روزنامه آفتاب یزد
1398/06/13
رئیسجمهور بعدی هم نباید در قبال غرب رفتار چکشی داشته باشد
آفتاب یزد- گروه سیاسی: روز پنجشنبه به عنوان فرصت نهایی اروپا در انجام وعدههای عملیاش در راستای بقای برجام اعلام شده است. در چنین شرایطی پرسش اینجاست که آیا اروپا میتواند ایران را مانع این کار بکند یا نه؟ آن هم در شرایطی که علی رغم گذشت دو ماه از انتشار خبر انجام اولین تراکنش مالی توسط اینستکس هنوز چنین چیزی محقق نشده و فدریکا موگرینی در آخرین اظهاراتش بیان داشته که اجرا شدن اینستکس زمان زیادی میبرد. از سویی دیگر اما ظریف در سخنانی به احتمال بقای دونالد ترامپ برای چهار سال دیگر اشاره داشته است.حال در خصوص این موضوعات و پیشبینیها با حسنهانیزاده کارشناس مسائل بینالملل پیرامون گمانه زنیها و تحولات اخیر به گفتوگو نشستهایم.
فدریکا موگرینی در حالی که دوماه پیش، از اولین تراکنش اینستکس میگفت به تازگی ابراز داشته است تراکنش با اینستکس زمان زیادی میبرد، به بیان دیگر هنوز اولین تراکنشهای مالی با سازو کار اروپا انجام نشده است. از سویی دیگر رئیس اینستکس نیز استعفا داده. با توجه به این که بسیاری این ساختار را تنها سازوکار عملی اروپا برای بقای برجام بعد از خروج ترامپ از آن توصیف میکردند، اکنون با چنین وضعی تا چه میزان برداشته شدن گام سوم ایران در کاهش تعهدات برجامی را باید محتمل دانست؟
در حال حاضر کاملا مشخص شده که کشورهای اروپایی سیاست متناقضی را در پیش گرفتند و قصد ندارند که به تعهدات یازده گانه خود پایبند باشند. تلاش مکرون رئیس جمهور فرانسه برای ایجاد گفتوگو بین ایران و آمریکا و همچنین کوتاهی برخی کشورهای اروپایی در ایجاد سازو کار مالی، بین ایران و اتحادیه اروپا نشان میدهد که اتحادیه درصدد وقت کشی و شانه خالی کردن از تعهدات خودش در بقای برجام بعد از خروج آمریکا از آن است. آنچه مسلم است اینکه ساز و کار مالی اینستکس نیاز به زمان طولانی ندارد. خانم موگرینی که در طول سالیان اخیر و بعد از توافقنامه برجام تلاش کرد یک ادبیات کاملا ملایم در برابر ایران اتخاذ کند اکنون چهره واقعی خودش را آشکار کرد و نشان داد که اروپاییها طرفهای قابل اعتمادی نیستند. متاسفانه در حال حاضر شرایط به گونهای است که هم اتحادیه اروپا و هم آمریکا تلاششان بر این است که از طریق وقت کشی تنها ایران را زیر چکش تعهدات برجامی خودش بگذارند و هیچگونه اقدامی برای همکاری و تعریف سازو کار همکاری مالی و تجاری با ایران نمیکنند. به همین دلیل به نظر میرسد که ایران باید گام سوم را بردارد و سطح غنی سازی را در حد بالاتری حتی تا 20 درصد برساند، متاسفانه اروپاییها در حقیقت علی رغم گزارشهای مکرر آژانس بینالمللی هستهای مبنی بر اینکه ایران به تعهدات خودش از سال 2015 تاکنون پایبند بوده است،کارشکنی کرده و نشان دادند قابل اعتماد نیستند. کشورمان نیز به واسطه همین باید گام سوم را بردارد تا کشورهای اروپایی را وادار کند به تعهدات خودشان عمل کنند. اما به هر حال خروج یکباره ایران از برجام توصیه نمیشود و قطعا باید به صورت گام به گام حرکت کرد به صورتی که علاوه بر اعمال فشار از سوی ایران و کاهش تعهدات خودش باید کشورهای اروپایی را وادار کرد به تعهدات خودشان عمل کنند وگرنه ایران مجبور میشود تا آخرین گامها را در خروجش از برجام بردارد.
در اظهاراتتان به غنی سازی 20 درصد در گام سوم اشاره کردید، این در حالی است که این میزان غنی سازی را بسیاری به معنای خروج ایران از برجام تلقی میکنند؟
البته باید خروج ایران به تدریج باشد غنی سازی ایران از 4 درصد تجاوز کرده است. ایران ناچار خواهد بود از ابزارهای فشار خود استفاده کند تا از منافع ملی خویش حمایت نماید. اما مسئولین باید بدانند هدف اروپا این است که ایران را وادار به حرکت شتابزده کنند، ایران باید با هوشمندی به دنبال این باشد که منافع ملی خودش را تضمین کند. اگرچه هیچ روزنه امیدی برای همکاری بین ایران و اتحادیه اروپا وجود ندارد و کشورهای اروپایی در واقع چهره خودشان را نشان دادند. خصوصا اظهارات خانم موگرینی درباره طولانی بودن پروسه اینستکس ثابت کرد که اروپاییها در حال وقت کشی هستند.
خیلیها میگویند برداشتن گامهای ایران در کاهش تعهدات برجامی نه تنها اروپا را وادار به فعالیتی به سود ما نمیکند بلکه اوضاع را بغرنج تر و آنها را از ما دورتر خواهد کرد مگر بعد از برداشتن گام اول و دوم کشورمان عایدی داشت؟
در واقع چاره دیگری نیست. اگر ایران دستبسته باقی بماند و تسلیم شود، اروپاییها نه تنها کوچکترین امتیازی به ایران نمیدهند بلکه از تهران خواهند خواست تا در مراحل بعدی پیرامون قدرت دفاعی خود، در مورد مسائل دیگری مانند حقوقبشر و... سایر اموری که ارتباطی با فعالیتهای هستهای ندارد پای میز مذاکره بنشیند و در برابر فشار اروپا و آمریکا تسلیم شود. بنابراین چه ایران گامهای دیگری بردارد و چه با اروپاییها راجع به مسائل غیر هستهای مذاکره کند، یک هدف وجود دارد و آن تسلیم کردن ایران است. تهران باید با قدرت، تعهدات خودش را کاهش دهد چرا که اگر این وضعیت ادامه بیابد و ایران تعهدات خودش را به صورت یکجانبه انجامدهد و اروپاییها گامی برای ایران برندارند، اتفاقی برای ایران رخ نمیدهد.
پیشتر گفته میشد که ایران و اروپا هر دو درصدد وقت خریدن تا انتخابات 2020 هستند تا آن زمان با انتخاب یک رئیسجمهور دموکرات در آمریکا و کنار رفتن ترامپ وضعیت به سود کشورمان تغییر کند، اما آنچه که این روزها حتی در اظهارات خود ظریف شنیدیم این بود که به احتمال قوی ترامپ در چهارساله دوم نیز رئیس جمهور خواهد ماند، این موضوع معادلات را کاملا تغییر داد. چهارساله دوم ترامپ و رفتاری که ایران در مقابل این موضوع باید داشته باشد را چگونه تحلیل میکنید؟
ایران یا باید شرایط آمریکا را بپذیرد و با دونالد ترامپ وارد مذاکره شود و در حقیقت مواردی را در مورد قدرت موشک ایرانی، امنیت پایدار اسرائیل و حقوق بشر بپذیرد و یا اینکه چهار سال دیگر این وضعیت را تحمل کند. تمام برآیند گزارشها نشان میدهد که دونالد ترامپ در چهار سال آینده و در انتخابات 2020 پیروز خواهد شد. منتها ایران در آن صورت با تکیه بر امکانات بومی، وحدت ملی و تعریف یک ساز و کار اقتصاد داخلی باید شرایط را کنترل کند. از طرفی با کشورهای دیگر منطقه مثل چین، روسیه، هند، عراق و سایر کشورهای شرق آسیا به نوعی یک ساختار اقتصادی جدیدی را خارج از تکیه بر اروپا تعریف کند، بنابراین به نظر میرسد که چهار سال آینده چهار سال دشوارتری خواهد بود و آمریکا با فشار بیشتری به مقابله با ایران میپردازد و تهران هم باید در این خصوص برای چهارسال دوم دونالد ترامپ برنامهریزی کند.
خیلیها میگویند که اگر بنا بود رویآوردن به سمت شرق و کشورهای همسایه دستاورد احتمال جدی خاص عملی در دوره تحریمها داشته باشد باید این اتفاق در یک سال اخیر رخ میداد. اکنون با تمدید حضور ترامپ و وضع تحریمهای جدیدتر چگونه میتوان به این کشورها امید داشت؟
به هر حال ایران اگر بنا باشد با دولت دونالد ترامپ مذاکره کند یکسری خواستهای منطقی دارد. اینکه ترامپ باید برجام را بپذیرد و یا حداقل تحریمها در مدت کوتاهی برداشته شود تا مذاکرات جدیدی صورت بگیرد. اما ظاهرا ترامپ تحت تحریم و فشار قصد دارد ایران را پای میز مذاکره بنشاند و پای میز مذاکره نشاندن ایران بدان معناست که باید یک قرارداد جدید شامل همه مسائل منطقهای، بینالمللی و داخلی ایران امضا شود و این تسلیم شدن ایران در برابر دونالد ترامپ است. راه دوم این است که ایران باید یک ساز و کار اقتصاد داخلی را مبتنی بر اقتصاد بومی تعریف کند. بی تردید این روش فشارهای اقتصادی و رفاهی سختی را برای ایران به دنبال خواهد داشت. در هر صورت مسیرهایی که ایران دنبال میکند سرانجام به یک نقطه میرسد.
شما میگویید ایران در چهارساله دوم باید راه دوم را انتخاب کند؟
چارهای نیست. مگر اینکه ترامپ سیگنالهایی به ایران بفرستد که تحریمها را در کوتاه مدت مثلا شش ماه برمیدارد تا نتایج مذاکرات مشخص شود آن موقع ممکن است ایران به صورت کاملا مثبت وارد مذاکره شود اما هیچگونه نشانی از عقبنشینی دونالد ترامپ و ملایمت و رفتار احترام انگیز او نسبت به ایران وجود ندارد، بنابراین چهارسال آینده هم چهار سال دشواری او برای ایران خواهد بود.
آقای هانیزاده، چقدر اظهارات حسنروحانی مبنی بر اینکه من برای آبادی ایران حاضرم با هر کسی ملاقات کنم یا سفرهای ظریف به فرانسه را ناشی از این باور میدانید که ایران مطمئن شده است که دونالد ترامپ چهار سال دیگر نیز رئیسجمهور خواهد بود؟
اظهارات آقای روحانی مبتنی بر اینکه ایران باید به یک اقتصاد پویا و سیاست کاملا متعادل برسد برای این است که طرف آمریکایی از اظهارات او رمز گشایی کند اما متاسفانه تیم ترامپ از جمله پامپئو و بولتون این اظهارات روحانی را نشانه ضعف ایران تلقی میکنند و سعی دارند تا با فشار بیشتر ما را پای میز مذاکره بنشانند. در حالیکه تهران تجربه لیبی، عراق و افغانستان را دیده و هرگز در دام آمریکا نخواهد افتاد.
موضع ایران در چهارساله دوم از نگاه شما نرمتر خواهد شد یا شدیدتر؟
قاعدتا شدیدتر میشود. آمریکا و ترامپ به دنبال امنیت پایدار اسرائیل هستند، به دنبال از بین بردن محور مقاومت میگردند، به دنبال این هستند که ایران موشک بالستیک نداشته باشد چون آن را تهدیدی برای هم پیمانان آمریکا تلقی میکند. بهانههای حقوق بشر، زندانیان سیاسی و... همه اینها مواردی است که آمریکا روی آن تاکید دارد و فشارها را نیز در این زمینه علیه ایران بیشتر خواهد کرد.
با توجه به پایان دولت روحانی، از نگاه شما رئیس جمهور آینده ایران در قبال چهارساله دوم ترامپ، از چه طیف سیاسی باید باشد؟ اصولگرا یا اصلاح طلب؟ کسی که بخواهد مواضع سخت تری در قبال آمریکا بگیرد یا کسی که اهل مذاکره و مماشات باشد؟
به هر حال هر کسی که بعد از حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب خواهد شد، باید منافع ملی را در نظر بگیرد، سختی و رفتار چکشی با جهان غرب و آمریکا آثار زیانباری دارد. فردی که انتخاب میشود باید ببیند چه راهی را باید انتخاب کند، چنانچه دولت روحانی گفتوگوهایی با باراک اوباما داشت که خوشبختانه نتایج مثبتی هم گرفتیم اما متاسفانه با آمدن دونالد ترامپ همه امید ایران به نا امیدی تبدیل شد. رئیس جمهور ایران باید شخصی معتدل بوده و منافع ملی را خارج از تهدیدات و برخورد فیزیکی در نظر بگیرد و هرچه اقتضا کند چه از رهگذر مذاکرات، چه از لحاظ مقابله جدی با تهدیدات آمریکا باید منافع ملی در نظر گرفته شود چه اصلاح طلب باشد چه اصولگرا. اما دولت آینده ایران باید بداند شرایط سخت تر از امروز خواهد بود.
بحث نیویورک و جلسه سازمان ملل و اینکه امکان دارد تا در آنجا ملاقاتهای سری بین روحانی و ترامپ بهوجود بیاید را تا چهاندازه منطبق بر واقعیت میدانید؟
اینکه در حاشیه سازمان ملل ترامپ و روحانی به طور اتفاقی همدیگر را ملاقات بکنند غیرمحتمل نیست، احتمال این دیدار وارد است و ممکن است به صورت ناگهانی اتفاقاتی بیفتد تا بلکه گشایشهایی در آینده حاصل شود. چرا که به نظر میرسد اختلاف نظر ترامپ با تیم خود یعنی بولتون و پامپئو زیاد شده و ادبیات پرخاشگرانه ترامپ در مقایسه با گذشته نسبت به ایران کاهش پیدا کرده است. به نظر میرسد که این راه را برای برخی اتفاقات باز میگذارد. اما نفس هیچ ملاقاتی مهم نیست آنچه مهم است نتایج آن است اگر ترامپ آمادگی خودش را برای کاهش تحریمها اعلام کند. اما در غیر این صورت وضعیت ممکن است بدتر از این نیز شود.
اما مجلس مشخصا به روحانی هشدار داده است که نباید هیچ ملاقاتی صورت بگیرد. با این شرایط امکان ملاقات وجود دارد؟
آقای روحانی ثابت کرده که منافع ملی را ترجیح میدهد. اگر تشخیص دهد که ملاقات با ترامپ در شرایط فعلی مناسب خواهد بود این کار را خواهد کرد. باید به روحانی اجازه داد تا براساس سیاستهای داخلی، بینالمللی و منافع ملی حرکت کند. نباید دست و پای رئیس جمهور را برای ایجاد منافع ملی بست.
آبه نخست وزیر ژاپن باز هم ابراز تمایل کرده که خواهان دیدار با روحانی در نیویورک با موضوعیت کاهش تنشها است تصور میکنید که این دیدار چه تفاوتی با سفر او به ایران دارد؟
آقای آبه یک شخصیت کاملا متوازن و تاثیرگذار با حسن نیت و هوشمند است که تلاش میکند یک راهحل میانهای برای از بین بردن بن بست فعلی بین ایران و آمریکا ایجاد کند. سفر اخیر آبه به تهران و گفتوگوی ایشان با مقامات جمهوری اسلامی این موضوع را به خوبی نشان میدهد. به نظر میرسد ژاپن نقش تاثیرگذاری دارد و با حفظ هوشمندی و بی طرفی راه کاهش تنش میان ایران و آمریکا را میخواهد هموار کند.
سایر اخبار این روزنامه
کودک همسری
تاثیر اقتصاد بر روان مردم
فرصت تجاری مناسب سوریه
نخبه دستفروش
نخبه دستفروش و نزاری اقتصاد ما!
«کارمندان بیکار» در سازمانهای دولتی با حقوق ۸میلیونی
سحر و جادو با باور مردم گره خورده است
سهم ایران از بازار سوریه تنها 3 درصد است!
تخریب سنگ قبر ناصر ملک مطیعی
رئیسجمهور بعدی هم نباید در قبال غرب رفتار چکشی داشته باشد
رئیسجمهور بعدی هم نباید در قبال غرب رفتار چکشی داشته باشد
فرصت تجاری مناسب سوریه
تاثیر اقتصاد بر روان مردم
کودک همسری