عبدالله گیویان در گفت‌وگو با «همدلی» از جامعه شناسی فیلم گفت: محدودیت‌ها؛ زمینه ساز جامعه شناسی فیلم

همدلی| رضا دستجردی: جامعه‌شناسی سینما شاخه‌ای از دانش جامعه‌شناسی است که به تاثیر ساختارهای اجتماعی بر تولید متون سینمایی می‌پردازد. پدید آمدن آثار سینمایی از اوضاع اجتماعی معین، پیش‌فرض پژوهشگران مطالعات جامعه‌شناسی سینماست و فعالان این حوزه از این دیدگاه برای درک سینما ناچار به بررسی ارتباط سینما و اوضاع جامعه هستند. عبدالله گیویان جامعه‌شناس در گفت‌و‌گو با همدلی به بررسی و تبیین کم و کیف جایگاه جامعه‌شناسی فیلم در ایران می‌پردازد که در ادامه می‌خوانید.
اصولا جامعه‌شناسی فیلم به چه معناست و چه کاربردی دارد؟
جامعه‌شناسی هر موضوعی بنا بر این است که تاثیر عوامل اجتماعی بر آن پدیده مورد بررسی قرار گیرد، یعنی اینکه جامعه چگونه روی یکی از پدیده‌های تولید شده خود تاثیر می‌گذارد و احیانا چطور از آن تاثیر می‌پذیرد. آن اتفاقی که در جهان معاصر رخ داده این است که تلاش برای فهم فیلم به عنوان یک پدیده مستقل چندان سعی مشکوری به حساب نمی‌آید، بلکه در مطالعات قرار بر این است که فیلم و سینما به عنوان پدیده‌ای که باید با عناصر بافتاری خود در ارتباط قرار گیرند مطالعه شوند، یعنی چیزهایی که بیرون از سینما و فیلم هست، اما در فیلم تعیین‌کننده هستند، مثل نقش فرهنگ، سیاست، اقتصاد، اقتصاد سیاسی، حکم‌رانی، مدیریت، برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری سینما. اینها همه بحث‌هایی از مطالعات فرهنگی در حوزه فیلم است.
این تلاش که جامعه‌شناسی به همه این ابعاد بپردازد، هم ادعای بسیار بزرگی است و هم تا به الان مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که به نتیجه مطلوبی نرسیده است. اساسا بررسی و مطالعه پدیده‌های فرهنگی نوعا در قالب مطالعات انتقادی این پدیده‌ها و به شکل مشخص در مطالعات فرهنگی مورد اقبال قرار گرفته است.


این شاخه از جامعه‌شناسی در قیاس با دیگر شاخه‌های این حوزه چقدر علمی است؟
به همان اندازه که شما علم را در بقیه حوزه‌ها و شاخه‌های جامعه‌شناسی می‌بینید. شاید یکی از نکاتی که نیازمند توضیح بیشتر است علمی بودن است. علمی بودن اگر تلقی علوم طبیعی باشد قاعدتا ادعایی گزاف است. نوع علمی بودن در حوزه‌های علوم انسانی و علوم اجتماعی نوع دیگری است و تعریف، مبانی و منطق متفاوتی دارد. اگر فرض کنید با کشف یک رابطه علی بین یک پدیده و پدیده دیگر می‌توانید به فرمول و قاعده‌ای مشخص برسید، در مسائل علوم اجتماعی و فرهنگی این رابطه علت و معلولی چندان برقرار نمی‌شود، اما اینکه این شاخه‌های علوم انسانی و اجتماعی، برای علمی بودن منطقی دارند، بله با منطق خودشان علمی هستند.
نسبت جامعه‌شناسی فیلم را با جامعه امروز ما چگونه می‌بینید؟
اگر ادعای جامعه‌شناسی فیلم بر این باشد که می‌خواهد یک رابطه صوری را بین نهادهای جامعه و یک پدیده به اسم فیلم برقرار کند، باید به نحو و زمانی ارزیابی کنیم که ببینیم کدام یک از نهادها و بخش‌های جامعه را در بحث فهم و تحلیل فیلم درگیر می‌کند. اگر قرار باشد ما به شکل کلاسیک و سنتی جامعه‌شناسی به سراغ فیلم برویم و به آن بپردازیم، آن موقع محدودیت‌های بسیار زیادی داریم. این محدودیت‌ها همان‌طور که عرض کردم زمینه‌ای شد تا مطالعات فرهنگی و در واقع مطالعات انتقادی به سراغ فیلم بیاید، به عبارت دیگر تلاش کنند یک پدیده سینماتیک را در ارتباط با فرهنگ، سیاست، اقتصاد و بقیه بخش‌های جامعه مطالعه کنند و همان‌طور که می‌دانید به صورت سنتی، جامعه‌شناسی اقبال چندانی به پدیده‌های فرهنگی نداشت و این خود دلیل اصلی این بود که مطالعات فرهنگی شکل گرفت.
اگر ما اصل را بر این بگذاریم که سازمان‌های سیاست‌گذار فرهنگی شناختی از سازوکارهای فرهنگی جامعه ندارند و از طرف دیگر از آنجایی که جامعه‌شناسی فیلم با مدیریت فرهنگی و جامعه‌شناسی فرهنگی در ارتباط است، آیا می‌توان گفت که این حوزه یک دور باطل در کشور ماست؟
اشکالی که وجود دارد این است که ما در حوزه سیاست‌گذاری فرهنگی به طور کلی و در حوزه سیاست‌گذاری سینما به طور خاص دچار خلل‌ها و نقصان‌های جدی هستیم. اینکه سینما چه باید کند معمولا تحت تاثیر سیاست‌های یک دولت قرار می‌گیرد و ما احتمالا نهاد برآمده از بخش‌های فرهنگی و سینمایی نداریم که متولی سیاست‌گذاری برای سینما باشد. به همین خاطر، رنگ دولت‌ها و گرایش‌های سیاسی آنها ممکن است خیلی بر امور تاثیرگذار باشد، اما مشکل خیلی جدی‌تری که من در این حوزه می‌بینم و نمود آن در تغییر دولت‌ها و تاثیر آن در سیاست‌هاست آن است که سینما و سیاست‌گذاری فرهنگی ما از استراتژی‌های بلندمدتی که به نحوی نشان‌دهنده رویای ملی ما باشد عاریست و این باعث می‌شود که ما به جای نگاه کردن به یک افق دور، درگیر افق‌های نزدیک و سیاست‌های روز شویم. در پیش گرفتن این سیاست باعث می‌شود که نه سینماگر ما برای خود شان و نقش روشنفکری قائل شود که در ساخت و نقد رویای ملی عمل کند و نه سیاست‌گذاران سینما چنین نقش و تکلیفی را از سینما طلب کنند.
به باور شما فیلم‌های ایرانی از منظر جامعه‌شناسی فیلم قابل ارزیابی هستند؟
هر پدیده‌ای را از منظر علوم اجتماعی می‌توان نگاه کرد. این مهم نیست که خود آن پدیده الزاما قابلیت‌های متعالی داشته باشد، چون وقتی راجع به بزهکاری کار می‌کنید و آن را از منظر علوم اجتماعی مطالعه می‌کنید منظور آن نیست که بزهکاری عنصر ارزش‌مندی است یا خوب یا بد سازمان داده شده است. سینما و فیلم هم از این قاعده مستثنی نیستند. هر سینما و هر مجموعه فیلمی را می‌توان از منظر علوم اجتماعی، علوم انتقادی و مطالعات فرهنگی بررسی کرد. بنابراین پاسخ به سوال شما این است که بله حتما می‌شود پدیده فیلم‌های ایرانی را به عنوان موضوعی برای مطالعه علوم اجتماعی و شاخه‌های متفاوت آن در نظر گرفت، اما اینکه شما از این مطالعه چه مقصدی دارید و می‌خواهید به چه هدفی برسید قاعدتا تفاوت می‌کند.
در حوزه جامعه‌شناسی فیلم و فیلم‌های ایرانی و ارتباط این دو می‌توانیم حقایق جامعه را منعکس و متبلور ببینیم؟
اگر منظور شما مطالعه اجتماعی فیلم باشد، قطعا یکی از عناصری که در مطالعه فرهنگی و مطالعه اجتماعی فیلم‌ها مطرح خواهد شد این است که این فیلم چقدر بازتاب شرایط جامعه‌ای است که در آن تولید شده است. بسیاری از نشانه‌های فرهنگی، آگاهانه یا ناخودآگاه در یک اثر هنری منعکس می‌شوند و این امکان را پدید می‌آورند که ما در همان دوره یا دوره‌های تاریخی به این تحلیل برسیم که شرایط جامعه چنین بود که آن فیلم چنان نشانش داد.