چرا با وجود بی‌اثر بودن، آمریکا بازهم تحریم می‌کند؟

مسعود براتی، کارشناس اقتصاد سیاسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» درباره تحریم‌های جدید کاخ‌سفید علیه ایران گفت: «برای بررسی این اقدام جدید وزارت خزانه‌داری که در پی دستور ترامپ صورت گرفته، باید در دو سطح بحث را پیگیری کنیم؛ یک بحث از منظر حقوقی و بحث دیگر از منظر واقعی اقتصاد و آثار اقتصادی است. از نظر حقوقی این اقدام تحریم جدیدی محسوب می‌شود. اگر دستور و اطلاعیه وزارت خزانه‌داری را بررسی کنید، مشخص می‌شود سه نهاد تحریم شده‌اند که دو تا از آنها از نهادهای مهمی هستند. یکی از نهادها صندوق توسعه ملی است که در گذشته تحریم نبود و الان در اطلاعیه جدید تحریم شده است و با عنوان یک نهاد حامی تروریسم و مرتبط با نیروی قدس سپاه پاسداران شناسایی شده و ذیل دستور اجرایی 13224 که برای مقابله با تروریسم آمریکاست، قرار گرفته.» وی در ادامه توضیحات خود این‌گونه اظهار داشت: «اکنون به این صندوق اصطلاحا برچسب حامی تروریسم خورده که مخفف انگلیسی آن SDGT است.»براتی درمورد بانک مرکزی هم با تاکید بر اینکه این نهاد در گذشته تحریم بوده، اظهار کرد: «بانک مرکزی از سال 2012 ذیل قانون اختیارات دفاع ملی آمریکا یا همان NDAA 2012 تحریم بود که در جریان برجام از تحریم خارج شد، اما با برگشت تحریم‌ها پس از خروج آمریکا از برجام دوباره تحریم شد. چیزی که الان به تحریم بانک مرکزی اضافه شده این است که برچسب حامی تروریسم به آن زدند و همانند صندوق توسعه ملی ذیل دستور اجرایی 13224 تحریم شده است.»
این پژوهشگر حوزه تحریم در پاسخ به این سوال که چرا از نظر حقوقی این اتفاقات رخ داده است و از نظر عملی و اثر عینی این تحریم‌ها چه اثری دارد؟ گفت: « واقعیتی بسیار مهم این است که اگر اتمسفر و ساختار تحریم‌ها را بررسی کنیم، می‌بینیم اصل تحریم‌ها از نظر عینی آن چیزی بود که در تابستان سال گذشته علیه جمهوری اسلامی ایران پیاده و در 13 آبان کامل شد؛ یعنی تحریم‌های مالی، بانکی و تحریم‌ نفت. از آن به بعد اگر بررسی ساده‌ای داشته باشید حداقل آمریکا 9-8 اقدام ظاهرا مهم و جدی در حوزه تحریم انجام داده که همین اقدام اخیر، آخرین قدم بود. خب باید دید آیا این اقدام توانست روی بازارهای اقتصادی ایران تاثیری داشته باشد؟ پاسخ منفی است و اثری عینی‌ روی بازارهای اقتصادی ایران نداشته است.»
براتی در توضیح علت این فقدان تاثیر گفت: «به این دلیل است که ساختار تحریم از منظر اثر داشتن و ایجاد محدودیت کامل شده و این موارد جدید اتفاق خاصی را حاصل نمی‌کند یا به‌معنای دیگر چیز دیگری نمانده که آمریکا آن را در واقعیت بخواهد تحریم کند. در واقعیت عینی، همکاری مالی و بانکی با ایران به‌شدت محدود و تحت نظر است و فقط در حوزه‌های بشردوستانه و موارد اینچنینی عمل می‌کند. آن هم به مقدار خیلی اندک و با نظارت‌ها و حساسیت‌های بسیار است و لذا به‌معنای دیگر الان در نقطه‌ای هستیم که چیز جدیدی نیست که بخواهد به تحریم‌ها اضافه شود.»
وی با اشاره به اینکه «شاید برخی فکر کنند چون صندوق توسعه ملی قبلا تحریم نبوده، این تحریم اثر جدی روی صندوق توسعه ملی خواهد داشت»، توضیح داد: «درست است صندوق توسعه ملی قبلا تحریم نبوده و الان تازه تحریم شده و در لیست تحریم قرار گرفته است‌، اما از نظر فنی نکته قابل توجه این است که صندوق توسعه ملی حساب‌هایی دارد که تماما ذیل و به نام بانک مرکزی است، یعنی حساب‌هایی که در خارج کشور و در جاهای مختلف وجود دارد؛ برای همین به‌طور طبیعی متاثر از تحریم‌هایی است که بر بانک مرکزی و نظام بانکی ایران در این مدت اعمال شده است. لذا الان پدیده جدیدی برای آن رخ نداده است، اما آن چیزی که امکان دارد در واقعیت رخ دهد، افزایش مقداری از حساسیت‌ها در تعاملات است. فرض کنید مثلا اگر حساسیت‌ها قبلا 100 بوده الان 105 می‌شود. مقداری حساسیت‌ها بیشتر می‌شود ولی این مقدار آن چیزی نیست که مثلا احساس کنید طی روزهای آتی باعث می‌شود بازار ارز کشور دچار تلاطم شدید شود.» این پژوهشگر اقتصاد سیاسی درباره اینکه مرور اتفاقات تحریمی از تابستان سال گذشته تا الان نشان می‌دهد اصل مشکلات ما در حوزه اقتصاد که مهم‌ترین آن بازار ارز و تلاطم‌های بازار ارز بوده، ریشه‌های کاملا داخلی داشته است، تصریح کرد: «هنرمندی آمریکا این است که با تحریم‌های خود گسل‌های اقتصادی داخلی ایران را فعال کرده است.»


براتی در بخش دیگری از گفت‌وگوی خود در پاسخ به این سوال که «آمریکا چرا تحریم می‌کند وقتی اثر عینی ندارد؟» بیان کرد: «به‌نظر من سه علت پشت این اقدامات است. یکی اینکه آمریکا از نظر افکار عمومی تحت فشار است، یعنی جریاناتی همانند اعراب منطقه و صهیونیست‌ها می‌گویند باید اقداماتی نسبت به ایران انجام دهد. از آنجایی که گزینه نظامی کاملا دور از دسترس است پس تنها راه باقی‌مانده تحریم است. نکته دیگر مربوط به تجربه آمریکا در دوره قبلی است و مشخص می‌کند چرا آمریکا تحریم‌ها را به‌صورت غیرواقعی توسعه می‌دهد. علت این است که هر تحریم روی کاغذ یک امتیاز در مذاکرات احتمالی آینده با ایران است. وقتی روی کاغذ 10 نوع تحریم باشد به‌معنای این است که 10 امتیاز دارد و بابت هر کدام می‌تواند امتیاز جدیدی از ایران بگیرد که تجربه این را در دوره قبلی داشته و این اتفاق رخ داده است.»
وی در توضیح سومین نکته خود گفت: «بحث سوم هم که به‌نظر می‌رسد آمریکا روی آن حساب کرده، این است که وقتی آمریکا تحریم جدیدی اعمال می‌کند، پیامی به جریان نخبگانی داخل ایران می‌فرستد که فضا برای شما در‌حال سیاه‌تر و تیره و تارتر شدن است. لذا امکان دارد کسانی که تحریم و اقتصاد را نشناسند، تحت تاثیر قرار بگیرند و وقتی این پیام اثر کند، قاعدتا تمایل برای اینکه این مسیر عوض شود و مذاکراتی شکل بگیرد، طرفدار پیدا ‌کند.»