روزنامه آفتاب یزد
1398/06/28
شمس ایرانی مولانای خارجی
یوسف خاکیان- چند روز پیش خبر ساخت فیلمی درباره جلالالدین محمد بلخی مشهور به مولانا توسط حسن فتحی کارگردان سینما و تلویزیون منتشر شد که در ابتدا باعث شادی و شعف تمام ایرانیان شد و آنها خوشحال از اینکه بالاخره یک کارگردان ایرانی پیدا شد که میخواهد درباره یکی از بزرگترین شعرای سرزمین پهناور ایران فیلمی بسازد. اما چند روز که گذشت و برخی رسانهها به کم و کیف تولید این فیلم سینمایی که نامش «مست عشق» است، پرداختند نکات ریزی هویدا شدند که شادی زودهنگام هموطنان و دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی را به یاسی غمانگیز تبدیل کردند و ماجرای «مست عشق» به جای اینکه مایه افتخار ایرانیان شود موجب سرخوردگی آنان شد. نکات ریزی که دانستن آنها موجب میشود دریابیم که «مست عشق» قرار نیست آنگونه که ما انتظار داریم، باشد و خیلی هم نباید بابت «مست عشق» مست غرور و شادی شویم.1- اولین و مهمترین نکتهای که در خبر منتشر شده درباره فیلم سینمایی «مست عشق» وجود داشت بازی شهاب حسینی در نقش شمس تبریزی بود. همه ما بازیهای خوب و روان این بازیگر توانمند و کاربلد را در فیلمها و سریالهایی مانند جدایی نادر از سیمین، فروشنده، هیس دخترها فریاد نمیزنند، شوق پرواز و... به یاد داریم، بنابراین هنگامی که متوجه شدیم این بازیگر قرار است نقش شمس تبریزی را در «مست عشق» بازی کند شادمانی ریزی زیر پوستمان دوید و با خود گفتیم چه خوب. حتما فیلم زیبایی خواهد شد. نام شهاب حسینی کافی بود تا بقیه ماجرای «مست عشق» را فراموش کنیم و از خودمان نپرسیم نقش مولانا را چه کسی قرار است بازی کند؟ چرا که ممکن است برای خود مولانا، شمس تبریزی از اهمیت بالایی برخوردار باشد اما برای ما ایرانیان، خود مولانا از شمس مهمتر است و از شهرت بالاتری برخوردار است. چند روزی از انتشار خبر تولید «مست عشق» نگذشته بود که مشخص شد شهاب حسینی تنها بازیگر ایرانی این فیلم است و بالطبع نقش مولانا که یک شاعر ایرانی است را قرار است یک بازیگر غیر ایرانی بازی کند. اما سوال اینجاست پس از آنکه فیلم ساخته شد و به اکران درآمد جهانیان درباره این دو نقش چگونه میاندیشند؟ آیا جز این است که با توجه به اینکه تبریز شهری از شهرهای ایران است کارگردان یا عوامل تولید برای ایفای نقش شمس از یک بازیگر ایرانی استفاده کردند؟ این موضوع سبب میشود که آنها در ادامه به این بیندیشند که چون نقش مولانا را یک بازیگر ترک ایفا میکند، میتوان نتیجه گرفت که مولانا اصلیت ترکیهای داشته و ایرانیان بیهوده مدام در بوق و کرنا میکنند که مولوی یک شاعر ایرانی بوده است.
2- همه ما میدانیم که مولوی در اواخر عمر به ترکیه سفر کرد و در شهر قونیه دار فانی را وداع گفت و همین موضوع سبب شد که در آنجا به خاک سپرده شود و حال که قرنها از مرگ این شاعر بزرگ ایرانی میگذرد کشور ترکیه مدعی شده چون پیکر او در شهر قونیه دفن شده بنابراین مولانا اصلیت ترکیهای داشته و تمام اشعارش را هم به زبان ترکی سروده است. این موضوع انگار به باور کارگردان ایرانی فیلم «مست عشق» هم رسیده چرا که حسن فتحی به جای اینکه فیلم را در ایران بسازد و تنها بخشهای مربوط به مرگ و مزار مولوی را در ترکیه فیلمبرداری کند تصمیم گرفته کل فیلم را در ترکیه فیلمبرداری کند.
3- از آنجا که لوکیشن فیلم در کشور ترکیه است پر واضح بود که بخشی از عوامل تهیه و تولید فیلم هم از ترکیه باشند اما گویا سهم ترکها از ساخت «مست عشق» از واژه «بخشی» فراتر رفته و قرار است آنچه از این فیلم نصیب ایران میشود به کارگردان، بازیگر نقش شمس تبریزی و فیلمنامه نویس و یک سرمایهگذار و دو- سه نفر دیگر ختم میشود و بقیه ماجرا را ترکیه ایها انجام میدهند.
4- در خبرها آمده بود که قرار است «مست عشق» به سه زبان فارسی، ترکی و انگلیسی دوبله شود. این یعنی زبان فیلم فارسی نخواهد بود و فقط ممکن است بخش دیالوگهای شهاب حسینی به زبان فارسی باشد و بقیه دیالوگها به زبان ترکی. آنچه مسلم است اینکه ترکها مدعیاند مولانا اهل ترکیه بوده و اشعارش را هم به آن زبان سروده بنابراین از آنجا که قرار است بازیگری ترک نقش مولانا را بازی کند مبرهن است که اشعار هم به زبان ترکیهای خوانده خواهند شد. با فرض اینکه حسن فتحی به عنوان کارگردان ایرانی این فیلم زیر بار چنین موضوعی برود، ایرانیان باید در زمان اکران فیلم اشعار مولانای ایرانی را به صورت دوبله و با ترجمه فارسی ببینند و بشنوند. این یعنی دقیقا همان اتفاقی که برای «رستاخیز» احمدرضا درویش رخ داده است. «رستاخیز» یک فیلم ایرانی است که همه در آن با زبان فارسی حرف میزنند اما مخاطب ایرانی باید فیلم را با دوبله زبان عربی و شاید با زیرنویس فارسی تماشا کند. خنده دار نیست؟
5- از همین حالا باید منتظر باشیم که به محض ساخت فیلم «مست عشق»؛ کشور ترکیه آن را به عنوان نماینده خود برای حضور در مراسم اسکار سال آینده معرفی کند و معرفی «مست عشق» به عنوان فیلم برگزیده ترکیه برای حضور در اسکار تنها معرفی یک فیلم نخواهد بود بلکه ترکیه با انتخاب «مست عشق» به عنوان نماینده خود، بار دیگر از یک تریبون مطرح جهانی به دنیا اعلام خواهد کرد که «مولانا» یک شاعر ترکیهای است و اصلا هیچ ربطی به کشور ایران ندارد و حضور برخی عوامل ایرانی مانند کارگردان و بازیگر و فیلمنامه نویس در این فیلم تنها به دلیل تمایل ترکیه برای ساخت فیلمهای مشترک با ایران است و حضور ایرانیان در این فیلم هیچ ارزش دیگری ندارد.
6- روی سخن این بند از یادداشت با مسئولان میراث فرهنگی، فیلمسازان و تمامی کسانی است که به نظر میرسد با توجه به مقام و مسئولیتی که دارند از دغدغههای فرهنگی برخوردار باشند. فکر میکنید زندگی چند تن از بزرگان ایرانی تاکنون به فیلم یا سریال تبدیل شده است؟ کدام کارگردانها تلاش کردهاند که زندگی بزرگان ادب و هنر این سرزمین را به تصویر بکشند؟ معروفترینشان بوعلی سینا بوده که بیش از سی سال پیش کیهان رهگذر ماجرای آن را به تصویر کشید. سی و چهارسال پس از آن هم محمدحسین لطیفی زندگی غیاثالدین جمشید کاشانی را در سال 88 ساخت. به جز این دو مورد سریال یا فیلم دیگری درباره بزرگان ادب و علم و هنر ساخته نشده است. اگر نمونهای دارید، بیاورید. این در حالی است که کارگردانان تلویزیون و سینما مثل فرفره سریالها و فیلمهایی مانند ستایش، الو الو من جوجوام، وای آمپول، رجب آرتیست میشود، چهار انگشت، افراطیها، پشت کنکوریها، هشتک و... میسازند و آنها را بدون هیچ پیامی و فقط به قصد سرگرم کردن مردم به خورد آنان میدهند. فیلمها و سریالهایی که خود بازیگران اعتراف دارند سناریوهای ضعیف و سخیفی داشته و آنقدر دم دستی و مبتذل هستند که حتی نمیتوان با یک بچه ده ساله به تماشای آنها نشست.
7- بپذیریم وقتی اصالت هایمان را فراموش میکنیم و به دم دستیترین شوخیهای
بی سر و ته چنگ خواهیم انداخت تا محصول فرهنگیمان به اندازه دو روز و حتی کمتر در سینما دیده شود و بدتر از آن به خودمان ببالیم که سوپرمارکت هایمان پر از فیلمهای مختلف است، کشورهای دیگر بیکار نخواهند نشست و اصالتهای ما را به یغما خواهند برد و آنها را در جوامع جهانی به نام خود ثبت و ضبط خواهند کرد. شوربختانهترین قسمت ماجرا آنجاست که همه ما شاهد این غارت عظیم فرهنگی هستیم اما باز هم یا چسبیدهایم به ماجرای گریم صورت بازیگر نقش ستایش و تفاوت آن در فصول دوم و سوم این سریال و یا دنبال این هستیم که چرا پرویز پرستویی از لابی خود استفاده کرده و پسرش را وارد حرفه بازیگری کرده است. در حالیکه همین بغل گوشمان مهمترین مفاخر سرزمینمان را به تاراج میبرند و ککمان هم نمیگزد. به قول قدیمیها کسی که خواب است را میشود بیدار کرد ولی کسی که خودش را به خواب زده نمیشود بیدار کرد.
سایر اخبار این روزنامه
پارکینگ؛ بزرگترین بحران پایتخت
راهپیمایی عظیم اربعین نشانه اراده پروردگار بر نصرت امت اسلامی است
دانشجوی جعلی از نظر تلویزیون دانشجوی نخبه بود!
و بالاخره جذب یک نخبه
سرمایه سوزی تمامی ندارد؟!
ابهام در محاسبات برقی
توضیح کانون سردفتران و دفتریاران در مورد یک گزارش
بررسی آخرین تحولات پس از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو عربستان در گفتوگو با دکتر مطهرنیا کارشناس مسائل آمریکا:
پیشنهاد کارشناسان در صورت عدم صدور ویزای هیئت ایرانی برای حضور در سازمان ملل در گفتوگو با آفتاب یزد
دلیل تاخیر صدور ویزا
شمس ایرانی مولانای خارجی
بهبود وضعیت تولید
بجنگ و بسوزان سردار!
بهبود وضعیت تولید
سرمایه سوزی تمامی ندارد؟!
بجنگ و بسوزان سردار!


