات به تحول اساسی نیاز دارد
دیپلماسی مار و پله
عبدالله گیویان در گفتوگو با «همدلی» از جامعه شناسی فیلم گفت: محدودیتها؛ زمینه ساز جامعه شناسی فیلم
نفس سیستان و بلوچستان تنگ است ایستاده در غبار
امیدواریها در داخل و خارج ایران برای پایان یافتن اختلافات تهران و واشنگتن خیلی زود رنگ باخت
حکیمی پور:درباره ائتلاف با شورای عالی سیاستگذاری تصمیم نگرفته ایم اما به طور کلی در ساز و کار اصلاح طلبان حضور داریم
حمایت دفتر سیاسی حزب اتحاد ملت از دیپلماسی فعال دولت و ابراز نگرانی نسبت به برخورد با برخی کنشگران مدنی و روزنامهنگاران
جای خالی فرهنگ بومی در فضای رسانهای
دیپلماسی مار و پله
بیانیه انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها