روزنامه آرمان ملی
1398/08/04
خصوصیسازی تمرینی برای آزادسازی اقتصاد است
برخي بر اين باورند که ابتدا بايد آزادسازي صورت گيرد تا بخش خصوصي بتواند راحت و بدون قيدها و دستورات دولتي تصميمگيري کند و پس از آن، خصوصيسازي هم انجام شود. اما در حقيقت، خصوصيسازي و آزادسازي لازم و ملزوم يکديگر هستند و به عقيده من، آزادسازي پله پس از خصوصيسازي است. خصوصيسازي معمولا با اين انتظار انجام ميشود که ببينيم آيا واقعا بخش خصوصي که پروژه به آن واگذار شده است، ميتواند منصفانه و کارا عمل کند يا خير؛ در صورتي که اين روند با موفقيت انجام شد، آزادسازي انجام ميشود. در واقع هيچ دولتي را سراغ نداريم که آزادسازي را بهعنوان رهاسازي و ولسازي در نظر بگيرد، بلکه حتما نظارت ميکند. يعني آزادسازي زير چتر نظارت دولتها صورت ميگيرد؛ اما نبايد از آن سوءاستفاده شود. هدف دولتها، اشتغالزايي، رشد اقتصادي، ثبات قيمتها و توزيع عادلانه درآمد است. با اين حال، در ميان پروژههاي خصوصيسازي در سالهاي اخير، کمتر به موردي برخورد کردهايم که اشکالي در آن نبوده باشد. بهويژه در خصوصيسازي مواردي که دست دولت خيلي بازتر است و منابع بيشتري را در اختيار ميگيرد مشاهده ميکنيم که موفق نبوده و حرف و حديث زيادي پشت آن وجود داشته است. اين روند نشان ميدهد که ما خوب عمل نکردهايم؛ نه اينکه خصوصيسازي عملا امر بدي است و آزادسازي هم به دنبال آن پسنديده نيست يا منسوخ شده يا اشتباه است! وقتي ما خوب عمل نکنيم هر اقدامي ميتواند از نظر تئوريک و تجربي زير سوال برود. اين در حاليست که اگر خصوصيسازي نتيجهبخش باشد ميتوانيد به آزادسازي هم اميد داشته باشيد. به باور من، خصوصيسازي تمريني براي آزادسازي اقتصاد است. خصوصيسازي يعني چه؟ يعني آزادشدن يک مجموعه از دست تصميمگيريهاي نوع دولتي؛ دولت ميتواند در اين مجموعهها سهم 30 و 40درصدي هم داشته باشد زيرا ما در حال حاضر بخش خصوصي با توان بالايي که بتواند مثلا در بخش نفت يا در بخشهاي غيرنفتي 100هزار ميليارد تومان خريد کند نداريم. حال اين مهم است که در اين مشارکت، مديران بخش خصوصي يا سهامدار خصوصي تا چه حد ميتوانند در مقابل سهامدار دولتي مقاومت کنند! بهعنوان مثال مشاهده ميکنيم که صنعت خودروسازي ما بهرغم اينکه در بورس حضور دارد و دولتي محسوب نميشود اما نگرش آن، نگرش دولتيست و حاکميت آن هم در هياتمديرهها، دولتيست. اکنون آزادسازي به چه معناست؟ کجاي اقتصاد بايد آزاد شود؟ مبهم است! اما ميدانيم که چه چيزي را ميخواهيم خصوصيسازي کنيم. در واقع ما ابتدا بايد آزادسازي را تعريف کنيم. آزادسازي يعني اينکه دخالت دولت در بازارها بهمعناي قيمتگذاري، کنار گذاشته شود. اما در کشوري که اکنون تحت تحريم است و در اين شرايط بسر ميبرد، ارز عمده آن نيز در دست دولت است و نرخ ارز اين گونه مديريت ميشود- و من هم معتقدم که نبايد رها ميشده-، نظام بانکي هم تابع بانک مرکزي و سياستهاي دولت است، خصوصيسازي به معناي تغيير مالکيت صرف است. اما در يک خصوصيسازي درست، مديريت تحت قوانيني انجام ميشود که اگر دولت هم بالاي سر آن نباشد، قوانين، محدودکننده و کنترلکننده هستند. در صورتي که خصوصيسازي با شيوه صحيح انجام و آن نگرش دولتي برداشته شود، بخش خصوصي به جايي ميرسد که با دولت چانه ميزند و تقاضاي آزادسازي ميکند. همچنين اگر بگوييم نمونه و موردي را براي آزادسازي بگوييد يا 10مورد را مطرح کنيد، شايد همه به اين مورد اکتفا کنند که دولت در مواردي اجبار يا محدود ميکند، اما به مصداق دقيق آن اشاره نميشود؛ در حالي که خصوصيسازي قابل لمس است و موارد آن را ميبينيم. خصوصيسازي بايد طبق همان ضوابط يک خصوصيسازي مناسب از لحاظ نحوه واگذاري، نحوه وصول، مديريت بعدي انجام شود و دولت هم نقش نظارتي و جادهصافکن براي چنين فرايندي را داشته باشد تا در نتيجه آن، به آزادسازي اقتصاد نيز بپردازيم. در واقع خصوصيسازي و آزادسازي ميتوانند در کنار و به موازات هم انجام شوند نه اينکه به صورت سريالي و با تقدم آزادسازي باشد.
سایر اخبار این روزنامه
منافع ملی، فصلالخطاب تعیین تکلیف FATF
مخالفان FATF پاسخگو باشند
انتقام از پدران با حمله به پسران!
سکوت در مواجهه با آموزش و پرورش قم
نامه احزاب اصلاحطلب به وزیر کشور
آذریجهرمی امانوئل مکرون ایران میشود؟
حل بحران كشور با تغيير رويكردها
دیپلماسی فعال در حاشیه نشست باکو
خودروسازي فشل؟ - بانك مركزي هم مقصر است
زد و بند همه خانه های یک روستا
مبارزه با فساد؛ ریشهای یا تبلیغاتی؟
آیا مسیر مردم و حاکمیت تفاوت دارد؟
خصوصیسازی تمرینی برای آزادسازی اقتصاد است
طرح برخورد با خودروهای متخلف و پلاک مخدوش
نماینده مجلس نهم درگذشت